پیشنهادهای ارمیا (٦٣٢)
گام نمونه تا گام پنج پیش رفتم🇮🇷 تا مرحله پنج پیش رفتم🇸🇦
ژیرا، دانا، بخرد، باخرد، خردمند، هوشا، زیرک، زرنگ، آگاه
ژیرا، دانا، بخرد، باخرد، خردمند، هوشا، باهوش، زیرک، زرنگ، آگاه
شیر ماسیده شده
واکنش، بازکنش، پی کنش، پس تافت، بازتاب، پس تاب، بازخورد، وارون
واکنش، بازکنش، پی کنش، پس تافت، بازتاب، پس تاب، وارون
برابر فارسی🇮🇷 واژه مرحله🇸🇦 نمونه تا گام پنج پیش رفتم🇮🇷 تا مرحله پنج پیش رفتم🇸🇦
گشت، کاوش، جُستِش
کیان، هست، هستی، بود، بودن، زیست، نهاد، جاوه، باشش، باشندگی، باشایی، فَرسِتاک، بودتاب
گاه، گاهی، گهگاه
گاه، گاهی، گهگاه
گاه، گاهی، گهگاه
پویا، پوینده، پویشگر، گردشگر، گشتگر، رهگرد، بومگرد، جهانگرد، جهانپو، رهسپار، گشتار، رهگیر
پویا، پوینده، پویشگر، گردشگر، رهگرد، بومگرد، گشتار، رهگرد، رهنورد، رهسپار
پویا، پوینده، پویشگر، گردشگر، رهگرد، بومگرد، گشتار، رهگرد، رهنورد، رهسپار
پویا، پوینده، پویشگر، گردشگر، رهگرد، بومگرد
پویش، گردش، گشت
از دید من میتونست کمی کوتاه تر باشه. و خوش آواتر باشه، با کاهش هج، این، روی میده. نمونه های بهتر دیسِش، سانِش، همسازی، همتاسازی، همگون سازی، همدیس س ...
پسوند �ا� در زبان فارسی کم کاربرد شده، باری ( در صورتی که ) با افزودن آن به واژه هایی، زبان فارسی بسیار غنی تر میشود، واژگانِ بسی کوتاه تر، خوش آواتر ...
پسوند �ا� در زبان فارسی کم کاربرد شده، باری ( در صورتی که ) با افزودن آن به واژه هایی، زبان فارسی بسیار غنی تر میشود، واژگانِ بسی کوتاه تر، خوش آواتر ...
پسوند �ا� در زبان فارسی کم کاربرد شده، باری ( در صورتی که ) با افزودن آن به واژه هایی، زبان فارسی بسیار غنی تر میشود، واژگانِ بسی کوتاه تر، خوش آواتر ...
پسوند �ا� در زبان فارسی کم کاربرد شده، باری ( در صورتی که ) با افزودن آن به واژه هایی، زبان فارسی بسیار غنی تر میشود، واژگانِ بسی کوتاه تر، خوش آواتر ...
پسوند �ا� در زبان فارسی کم کاربرد شده، باری ( در صورتی که ) با افزودن آن به واژه هایی، زبان فارسی بسیار غنی تر میشود، واژگانِ بسی کوتاه تر، خوش آواتر ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین برابر واژه🇬🇧 چست چاست، جست چاست، تیزپز، تندچاست، زودچاست، چست پز، زودپز، زودپخت، فرزپز، فرزپخت، فرز چاست، سُرچاست، سُرپَز
نگره های فارسی🇮🇷 نوین برابر واژه🇬🇧 چست چاست، جست چاست، تیزپز، تندچاست، زودچاست، چست پز، زودپز، زودپخت، فرزپز، فرزپخت، فرز چاست، سُرچاست، سُرپز
همتای فارسی Fast food
گیرش، ستدن
پسوند �ا� در زبان فارسی کم کاربرد شده، باری ( در صورتی که ) با افزودن آن به واژه هایی، زبان فارسی بسیار غنی تر میشود، واژگانِ بسی کوتاه تر، خوش آواتر ...
چنین، چنان، آنچنان چنان نما، زیبا بود بود که خیره موندم🇮🇷 به قدری منظره، زیبا بود که خیره موندم🇸🇦
چنین، چنان، آنچنان
درود بر کاربر �ژ� گرامی برای ویرایش نوشته هاتون این رویه رو انجام بدید: نمایهٔ ( profile ) بالای سات ( صفحه ) ⬅️ داشبورد⬅️ پیشنهاد⬅️ نشان مداد
نگره های فارسی🇮🇷 نوین برابر واژه🇬🇧 چهر، نما، نمایه، نگار، نگاره، رخ، رخ نما، نیم رخ، شناسه، خویشه، نشانار
نگره های فارسی🇮🇷 نوین برابر واژه🇬🇧 چهر، نما، نمایه، نگار، نگاره، رخ، رخ نما، نیم رخ، شناسه، خویشه، نشانار
نگره های فارسی🇮🇷 نوین برابر واژه🇸🇦 باره، سپاره، سپرده، سپارک، بارینه، رهبار، گسیله، رسینه، رهاورد، باررس، فرستک، فرستار، فرستاده، فرستینه نمونه ...
واژه فارسی �برابر� واژه ای آمیغیه ( مشتق - مرکبه ) که با بهره بریِ ( استفاده از ) دو تکواژ چمدار ( معنادار ) و یک میانوند ساخته شده. در این آمیغ، می ...
دی شیخ با چراغ همی گشت گِرد شهر کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست ~ مولانا دد: حیوان، جانور درنده
دی شیخ با چراغ همی گشت گِرد شهر کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست ~ مولانا دد: حیوان، جانور درنده
ز، از، زآنِ، ازآنِ، بر، برا، برای، واس، واسه اون مال منه 🇸🇦 اون برِ منه 🇮🇷
زمهر
زپیش
همتاهای فارسی🇮🇷 واژه🇬🇧 ژام شاد مهرشید روژشاد روژباش روژساز روزت روشن روزت پویا نوروز باشی روزافزون باشی روزگار خوش خوش سحر باشی روزت پرمهر روزت ن ...
همرسی
همتاهای فارسی🇮🇷 ژام شاد مهرشید روژشاد روژباش روژساز روزت روشن روزت پویا نوروز باشی روزافزون باشی روزگار خوش خوش سحر باشی روزت پرمهر روزت نیک روزت ...
همتاهای فارسی🇮🇷 این واژه🇸🇦 ژام شاد مهرشید روژشاد روژساز روزت روشن روزت پویا نوروز باشی روزافزون باشی روزگار خوش خوش سحر باشی روزت پرمهر روزت نیک ...
همتاهای فارسی🇮🇷 این واژه🇸🇦 ژام شاد مهرشید روژشاد روژساز روزت روشن روزت پویا نوروز باشی روزافزون باشی روزگار خوش خوش سحر باشی روزت پرمهر روزت نیک ...
در پاسخ به آقای حسین اکبر واژه آمیغی ( ترکیبی ) نیست، بسا ی نام ( اسم ) با پسوند کرد، چون [بازکرد و دیرکرد] و از این رَسَده
همتای فارسی واژه امتحان
سلاح: زدَفزار اسلحه ( سلاح ها ) : زدَفزارها
نماشا، نماگر، چهرلار مانیتور بزرگ تری خریدم🇬🇧 نماشای بزرگ تری خریدم🇮🇷
بارنه، بارنهی، فرابر آهنگ رو برات آپلود کردم🇬🇧 آهنگ رو برات بارنه کردم🇮🇷
از واژه فارسی پاپوش گرفته شده
وام واژه ای فارسی ست: پری، پار نمونه: پارسال، پری روز
این، از واژه فارسی اندر به زبان یونانی و لاتین و فرجام ( درنهایت ) به انگلیسی به چهر enter راه یافته
نماشا، نماگر، چهرلار مانیتور بزرگ تری خریدم🇬🇧 نماشای بزرگ تری خریدم🇮🇷
سوپا ( سوار پایی ) ، دوگرد، فرتاز، گُردپیک با موتور سیکلت اومدم🇬🇧 با سوپا اومدم🇮🇷
سلاح: زدَفزار اسلحه ( سلاح ها ) : زدَفزارها
خودرو، سررو، پیماو، رانک، پویان علی ماشین را به آستگاه ( پارکینگ ) برد🇬🇧 علی خودرو را به آستگاه برد🇮🇷
دژرو، تن توپ، توپتَن، زره تن، زره پوش، توپران، زره رو، کوبرو، دُژین، رزمرو، سپرکوب، پولادر تانک، سوی ما می آمد🇬🇧 دژرو، سوی ما می آمد🇮🇷
دژرو، تن توپ، توپتَن، زره تن، زره پوش، توپران، زره رو، کوبرو، دُژین، رزمرو، سپرکوب، پولادر تانک، سوی ما می آمد🇬🇧 دژرو، سوی ما می آمد🇮🇷
بسرو، همبر، گذربر، سررو، رهوَر، همگرد، همرو با اتوبوس به مشهد رسیدیم🇬🇧 با بسرو به مشهد رسیدیم🇮🇷
آن، هلیکوپتری بزرگ است 🇬🇧 آن، بالگردی بزرگ است🇮🇷 آن، بادفری بزرگ است🇮🇷 آن، هواگردی بزرگ است🇮🇷 آن، پره گردی بزرگ است🇮🇷 آن، پره چرخی بزرگ است ...
آن، هلیکوپتری بزرگ است 🇬🇧 آن، بالگردی بزرگ است🇮🇷 آن، هواگردی بزرگ است🇮🇷 آن، پره گردی بزرگ است🇮🇷 آن، پره چرخی بزرگ است🇮🇷 آن، برفگردی بزرگ اس ...
برون باز، فرامرزی، برونفر، برونسار، دوریار، دورباز، بازدر، برونی، فرگرد، دیارگزار، برونگزار، فرگذر، گذرباز طارمی فرگردی ایرانی ست🇮🇷 طارمی لژیونری ...
پارسی نگار، پارسی نما، سخن سار
فرهنگ، واژه باز، واژه یار، واژه نامه، واژنگار، گنج برگ، گنج واژ، موج واژ، پهرست، فهرست
فرهنگ، واژه باز، واژه یار، واژه نامه، واژنگار، گنج برگ، گنج واژ، موج واژ
جا عوض نق زدن به کارهات برس🇸🇦 جا نق زدن به کارهات برس🇮🇷 جای تو عوض من برو🇸🇦 تو جای من برو🇮🇷
چهر به این نحو مطالعه کنید🇸🇦 به این چهر بخونید🇮🇷
چهر به این شکل شکست نمی خورید 🇸🇦 به این چهر شکست نمی خورید 🇮🇷
چهر به این صورت فاتح خواهید بود 🇸🇦 به این چهر چیره خواهید شد 🇮🇷
[پرواگر] می تونه همتای فارسی واژه [متقی/باتقوا] باشه
ازبَر، چیره، چیره دست
ازبَر، چیره، چیره دست
به سانِ، وارِ، به چهرِ، چون، چو، همچو، به نام، از دید، در جای، همسویِ، همترازِ، در کالبدِ، بسویهٔ، برچسبِ، در ورِ، ورایِ، همتایِ، در تنهٔ نمونه ها ...
ژکاه، نو واژه فارسی🇮🇷 برابر تضعیف یا ضعیف شدن/ضعیفی🇸🇦 نمونه کاربست ها ∆ هرچه بیشتر بجنبی، ژکاه کمتر می بینی ∆ آنکه روزگار ژکاه اش کند، هوش بیشتری ...
سپارش ( توصیه ) میکنم در بیشتر واژگانی که پسوند {کننده} میگیرن جاش از پسوند {گر} بهره بَرید. نمونه ها: تولید کننده=تولیدگر تهیه کننده=تهیه گر فرا ...
سپارش ( توصیه ) میکنم در بیشتر واژگانی که پسوند {کننده} میگیرن جاش از پسوند {گر} بهره بَرید. نمونه ها: تولید کننده=تولیدگر تهیه کننده=تهیه گر فرا ...
سپارش ( توصیه ) میکنم در بیشتر واژگانی که پسوند {کننده} میگیرن جاش از پسوند {گر} بهره بَرید. نمونه ها: تولید کننده=تولیدگر تهیه کننده=تهیه گر فرا ...
سپارش ( توصیه ) میکنم در بیشتر واژگانی که پسوند {کننده} میگیرن جاش از پسوند {گر} بهره بَرید. نمونه ها: تولید کننده=تولیدگر تهیه کننده=تهیه گر فرا ...
سپارش ( توصیه ) میکنم در بیشتر واژگانی که پسوند {کننده} میگیرن جاش از پسوند {گر} بهره بَرید. نمونه ها: تولید کننده=تولیدگر تهیه کننده=تهیه گر فرا ...
سپارش ( توصیه ) میکنم در بیشتر واژگانی که پسوند {کننده} میگیرن جاش از پسوند {گر} بهره بَرید. نمونه ها: تولید کننده=تولیدگر تهیه کننده=تهیه گر فرا ...
سپارش ( توصیه ) میکنم در بیشتر واژگانی که پسوند {کننده} میگیرن جاش از پسوند {گر} بهره بَرید. نمونه ها: تولید کننده=تولیدگر تهیه کننده=تهیه گر فرا ...
سپارش ( توصیه ) میکنم در بیشتر واژگانی که پسوند {کننده} میگیرن جاش از پسوند {گر} بهره بَرید. نمونه ها: تولید کننده=تولیدگر تهیه کننده=تهیه گر فرا ...
سپارش ( توصیه ) میکنم در بیشتر واژگانی که پسوند {کننده} میگیرن جاش از پسوند {گر} بهره بَرید. نمونه ها: تولید کننده=تولیدگر تهیه کننده=تهیه گر فرا ...
بهره بری
پیشران
پیشران
پیشران
کوشا، پویا
کوشا، پویا
کوشا، پویا
سربند، دربند، درکار، سرِکاِر، درگیر، گرفتار، دربست، نزد، درکنش، درگیر، سرگرم، پیش کار، کارپیش، دراکش، کاردار، کردچی، کَردگَر، کنشگیر، گرمه، درپی، واپ ...
پیاپی، پی درپی، پشت هم، زنجیروار، زنجیری، رشته وار، پیوسته، رگبار، رگباری، بارها، دم به دم، هردم، پرشمار، پژواک وار، دورانی مدافعانِ شجاع به دشمن مک ...
واداشت، بازداشت، واپس رانی نمونه: عارف از رفتنم ممانعت کرد نمونه: عارف مرا از رفتن واداشت نمونه: عارف مرا از رفتن بازداشت نمونه: عارف مرا از رفتن واپ ...
پرهیز، بازداری [خودداری کرد= بازداشت]، وانهادن، ناکنشی، خودبس، ناکرد، پس کشی، خودبست، وازد، وازنی، چشم پوشی، سر باز زنی، تن ندادن، پاپس کشی، روی گردی ...
بسا، چه بسا، گویا، گویی، انگار، می نماید، آنچه آشکارست، ناگزیر، بی شک، ناچار، شاید، به آشکاری، همانا، ماست که، پیداست، پدیدارست، هویداست، نمود دارد ک ...
بله که، آری، بی شک، بسا، بی گمان، آن هم، آشکارا، به روشنی، روشن است، راستی، گفتنی ست، ناگفته نماند، وانگهی، بگویم که، می افزایم که، می نهم، باید بگوی ...
فراز نمونه: کوشش بسیارش بانی ارتقای ترازش شد نمونه: کوشش بسیارش بانی فراز ترازش شد
فرازش نمونه: پیشرفت او در زمینه کاری شگرف است نمونه: فرازش او در زمینه کاری شگرف است
فزا نمونه: افزون بر کوشا بودن، دانا نیز هستند. نمونه: فزای کوشا بودن، دانا نیز هستند.
فزا نمونه: افزون بر کوشا بودن، دانا نیز هستند. نمونه: فزای کوشا بودن، دانا نیز هستند.
فزا نمونه: افزون بر کوشا بودن، دانا نیز هستند. نمونه: فزای کوشا بودن، دانا نیز هستند.
واپس
درخواست، فرخواست، فراخوانی، فرخواهی، دادخواهی، فریاس
دادجویی، یاوش، چارجویی، کمک خواهی، پشتیاری، یارجویی
ایرانی ها داوش ( ادعا ) میکنن از عرب ها برترن عرب ها داوش میکنن از ایرانی ها برترن ترک ها داوش میکنن از هر دو برترن انگلیسی ها داوش میکنن از آسیایی ه ...
پایش یا واپایش برابر فارسی واژه انگلیسی کنترل - Control
پایش یا واپایش برابر فارسی واژه انگلیسی کنترل - Control
دگر🇮🇷 تبدیل🇸🇦 آنها در دگر برنز به زر شکست خوردند🇮🇷 آنها در تبدیل برنز به طلا مغلوب شدند🇸🇦
چند زبانزد ( ضرب المثل ) از ماه🎴 ∆ ماه پشت ابر نمی ماند ∆ با ماه نشینی ماه شوی، با دیگ نشینی سیاه شوی ∆ ماه را نمی توان با انگشت پنهان کرد ∆ ماه به ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ فرازش ⟡ فرازش یک بند به نوشته، آن را رساتر کرد. ∆ فرابست ⟡ فرابست دیدگاه نو به گزارش، آن را پربارتر ساخت. ∆ افزودن ⟡ افزودن یک ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ فرازش ⟡ فرازش یک بند به نوشته، آن را رساتر کرد. ∆ فرابست ⟡ فرابست دیدگاه نو به گزارش، آن را پربارت ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ فرازش ⟡ فرازش یک بند به نوشته، آن را رساتر کرد. ∆ فرابست ⟡ فرابست دیدگاه نو به گزارش، آن را پربارت ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ فرازش ⟡ فرازش یک بند به نوشته، آن را رساتر کرد. ∆ فرابست ⟡ فرابست دیدگاه نو به گزارش، آن را پربارت ...
∆ از واژه “مئیدیانا” در زبان پهلوی که در پهلوی هم از زبان اوستا وارد شده. ∆ در فارسی میانه “مئیدان” ∆ این واژه به عربی هم وارد شده؛ عربی آن “مَیدان” ...
برابرواژه ها🇮🇷 آبسته، بستر، دچار، زمینه، بنیان، اساس، پایه، میدان
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژیوش ⟡ ژیوش من برای این کالا بسیار است. ∆ خواهش ⟡ از تو خواهش دارم که به دیدارم بیایی. ∆ درخواه ⟡ ...
واژه �فهرست� ریشه ای فارسی🇮🇷 دارد. این واژه از زبان پهلوی ( میان دوره ساسانی ) گرفته شده و از بن به چهر �فهریست� یا �فه رست� یا �پهرست� به کار می ر ...
ژکاه، نو واژه فارسی🇮🇷 برابر تضعیف یا ضعیف شدن/ضعیفی🇸🇦 نمونه کاربست ها ∆ هرچه بیشتر بجنبی، ژکاه کمتر می بینی ∆ آنکه روزگار ژکاه اش کند، هوش بیشت ...
ژکاه، نو واژه فارسی🇮🇷 برابر تضعیف یا ضعیف شدن/ضعیفی🇸🇦 نمونه کاربست ها ∆ هرچه بیشتر بجنبی، ژکاه کمتر می بینی ∆ آنکه روزگار ژکاه اش کند، هوش بیشت ...
∆ همتای فارسی🇮🇷 واژه عربی استفاده🇸🇦 چند نمونه کاربرد واژه ∆ از روز، بهره گیر و از شب، آرامش ∆ دست روی دست گذاشتن، بهره ای ندارد ∆ کسی که دیر بر ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ کاریز ⟡ کاریز درست ابزار، بهره وری را می افزاید. ∆ کاربست ⟡ ابزار را درست کاربست ( کرد ) . ∆ بَهر ...
واژه “ساده” در پهلوی ( فارسی میانه ) کیان ( موجود ) بوده و به چهر “سادک” یا “ساتک” کاربست می شده.
گردآیی، گردهمایی، همایش، ژیگان، همگرد، همگرایی، هماوا
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژرفاهم ⟡ گسترش نگرش ژرفاهم در میان گروه های مردمی به پیشرفت همگانی می انجامد. ∆ هم گرد ⟡ گردهمایی ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژرفاهم ⟡ گسترش نگرش ژرفاهم در میان گروه های مردمی به پیشرفت همگانی می انجامد. ∆ هم گرد ⟡ گردهمایی ...
بی آمیغ، پاک، بی ریا، بی تزویر، بی پیرایه، بی کم و کاست، راستش، یکرنگ، زلال، آشکارا
وراج/وراژ
وراج، وراژ
واگو، سخن ور، گویا، گویشور، واژه سرا، واژاژ
همچنین دری ( فارسی دری ) به چم فارسی گفتاری ست که همان زبان گویش رایج میان دربار و مردمه یا همون درون هازه ( جامعه ) .
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه مسئولیت و مسئول🇸🇦 ∆ ژاوند، پاسار، دوشینه، سرداری، پاسبانی، تن دهی، بارآوری، پایاوری، فرجویی، پیش فرست، ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه مسئولیت و مسئول🇸🇦 ∆ ژاوند، پاسار، دوشینه، سرداری، پاسبانی، تن دهی، بارآوری، پایاوری، فرجویی، پیش فرست، ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه مسئولیت و مسئول🇸🇦 ∆ ژاوند، پاسار، دوشینه، سرداری، پاسبانی، تن دهی، بارآوری، پایاوری، فرجویی، پیش فرست، ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه مسئولیت و مسئول🇸🇦 ∆ ژاوند، پاسار، دوشینه، سرداری، پاسبانی، تن دهی، بارآوری، پایاوری، فرجویی، پیش فرست، ...
دگر، دگر شدن
نغزه بدونید “نکته” با واژه “نوک” فارسی هم ریشه ست. هر دو به چیزی باریک و تیز نمار ( اشاره ) دارن! این واژه ژرفوار ایرانیه! نخست تو زبان پهلوی ( فارسی ...
همسان: “دروازه را می گذارد و دریچه را می گیرد ~ ” کسی که دنبال بهونه ست و به بن نهاد ( اصل موضوع ) نمی پردازه
زبانزد همسان ( ضرب المثل مشابه ) : “خرس در خواب پنبه دانه می بیند” ~ گمان پردازی بدون کنش “سنگ بزرگ نشانه ی نزدن است” ~ کسی که هنجه ( ادعای ) بزرگ دا ...
∆ آوند، فرگفت، آرنگ، پژواک، فرانمود، گزاره، نگاشت، نهش، بازنمود، وانمود، هنجه، وانما، نمود، نما
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ گرچه، باری، وانگهی، مگر، هر چند، بسا، چه بسا، هم پی، هر سو، با این همه، به هر روی، به جاش، به راستی ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ گرچه، باری، وانگهی، مگر، هر چند، بسا، چه بسا، هم پی، هر سو، با این همه، به هر روی، به جاش، به راستی ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇨🇵 ∆ فرانما ⟡ فرانمای برنامه کودکان با نگارهای رنگارنگ آراسته شده است ∆ آغازه ⟡ آغازه فیلم بسیار زیبا ب ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇨🇵 ∆ فرانما ⟡ فرانمای برنامه کودکان با نگارهای رنگارنگ آراسته شده است ∆ آغازه ⟡ آغازه فیلم بسیار زیبا ب ...
∆ وارسی🇮🇷 ∆ استقصا🇸🇦 ⟡ اونا می خوان همه برزن رو وارسی کنن. 🇮🇷 ⟡ اونا تقاضا دارن تمام منطقه رو استقصا کنن. 🇸🇦
∆ ژرفش🇮🇷 ∆ اکتشاف🇸🇦 ⟡ ژرفش گنج در شیراز راست بود🇮🇷 ⟡ اکتشاف خزینه در شیراز واقعی بود🇸🇦
∆ روشن🇮🇷 ∆ مشخص🇸🇦 ⟡ هرگز چیم فرار او از خانه روشن نشد🇮🇷 ⟡ اصلا دلیل انهزام او از منزل مشخص نشد🇸🇦
∆ چیم🇮🇷 ∆ دلیل🇸🇦 ⟡ هرگز چیم فرار او از خانه روشن نشد🇮🇷 ⟡ اصلا دلیل انهزام او از منزل مشخص نشد🇸🇦
∆ آزند🇮🇷 ∆ تمسخر🇸🇦 ⟡ واکاو آمید که نباید کسی آزند بشه🇮🇷 ⟡ عالم نفسی اتخاذ کرد که نباید کسی تمسخر بشه🇸🇦
∆ واکاو🇮🇷 ∆ عالم نفسی🇸🇦 ∆ روانشناس🇮🇷 ⟡ واکاو آمید که نباید کسی آزند بشه🇮🇷 ⟡ عالم نفسی اتخاذ کرد که نباید کسی تمسخر بشه🇸🇦 ⟡ روانشناس آمید ...
∆ پرنیان🇮🇷 ∆ استقبال🇸🇦 ∆ پذیره🇮🇷 ∆ مهرباز🇮🇷 ⟡ او نیوات کرد از علی پرنیان کند🇮🇷 ⟡ او تصمیم گرفت از علی استقبال کند🇸🇦 ⟡ او نیوات کرد از ع ...
∆ نیوات🇮🇷 ∆ تصمیم🇸🇦 ∆ گزید🇮🇷 ∆ نگرید🇮🇷 ⟡ او نیوات کرد از علی پذیرایی کند🇮🇷 ⟡ او تصمیم گرفت از علی استقبال کند🇸🇦 ⟡ او گزید از علی پذیرای ...
∆ بار 🇮🇷 ∆ حمل 🇸🇦 ⟡ ابزار رو روی اون بارش میکنم🇮🇷 ⟡ وسایل رو بر سطح اون حملش میکنم🇸🇦
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 معنی: چم، چمار، آرش مفهوم: چمار استدلال: برژن، فرکاو، سنجه، پژوا، گواه، چمسنج برهان: ویژار، نخش، فردا ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 معنی: چم، چمار، آرش مفهوم: چمار استدلال: برژن، فرکاو، سنجه، پژوا، گواه، چمسنج برهان: ویژار، نخش، فردا ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 معنی: چم، چمار مفهوم: چمار استدلال: برژن، چم وزن، فرتاش، چم سنج، پژوا، گواه برهان: ویژار، نخش، فرداد ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 معنی: چم، چمار، آرش مفهوم: چمار استدلال: برژن، فرکاو، سنجه، پژوا، گواه، چمسنج برهان: ویژار، نخش، فردا ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 معنی: چم، چمار، آرش مفهوم: چمار استدلال: برژن، فرکاو، سنجه، پژوا، گواه، چمسنج برهان: ویژار، نخش، فردا ...
برابرواژه 🇮🇷 ∆ ژیراک؛ برگرفته از زیرک ✓ فرازهای ( جمله های ) کاربرد واژه ∆ اون انقدر ژیراکه که اگه نیوات ( تصمیم ) بگیره ساعت ۸ بخوابه، خورشید میتر ...
برابرواژه 🇮🇷 ∆ ژیراک به چم با اراده؛ برگرفته از زیرک ✓ فرازهای ( جمله های ) کاربرد واژه ∆ اون انقدر ژیراکه که اگه نیوات ( تصمیم ) بگیره ساعت ۸ بخ ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 معنی: چم، چمار، آرش مفهوم: چمار استدلال: برژن، فرکاو، سنجه، پژوا، گواه، چمسنج برهان: ویژار، نخش، فردا ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژکان ⟡ ژکان دارویی برقرار گشت. ∆ ژرف بند ⟡ ژرف بند اقتصادی بر کشور سنگین گشت. ∆ راه بست ⟡ راه بست ...
📜ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو نامه کی کنم باز به نام خدا. واژه �زیاد� یه واژه ریشه دار و نژاده ( با اصالت ) فارسیه، و بن ( اصل ) و ریشه ش ا ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ نگارش، نگاشت، نسک نگار، راستاد، کشاد، نماکش، نگار
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژَکش ⟡ ژکش رگ های دست هنگام سرما مشهود است. ∆ کَش ⟡ کش قلب در هر تپش رخ می دهد. ∆ تنگش ⟡ تنگش رگ ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژَکش ⟡ ژکش رگ های دست هنگام سرما مشهود است. ∆ کَش ⟡ کش قلب در هر تپش رخ می دهد. ∆ تنگش ⟡ تنگش رگ ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژَکش ⟡ ژکش رگ های دست هنگام سرما مشهود است. ∆ کَش ⟡ کش قلب در هر تپش رخ می دهد. ∆ تنگش ⟡ تنگش رگ ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژَکش ⟡ ژکش رگ های دست هنگام سرما مشهود است. ∆ کَش ⟡ کش قلب در هر تپش رخ می دهد. ∆ تنگش ⟡ تنگش رگ ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ واژگونی، چیدش، وارویی، از همپاشی، ورپاشی، فروپاشی، واچینی، واچینش، فروپاش، واشد ∆ ژپاش ⟡ سازمان پس ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ واژگونی، چیدش، وارویی، از همپاشی، ورپاشی، فروپاشی، واچینی، واچینش، فروپاش، واشد ∆ ژپاش ⟡ سازمان پس ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ واژگونی، چیدش، وارویی، از همپاشی، ورپاشی، فروپاشی، واچینی، واچینش، فروپاش، واشد ∆ ژپاش ⟡ سازمان پس ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ واژگونی، چیدش، وارویی، از همپاشی، ورپاشی، فروپاشی، واچینی، واچینش، فروپاش، واشد ∆ ژپاش ⟡ سازمان پس ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ واژگونی، چیدش، وارویی، از همپاشی، ورپاشی، فروپاشی، واچینی، واچینش، فروپاش، واشد ∆ ژپاش ⟡ سازمان پس ...
مینو، پردیس، فردوس
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژویا ⟡ ژویای این پدیده در آسمان شب، ستاره ای نادیده را آشکار ساخت. ∆ نویابش ⟡ نویابش این راهکار، ر ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇬🇧 ∆ ژویا ⟡ ژویای این پدیده در آسمان شب، ستاره ای نادیده را آشکار ساخت. ∆ نویابش ⟡ نویابش این راهکار، ر ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژویا ⟡ ژویای این پدیده در آسمان شب، ستاره ای نادیده را آشکار ساخت. ∆ نویابش ⟡ نویابش این راهکار، ر ...
دیرباز
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ انگ زنی، نکوهش، نکوهش گری، دروغ بافی، فراکوب، فراکوبی ( اتهام زنی ) ، دگرکوبی، دگرگذاری، دگرپاشی، د ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ انگ زنی، نکوهش، نکوهش گری، دروغ بافی، فراکوب، فراکوبی ( اتهام زنی ) ، دگرکوبی، دگرگذاری، دگرپاشی، دگرسپاری، بدنام سازی، بدگویی، ن ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ انگ زنی، نکوهش، نکوه گری، دروغ بافی، فراکوب، فراکوبی ( اتهام زنی ) ، دگرکوبی، دگرگذاری، دگرپاشی، دگرسپاری، بدنام سازی، بدگویی، نا ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژکاه ⟡ نور خورشید در پاییز ژکاه می شود. ∆ واهش ⟡ با گذر زمان واهش انگیزه در او پدیدار شد. ∆ واکش ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژکاه ⟡ نور خورشید در پاییز ژکاه می شود. ∆ واهش ⟡ با گذر زمان واهش انگیزه در او پدیدار شد. ∆ واکش ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژکاه ⟡ نور خورشید در پاییز ژکاه می شود. ∆ واهش ⟡ با گذر زمان واهش انگیزه در او پدیدار شد. ∆ واکش ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژکاه ⟡ نور خورشید در پاییز ژکاه می شود. ∆ واهش ⟡ با گذر زمان واهش انگیزه در او پدیدار شد. ∆ واکش ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژکاه ⟡ نور خورشید در پاییز ژکاه می شود. ∆ واهش ⟡ با گذر زمان واهش انگیزه در او پدیدار شد. ∆ واکش ...
سیج
آشوب، آشفتار، فروپیچ، گرداب، تنگنا، دشواره، دشواری، فروگشت
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ جور ⟡ آزمون جور استانداردهای جهانی برگزار گردید. ∆ بناسان ⟡ نوشتار او بناسان دستور زبان پارسی نگاش ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇬🇧 ∆ همچفت ⟡ نمونه: تکه های پازل کاملاً همچفت شدن. ∆ همریخت ⟡ نمونه: ساختار مولکولی با مدل کامپیوتری هم ...
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر مطابق و مطابلقت: ∆ همچفت ⟡ نمونه: تکه های پازل کاملاً همچفت شدن. ∆ همریخت ⟡ نمونه: ساختار مولکولی با مدل کامپیوتری ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇬🇧 ∆ همچفت ⟡ نمونه: تکه های پازل کاملاً همچفت شدن. ∆ همریخت ⟡ نمونه: ساختار مولکولی با مدل کامپیوتری همر ...
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر مطابق و مطابلقت: ∆ همچفت ⟡ نمونه: تکه های پازل کاملاً همچفت شدن. ∆ همریخت ⟡ نمونه: ساختار مولکولی با مدل کامپیوتری ...
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر مطابق و مطابلقت: ∆ همچفت ⟡ نمونه: تکه های پازل کاملاً همچفت شدن. ∆ همریخت ⟡ نمونه: ساختار مولکولی با مدل رایانه ای ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ جور ⟡ آزمون جور استانداردهای جهانی برگزار گردید. ∆ بناسان ⟡ نوشتار او بناسان دستور زبان پارسی نگاش ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ جور ⟡ آزمون جور استانداردهای جهانی برگزار گردید. ∆ بناسان ⟡ نوشتار او بناسان دستور زبان پارسی نگاش ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇬🇧 ∆ آژند ⟡ آژند جنگاوران دیوار دژ را فرو ریخت ∆ اتک ⟡ اتک سپاهیان دشمن را غافلگیر کرد ∆ تکاوش ⟡ تکاوش س ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇬🇧 ∆ آژند ⟡ آژند جنگاوران دیوار دژ را فرو ریخت ∆ اتک ⟡ اتک سپاهیان دشمن را غافلگیر کرد ∆ تکاوش ⟡ تکاوش س ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇬🇧 ∆ آژند ⟡ آژند جنگاوران دیوار دژ را فرو ریخت ∆ اتک ⟡ اتک سپاهیان دشمن را غافلگیر کرد ∆ تکاوش ⟡ تکاوش س ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇬🇧 ∆ آژند ⟡ آژند جنگاوران دیوار دژ را فرو ریخت ∆ اتک ⟡ اتک سپاهیان دشمن را غافلگیر کرد ∆ تکاوش ⟡ تکاوش س ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ آژند ⟡ آژند جنگاوران دیوار دژ را فرو ریخت ∆ اتک ⟡ اتک سپاهیان دشمن را غافلگیر کرد ∆ تکاوش ⟡ تکاوش س ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ آژند ⟡ آژند جنگاوران دیوار دژ را فرو ریخت ∆ اتک ⟡ اتک سپاهیان دشمن را غافلگیر کرد ∆ تکاوش ⟡ تکاوش س ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ آژند ⟡ آژند جنگاوران دیوار دژ را فرو ریخت ∆ اتک ⟡ اتک سپاهیان دشمن را غافلگیر کرد ∆ تکاوش ⟡ تکاوش س ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ آژند ⟡ آژند جنگاوران دیوار دژ را فرو ریخت ∆ اتک ⟡ اتک سپاهیان دشمن را غافلگیر کرد ∆ تکاوش ⟡ تکاوش س ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ آژند ⟡ آژند جنگاوران دیوار دژ را فرو ریخت ∆ اتک ⟡ اتک سپاهیان دشمن را غافلگیر کرد ∆ تکاوش ⟡ تکاوش سواران از تنگه باریک آغاز شد ∆ ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ آژند ⟡ آژند جنگاوران دیوار دژ را فرو ریخت ∆ اتک ⟡ اتک سپاهیان دشمن را غافلگیر کرد ∆ تکاوش ⟡ تکاوش سواران از تنگه باریک آغاز شد ∆ ...
∆ شبیخون ⟡ شبیخون سپاهیان دشمن را غافلگیر کرد
واخیز، بازیورش، واتاخت، بازتاخت، واژند، بازآژند
واژگونی، وار ونگی، وارونش، برگونی، برگردش، وارونه، باژگون، باژگونه
روانکاو، روانشناس، واکاو، کاوشگر
برهمکنش، همکنش، هماکنش، دادوستد، بازکنش ( تعامل ) ، درهمکنش، آمیزش، آمیختش، درآمیز
هماکنش، همکنش، آمیزش، آمیختش، همبری، بازکنش، کهکشا
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه ∆ واژیر، گیرند، همبر، برهمش، آمیزش، درآمیز، بازکنش، آمیزه، وابست، درهمش، آمیغ، داداک، کهکشا، درگیرش، همبر ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ واژیر، گیرند، همبر، برهمش، آمیزش، درآمیز، بازکنش، آمیزه، وابست، درهمش، آمیغ، داداک، کهکشا، درگیر ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ واژیر، گیرند، همبر، برهمش، آمیزش، درآمیز، بازکنش، آمیزه، وابست، درهمش، آمیغ، داداک، کهکشا، درگیر ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ واژیر، گیرند، همبر، برهمش، آمیزش، درآمیز، بازکنش، آمیزه، وابست، درهمش، آمیغ، داداک، کهکشا، درگیر ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ واژیر، گیرند، همبر، برهمش، آمیزش، درآمیز، بازکنش، آمیزه، وابست، درهمش، آمیغ، داداک، کهکشا، درگیر ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ واژیر، گیرند، همبر، برهمش، آمیزش، درآمیز، بازکنش، آمیزه، وابست، درهمش، آمیغ، داداک، کهکشا، درگیر ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ واژیر، گیرند، همبر، برهمش، آمیزش، درآمیز، بازکنش، آمیزه، وابست، درهمش، آمیغ، داداک، کهکشا، درگیر ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ واژیر، گیرند، همبر، برهمش، آمیزش، درآمیز، بازکنش، آمیزه، وابست، درهمش، آمیغ، داداک، کهکشا، درگیر ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ واژیر، گیرند، همبر، برهمش، آمیزش، درآمیز، بازکنش، آمیزه، وابست، درهمش، آمیغ، داداک، کهکشا، درگیر ...
زبان دربار، زبان دربار ساسانیان و زبان کهن ایرانی است
زبان دربار، زبان دربار ساسانیان و زبان کهن ایرانی است
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ رایا ⟡ رایا در بازی پیشتاز شد ∆ رایاک ⟡ رایاک نامدار در رویداد رایانه ای درخشید ∆ رزما ⟡ رزما در ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ رایا ⟡ رایا در بازی پیشتاز شد ∆ رایاک ⟡ رایاک نامدار در رویداد رایانه ای درخشید ∆ رزما ⟡ رزما در ...
بهره بری، بهرش، برآورش، برآوری، برآیش، همباری، همبری، برتابی
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇬🇧 : ∆ رایا ⟡ رایا در بازی پیشتاز شد ∆ رایاک ⟡ رایاک نامدار در رویداد رایانه ای درخشید ∆ رزما ⟡ رزما در ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇬🇧 : ∆ رایا ⟡ رایا در بازی پیشتاز شد ∆ رایاک ⟡ رایاک نامدار در رویداد رایانه ای درخشید ∆ رزما ⟡ رزما در ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇬🇧 : ∆ نگاشت: فناوری نگاشت امروزه همه جا هست. ∆ رایش: امضای رایش من برای مدارک رسمی قبول شد. ∆ رقمیک: ...
برابرنام ها مهسان، مانند ماه، مهرو، ماهرخ، زیبا، دل انگیز، دلسا، مهسار، مه چهر، ماه فام، مهوش، ماه سا، مهسا، ماهگون
برابرنام ها ∆ خورشیدسان، آرامگر، رامگر، روشنا، آلاله، رامشگر، آسودار، دلسار، مهرافزا، نرم خو، دل آسا، دل آرا، آسایش زا، دل آویز، مهرآگین، دل انگیز، ...
برابرنام ها ∆ آرامگر، رامگر، روشنا، آلاله، رامشگر، آسودار، دلسار، مهرافزا نرم خو، دل آسا، دل آرا، آسایش زا، دل آویز، مهرآگین، دل انگیز مهرپرور، مه ...
برابرنام ها ∆ آرامگر، رامگر، روشنا، آلاله، رامشگر، آسودار، دلسا، دلسار، مهرافزا نرم خو، دل آسا، دل آرا، آسایش زا، دل آویز، مهرآگین، دل انگیز مهرپر ...
برابرنام ها ∆ دلبر، ناب، رخشان، نازبانو، روشنا، آلاله، نازان، دلنواز
برابرنام ها ∆ پریسان، پری گون، فرشتک، ناب، رخشان، نازبانو، روشنا، آلاله، ناپلید، پاکیز، سپنتا، پاک، دلآرا، نازان
مام شیر، شیرآور، شیرزا، شیرمام، شیرآ، برشیر
برابرواژه ها🇮🇷 در اوستایی “سکَتُم” ( skatəm ) به چم “بخش” یا “قسمت” در پهلوی ( فارسی میانه ) : “رسگ” ( rasag ) به چم “مسیر” یا “راه رسیدن به مقصد” ...
برابرواژه ها🇮🇷 در اوستایی “سکَتُم” ( skatəm ) به چم “بخش” یا “قسمت” در پهلوی ( فارسی میانه ) : “رسگ” ( rasag ) به چم “مسیر” یا “راه رسیدن به مقصد” ...
برابرواژه ها🇮🇷 در اوستایی “سکَتُم” ( skatəm ) به چم “بخش” یا “قسمت” در پهلوی ( فارسی میانه ) : “رسگ” ( rasag ) به چم “مسیر” یا “راه رسیدن به مقصد” ...
برابرواژه ها🇮🇷 در اوستایی “سکَتُم” ( skatəm ) به چم “بخش” یا “قسمت” در پهلوی ( فارسی میانه ) : “رسگ” ( rasag ) به چم “مسیر” یا “راه رسیدن به مقصد” ...
برابرواژه ها🇮🇷 در اوستایی “سکَتُم” ( skatəm ) به چم “بخش” یا “قسمت” در پهلوی ( فارسی میانه ) : “رسگ” ( rasag ) به چم “مسیر” یا “راه رسیدن به مقصد” ...
هماکنش، همکنشی، درکنش، اندرکنش، درمکنش، برهمکنش، براهمش
ریشه یابی این واژه همساره ( مرکب ) فراوری = ۱. فرآوری/ ۲. فراآوری ∆ اگر ۱. درست باشد: فر = شکوه، زیبایی، بها - آوری = آوردن، زادن به چم �همش ( ترک ...
برابر واژه ها🇮🇷 ∆ تولید: فرآیش ∆ تولیدکننده: فرآور ∆ محصول: فرآورده
برابر واژه ها🇮🇷 ∆ تولید: فرآیش ∆ تولیدکننده: فرآور ∆ محصول: فرآورده
برابر واژه ها🇮🇷 ∆ تولید: فرآیش ∆ تولیدکننده: فرآور ∆ محصول: فرآورده
برابر واژه ها🇮🇷 ∆ تولید: فرآیش ∆ تولیدکننده: فرآور ∆ محصول: فرآورده
سازگری، سازاگری، سازه گری، سازه گرایی
سازاک، سازکار، سازیک، سازکنش
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ برسازی، سازبن، سازگاه، سازندگی، سازش، سازار، واسازی، سازکرد، سازگری
برابر واژه ها🇮🇷 ∆ تولید: فرآیش ∆ تولیدکننده: فرآور ∆ محصول: فرآورده
جویا، کاوار، کارآ
برابرواژه ها🇮🇷 سرچم، چمانی، نهاد، سرنهاد، چمگاه، آغازش، سرگاه
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ بنه: بنیان گاه. “این نسک بدون بنه ارج نداره. ” ∆ نهاد: “نهادهای یک مقاله نشون دهنده پشتوانه پژوه ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ بنه: بنیان گاه. “این نسک بدون بنه ارج نداره. ” ∆ نهاد: “نهادهای یک مقاله نشون دهنده پشتوانه پژوه ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ بنه: بنیان گاه. “این نسک بدون بنه ارج نداره. ” ∆ نهاد: “نهادهای یک مقاله نشون دهنده پشتوانه پژوه ...
سازش، هَمِش، نرم
منش، روش، رفتار، کردار
ناروا، کژروا، وارو، پادرو، پادسو، پادمان، کژمان، پادسار
برابرواژه ها🇮🇷 گرهش، آشوب، خرشه، نابسام، تنش، خروش
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇬🇧 : ∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ بستار میان دو شرکت ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه: ∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ بستار میان دو شرکت قطع ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇬🇧 : ∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ بستار میان دو شرکت ...
برابرواژه ها🇮🇷 دگرش، رَمِش، دگرنمود، دگردیس، دگرگشت، نوسا، نوسایی، ترادیس، تراریخت
برابرواژه ها🇮🇷 دگرش، دگرنمود، دگرشکلی، دگرگشت، نوسان/نوسانی ( نو سان )
برابرواژه ها🇮🇷 دگرش، رَمِش، دگرنمود، دگردیس، دگرگشت، نوسا، نوسایی، ترادیس، تراریخت
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇬🇧 : فرنود، برآورد، سنجش، سنجه، آزمایه، فرجاد ترکیب فر ( شکوه و بزرگی ) جاد ( رسیدن و حاصل شدن ) فرسخن، ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇬🇧 : فرنود، برآورد، سنجش، سنجه، آزمایه، فرجاد ترکیب فر ( شکوه و بزرگی ) جاد ( رسیدن و حاصل شدن ) فرسخن، ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇬🇧 : فرنود، برآورد، سنجش، سنجه، آزمایه، فرجاد ترکیب فر ( شکوه و بزرگی ) جاد ( رسیدن و حاصل شدن ) فرسخن، ...
فرتاش، فرکاو، آوِش، آوند
برابرواژه ها🇮🇷 واکاو، کاوا، کاوشگر، دانشگر، وارست، واجو، جوینده، کوشا، پژوهشگر، پژوهنده، فرکاو، فرجو
برابرواژه ها🇮🇷 واکاو، کاوا، کاوشگر، دانشگر، وارست، واجو، جوینده، کوشا، پژوهشگر، پژوهنده
برابرواژه ها🇮🇷 واجو، کاوا، کاوکار، کاوگر
واجو، کاوا، کاوکار، کاوگر
واجو، کاوا، کاوکار، کاوگر، ابشت، انیشه، بپا
برابرواژه ها🇮🇷 واکاو، کاوا، کاوشگر، دانشگر، وارست، واجو، جوینده، کوشا، پژوهشگر، پژوهنده
برابرواژه ها🇮🇷 واکاو، کاوا، پژوهشگر، دانشگر، وارست، واجو، جوینده
برابرواژه ها🇮🇷 واکاو، کاوا، کاوشگر، دانشگر، وارست، واجو، جوینده، کوشا
برابرواژه ها🇮🇷 واکاو، کاوا، کاوشگر، دانشگر، وارست، واجو، جوینده
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ پیشواز ⟡ به پیشواز میهمانان رفتیم و آنان را گرمابخش درون خانه آوردیم. ∆ خوشامد ⟡ خوشامد گفتن به ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ نگر ⟡ آن رخداد را به نگر او رساندم. ∆ آگین ⟡ پگاه از این رویداد آگین شد. ∆ آگاهی ⟡ آن رخداد را ...
∆ ریشه فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) چم: سنجیدن، اندازه گیری ∆ دگرش ( سیر تحول ) تاریخی: فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) فارسی میانه: vazan ...
∆ ریشه فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) چم: سنجیدن، اندازه گیری ∆ دگرش ( سیر تحول ) تاریخی: فارسی باستان: vazaiti ( وَزَئیتی ) فارسی میانه: vazan ...
ناروا
برابرواژه ها🇮🇷 همه سر، همه سار، سراپا، سراسر، همه سویه، ژرفوار، همه باره، همه سویه، همه جوره، یکپی، یکسر، سربسر، یکدست، همواره، رگ و ریشه وار، ریش ...
برابرواژه ها🇮🇷 همه سار، سراپا، سراسر، همه سویه، ژرفوار، همه باره، همه سویه، همه جوره، یکپی، یکسر، سربسر، یکدست، همواره
نفرین: فارسیه و ریشه در کهن ترین زبان های ایرانی داره. نفرت: از زبان عربی وام گرفته شده و ریشه ناایرانی داره.
نفرین: فارسیه و ریشه در کهن ترین زبان های ایرانی داره. نفرت: از زبان عربی وام گرفته شده و ریشه ناایرانی داره.
ناسزا، ناروا
ناروا
برابرواژه ها🇮🇷 در پهلوی: “دوژوک” ( dužōk ) از “دوژ” ( بد، ناپسند ) “اوک” ( گفتار ) : به چم گفتار ناپسند و توهین آمیز. “اگره شیک” ( agarēšīk ) ...
∆ “خدایا، در فرج ( ظهور ) ولیّت و شادی ( دل ها ) تعجیل کن. ” یه مقدار بیشتر توضیح بدم: اللهم ( Allahumma ) : “خدایا” - این کلمه در اصل “یا الله” بو ...
خدایا، در فرج ( ظهور ) ولیّت و شادی ( دل ها ) تعجیل کن. 🤲🏻💚
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ ارج، ارزش، بها، تایی، سنج ∆ ارز = بها، ارج، سنج ∆ ارزش = سنجه، بها ∆ هم ارز = برابر، همتا ∆ کم ارزش = ارزان، کم بها ∆ بی ارزش = ن ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ ارج، ارجش، بها، تایی، سنج ∆ ارز = بها، ارج، سنج ∆ ارزش = سنجه، بها ∆ هم ارز = برابر، همتا ∆ کم ارزش = ارزان، کم بها ∆ بی ارزش = ن ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ ارج، ارجش، بها، تایی، سنج ∆ ارز = بها، ارج، سنج ∆ ارزش = سنجه، بها ∆ هم ارز = برابر، همتا ∆ کم ارزش = ارزان، کم بها ∆ بی ارزش = ن ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ ارج، ارجش، بها، تایی، سنج ∆ ارز = بها، ارج، سنج ∆ ارزش = سنجه، بها ∆ هم ارز = برابر، همتا ∆ کم ارزش = ارزان، کم بها ∆ بی ارزش = ن ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ ارج، ارجش، بها، تایی، سنج ∆ ارز = بها، ارج، سنج ∆ ارزش = سنجه، بها ∆ هم ارز = برابر، همتا ∆ کم ارزش = ارزان، کم بها ∆ بی ارزش = ن ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ ارج، ارجش، بها، تایی، سنج ∆ ارز = بها، ارج، سنج ∆ ارزش = سنجه، بها ∆ هم ارز = برابر، همتا ∆ کم ارزش = ارزان، کم بها ∆ بی ارزش = ن ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ ارج، ارجش، بها، تایی، سنج ∆ ارز = بها، ارج، سنج ∆ ارزش = سنجه، بها ∆ هم ارز = برابر، همتا ∆ کم ارزش = ارزان، کم بها ∆ بی ارزش = ن ...
برابرواژه ها🇮🇷 پدیدار، پیش آورد، آوردش، روآوری، پیش آور، فرادش، فرآورش، فرآور
پیش نهاد، پیش نهادن، رونما، نمایش، دیدده، نهادش
نمایش، نشاندهی، دیددهی، دیدار
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ حرف: واژ، واج ∆ کلمه: واژه ∆ عبارت، جمله: گفتار، واگفت، گزار، گزاره ∆ معنی، معنا: چم، چمار
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ حرف⬅️ واژ، واج ∆ کلمه، لغت⬅️ واژه ∆ عبارت، جمله⬅️ بند، سخن، فراز، گفتار، واگفت، گزار، گزاره، رسته ∆ معنی، معنا⬅️ چم، چمار، آرش
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ حرف⬅️ واژ، واج ∆ کلمه، لغت⬅️ واژه ∆ عبارت، جمله⬅️ بند، سخن، فراز، گفتار، واگفت، گزار، گزاره، رسته ∆ معنی، معنا⬅️ چم، چمار، آرش
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ حرف⬅️ واژ، واج ∆ کلمه، لغت⬅️ واژه ∆ عبارت، جمله⬅️ بند، سخن، فراز، گفتار، واگفت، گزار، گزاره، رسته ∆ معنی، معنا⬅️ چم، چمار، آرش
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ حرف⬅️ واژ، واج ∆ کلمه، لغت⬅️ واژه ∆ عبارت، جمله⬅️ بند، سخن، فراز، گفتار، واگفت، گزار، گزاره، رسته ∆ معنی، معنا⬅️ چم، چمار، آرش
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : کاربست، وادار، وانهش، نهش، نهادن، برنهش، همبست، برتن، برساز، وابست، بار، بار کردن ∆ آوش ⟡ فرمانده ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : کاربست، وادار، وانهش، نهش، نهادن، برنهش، همبست، برتن، برساز، وابست ∆ آوش ⟡ فرمانده آوش خواسته هایش ...
روشنی، روشنایی
ریشه این واژه از “تاپ” ( tāp - ) در ایرانی باستان میاد که به چم گرما و درخشش بوده. در گذر زمان: اوستایی: “تاپ” ( tāp - ) پهلوی: “تافتن” ( tāftan ...
ریشه این واژه از “تاپ” ( tāp - ) در ایرانی باستان میاد که به چم گرما و درخشش بوده. در گذر زمان: اوستایی: “تاپ” ( tāp - ) پهلوی: “تافتن” ( tāftan ) ...
ریشه “رس” از “رَئِس” ( raēs - ) اوستایی میاد در پهلوی به چهر “رسیتن” ( rasītan ) بوده
ریشه “رس” از “رَئِس” ( raēs - ) اوستایی میاد در پهلوی به چهر “رسیتن” ( rasītan ) بوده
ریشه شناسی: این واژه از ریشه فارسی باستان “pišar - ” میاد در پهلوی ( فارسی میانه ) به چهر ( شکل ) “pešār” بوده از دو بخش برساز ( تشکیل ) شده: “pi - ” ...
همگر، همگری
های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر سه واژه موافق، موافقت و توافق🇸🇦 : ∆ همسو ⟡ من با اندیشه های تو همسو هستم ∆ یکروی ⟡ در این کار یکروی شدیم ∆ همرا ⟡ ...
همگری، همگرا، همگرایی، همرس، واگرایی
برابرواژه ها🇮🇷 برتاب، برتابیدن، برنهاد، هم آیش، هم آمد، همفر، فرتاب
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ بازآغاز، بازافزا، بازبهره، بازافروز، بازرخداد، بازدرود، بازافکنی
بازگشایی با واژه افتتاح همچم نیست. بازگشایی به چم بازکرد دوباره جایی پس از گذشت دوره ای که بسته بوده هست. همتایان فارسی واژه عربی افتتاح می شوند: گش ...
پخش، پراکنش
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ گشود، رونما، رونمایی، آوردش، برنهاد، برنهادن، نهادش ∆ گشایش ⟡ گشایش درب های جدید در این محل باعث ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ انجامه ⟡ انجامه جشنواره با نمایش فیلم برگزیده بود ∆ بستار ⟡ بستار گردهمایی با سپاس از مهمانان ان ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ آغازه ⟡ آغازه نمایش با درخشش ویژه ای برگزار شد ∆ سرآغاز ⟡ سرآغاز همایش با سخنان رهنما آغاز گردید ...
برابر واژه ها🇮🇷 ∆ تولید: فرآیش ∆ تولیدکننده: فرآور ∆ محصول: فرآورده
کالا، فرآورده، برآیند، بار، آیند، آیام āyām ( سغدی )
کالا، فرآورده، برآمده، میوه
برابر واژه ها🇮🇷 ∆ تولید: فرآیش ∆ تولیدکننده: فرآور ∆ محصول: فرآورده
برابر واژه ها🇮🇷 ∆ تولید: فرآیش ∆ تولیدکننده: فرآور ∆ محصول: فرآورده
برابر واژه ها🇮🇷 ∆ تولید: فرآیش ∆ تولیدکننده: فرآور ∆ محصول: فرآورده
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ آفرا ⟡ آفرای این نگاره، هنرمندی چیره دست است. ∆ سازگر ⟡ سازگر این نوشتار، نویسنده ای چیره دست ب ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇬🇧 : ∆ آفرا ⟡ آفرای این نگاره، هنرمندی چیره دست است. ∆ سازگر ⟡ سازگر این نوشتار، نویسنده ای چیره دست ب ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇬🇧 : ∆ آفرا ⟡ آفرای این نگاره، هنرمندی چیره دست است. ∆ سازگر ⟡ سازگر این نوشتار، نویسنده ای چیره دست ب ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇬🇧 : ∆ آفرا ⟡ آفرای این نگاره، هنرمندی چیره دست است. ∆ سازگر ⟡ سازگر این نوشتار، نویسنده ای چیره دست ب ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇬🇧 : ∆ آفرا ⟡ آفرای این نگاره، هنرمندی چیره دست است. ∆ سازگر ⟡ سازگر این نوشتار، نویسنده ای چیره دست ب ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ آفرا ⟡ آفرای این نگاره، هنرمندی چیره دست است. ∆ سازگر ⟡ سازگر این نوشتار، نویسنده ای چیره دست ب ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ آفرا ⟡ آفرای این نگاره، هنرمندی چیره دست است. ∆ سازگر ⟡ سازگر این نوشتار، نویسنده ای چیره دست ب ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ آفرا ⟡ آفرای این نگاره، هنرمندی چیره دست است. ∆ سازگر ⟡ سازگر این نوشتار، نویسنده ای چیره دست ب ...
برابرواژه ها🇮🇷 ∆ آفرا ⟡ آفرای این نگاره، هنرمندی چیره دست است. ∆ سازگر ⟡ سازگر این نوشتار، نویسنده ای چیره دست بود. ∆ سازنده ⟡ سازنده این پیکره، ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ آفرا ⟡ آفرای این نگاره، هنرمندی چیره دست است. ∆ سازگر ⟡ سازگر این نوشتار، نویسنده ای چیره دست ب ...
برابرواژه های🇮🇷 به نظر🇸🇦 می رسد : ∆ انگار ∆ چنین می نماید ∆ گویا ∆ پیداست ∆ پدیدارست ∆ هویداست ∆ گویاست ∆ نمایان است ∆ آشکار است ∆ گمان می ...
آشکارا، آشکار است، می نمایاند
برابرواژه های🇮🇷 به نظر🇸🇦 می رسد : ∆ انگار ∆ چنین می نماید ∆ گویا ∆ پیداست ∆ هویداست ∆ گویاست ∆ نمایان است ∆ آشکار است ∆ گمان می رود ∆ گمان ...
برابرواژه ها🇮🇷 دگرش، دگرنمود، دگرشکلی، دگرگشت، نوسانی
برابرواژه ها🇮🇷 دگرش، دگرنمود، دگرشکلی، دگرگشت، نوسان/نوسانی ( نو سان )
دگرش، دگرنمود، دگرشکلی، دگرگشت، نوسان/نوسانی ( نو سان )
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر دو واژه عربی مرتبط و ارتباط: ∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ ب ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر دو واژه عربی مرتبط و ارتباط: ∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ ب ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر دو واژه عربی مرتبط و ارتباط: ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ بستار میان دو شرکت قطع شد ∆ همکرد ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر دو واژه عربی مرتبط و ارتباط: ∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ ب ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر دو واژه عربی مرتبط و ارتباط: ∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ ب ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر دو واژه عربی مرتبط و ارتباط: ∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ ب ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر دو واژه عربی مرتبط و ارتباط ∆ بستار ⟡ بستار میان دو شرکت قطع شد ∆ همکرد ⟡ همکرد دو گروه در پروژه عالی بود. ∆ ر ...
برابرواژه ها🇮🇷 همسار، همبندی، همبست، آیند، هم پی، بستار، پیوند، همرسی، پی بند، بستش، بندیس، پی گر، پیوک، بندار، زنجار، پیوست، سامبند ( سانسکریت ) ...
برابرواژه ها🇮🇷 همسار، همبندی، همبست، آیند، هم پی، بستار، پیوند، همرسی، پی بند، بستش، بندیس، پی گر، پیوک، بندار، زنجار، پیوست، سامبند ( سانسکریت ) ...
برابرواژه ها🇮🇷 همسار، همبندی، همبست، آیند، هم پی، بستار، پیوند، همرسی، پی بند، بستش، بندیس، پی گر، پیوک، بندار، زنجار، پیوست، سامبند ( سانسکریت ) ...
بنه، سامه، سانش، وینه، گونش، سامان، نهاد، نهشت
سامه، سانش، وینه، گونش، سامان
گرهش، آشوب، خرشه، نابسام، تنش، خروش
گرهش، آشوب، خرشه، نابسام، تنش، جنبش، لرزش، لرز، لرزه
ارزند، بسنده
دگرش، دگرنمود، دگرگشت، نوسان
دگرش، دگرنمود، دگرشکلی، دگرگشت، نوسان
دگرش، دگرنمود، دگرگشت، نوسان
دگرش، خیزش، دگرنمود، دگرگشت، نوسان
رَخ، ور، روی، کران، سویه، راستا، رهسو، پهلو، کنار، بازو
رَخ، ور، روی، کران، سویه، راستا، رهسو، پهلو، کنار
رَخ، ور، روی، کران، سویه، راستا، رهسو، پهلو، کنار
رَخ، ور، روی، کران، سویه، راستا، رهسو، پهلو، کنار
رَخ، ور، روی، کران، سویه، راستا، رهسو، پهلو، کنار
رَخ، ور، روی، کران، سویه، راستا، رهسو، پهلو، کنار
رَخ، ور، روی، کران، سو، سوی، سویه، راستا، رهسو، پهلو، کنار
رَخ، ور، روی، کران، سویه، راستا، رهسو، پهلو، کنار
نگره ها: برآورد، سنجش، سنجه، آزمایه، فرجاد آمیغ فر ( شکوه و بزرگی ) جاد ( رسیدن و حاصل شدن )
نگره ها: فرنود، برآورد، سنجش، سنجه، آزمایه، فرجاد ترکیب فر ( شکوه و بزرگی ) جاد ( رسیدن و حاصل شدن )
برابرواژه ها🇮🇷: فرنود، فرنودآری، سنجش، سنجه، آزمایه
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : نا گذار: قوانین سخت، ناگذار رسیدن به اهداف شرکت شد. واپس: سرما واپس رشد گیاهان شد. بازدار: عوامل ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه : نا گذار: قوانین سخت، ناگذار رسیدن به اهداف شرکت شد. واپس: سرما واپس رشد گیاهان شد. بازدار: عوامل بازد ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : نا گذار: قوانین سخت، ناگذار رسیدن به اهداف شرکت شد. واپس: سرما واپس رشد گیاهان شد. بازدار: عوامل ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇹🇷 : نا گذار: قوانین سخت، ناگذار رسیدن به اهداف شرکت شد. واپس: سرما واپس رشد گیاهان شد. بازدار: عوامل ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : نا گذار: قوانین سخت، ناگذار رسیدن به اهداف شرکت شد. واپس: سرما واپس رشد گیاهان شد. بازدار: عوامل ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ خشم تاب ⟡ نگاهش چنان خشم تاب بود که دیوار هم آب می شد. ∆ کین تراش ⟡ هر واژه اش کین تراش بود و ز ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ خشم تاب ⟡ نگاهش چنان خشم تاب بود که دیوار هم آب می شد. ∆ کین تراش ⟡ هر واژه اش کین تراش بود و ز ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ خشم تاب ⟡ نگاهش چنان خشم تاب بود که دیوار هم آب می شد. ∆ کین تراش ⟡ هر واژه اش کین تراش بود و ز ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ خشم تاب ⟡ نگاهش چنان خشم تاب بود که دیوار هم آب می شد. ∆ کین تراش ⟡ هر واژه اش کین تراش بود و ز ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ خشم تاب ⟡ نگاهش چنان خشم تاب بود که دیوار هم آب می شد. ∆ کین تراش ⟡ هر واژه اش کین تراش بود و ز ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ خشم تاب ⟡ نگاهش چنان خشم تاب بود که دیوار هم آب می شد. ∆ کین تراش ⟡ هر واژه اش کین تراش بود و ز ...
همتای فارسی🇮🇷 واژه انگلیسی paste و عربی الحاق و ضمیمه ∆ پیوست، پی بست، پینوشت، واپی، افزار، افزونه، هموند، چسبار
همتای فارسی🇮🇷 واژه انگلیسی paste و عربی الحاق و ضمیمه ∆ پیوست، پی بست، پینوشت، واپی، افزار، افزونه، هموند، چسبار
همتای فارسی🇮🇷 واژه انگلیسی paste و عربی الحاق و ضمیمه ∆ پیوست، پی بست، پینوشت، واپی، افزار، افزونه، هموند، چسبار
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ ویژه⟡ برنامه ای ویژه برای کارن ساختم ∆ تک ⟡ برنامه ای تک برای کارن آماده کردم ∆ یکه ⟡ برنامه ای ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ ویژه⟡ برنامه ای ویژه برای کارن ساختم ∆ تک ⟡ برنامه ای تک برای کارن آماده کردم ∆ یکه ⟡ برنامه ای ...
برابرواژه ها🇮🇷 تارنما، تارگاه، پگاه، بوم، رسال ( رسانه پسوند ال )
ژاو، گزیده، چکیده
پیمان نوشت، پیمان نامه
پیمان نوشت، پیمان نامه
پیمان نوشت، پیمان نامه
پیمان نوشت، پیمان نامه
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ پیمان نوشت ⟡ پیمان نوشت همکاری دانشگاه با صنعت را امضا کردیم ∆ سازگاره ⟡ سازگاره همکاری میان دو ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ کنش ⟡ کنش هدفمندش، سرنوشت را دگرگون می کرد ∆ گامش ⟡ گامش هدفمندش، سرنوشت را دگرگون می کرد ∆ جُنب ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ کنش ⟡ کنش هدفمندش، سرنوشت را دگرگون می کرد ∆ گامش ⟡ گامش هدفمندش، سرنوشت را دگرگون می کرد ∆ جُنب ...
درخش
درخش
لال ( در چکامه )
پیوند
برابرواژه ها🇮🇷 - جمع ( Addition ) = افزایش، افزودن، افزون بر، فزون، فزا 2 - ضرب ( Multiplikation ) = فرزایش، فرزودن، اندر، در، درش 3 - حاصل جمع ...
برابرواژه ها🇮🇷 - جمع ( Addition ) = افزایش، افزودن، افزون بر، فزون، فزا 2 - ضرب ( Multiplikation ) = فرزایش، فرزودن، اندر، در، درش 3 - حاصل جمع ...
برابرواژه ها🇮🇷 - جمع ( Addition ) = افزایش، افزودن، افزون بر، فزون، فزا 2 - ضرب ( Multiplikation ) = فرزایش، فرزودن، اندر، در، درش 3 - حاصل جمع ...
- جمع ( Addition ) = افزایش، افزودن، افزون بر، فزون، فزا 2 - ضرب ( Multiplikation ) = فرزایش، فرزودن، اندر، در، درش 3 - حاصل جمع یا مجموع ( Summe ) ...
برابرواژه ها🇮🇷 - جمع ( Addition ) = افزایش، افزودن، افزون بر، فزون، فزا 2 - ضرب ( Multiplikation ) = فرزایش، فرزودن، اندر، در، درش 3 - حاصل جمع ...
برابرواژه ها🇮🇷 زیر و بم، زیر و زبر، زیر و رو، از همه چیز، چند و چون، ریز و درشت، سازوکار، رگ و ریشه، پیچ و خم، فوت وفن، ته وتو، سر و ته، از لایه ه ...
برابرواژه ها🇮🇷 زیر و بم، زیر و زبر، زیر و رو، از همه چیز، چند و چون، ریز و درشت، سازوکار، رگ و ریشه، پیچ و خم، فوت وفن، ته وتو، سر و ته، از لایه ه ...
برابرواژه ها🇮🇷 زیر و بم، زیر و زبر، زیر و رو، از همه چیز، چند و چون، ریز و درشت، سازوکار، رگ و ریشه، پیچ و خم، فوت وفن، ته وتو، سر و ته، از لایه ه ...
برابرواژه ها🇮🇷 زیر و بم، زیر و زبر، زیر و رو، از همه چیز، چند و چون، ریز و درشت، سازوکار، رگ و ریشه، پیچ و خم، فوت وفن، ته وتو، سر و ته، از لایه ه ...
برابرواژه ها🇮🇷 زیر و بم، زیر و زبر، زیر و رو، از همه چیز، چند و چون، ریز و درشت، سازوکار، رگ و ریشه، پیچ و خم، فوت وفن، ته وتو، سر و ته، از لایه ه ...
برابرواژه ها🇮🇷 زیر و بم، زیر و زبر، زیر و رو، از همه چیز، چند و چون، ریز و درشت، سازوکار، رگ و ریشه، پیچ و خم، فوت وفن، ته وتو، سر و ته، از لایه ه ...
برابرواژه ها🇮🇷 زیر و بم، زیر و زبر، زیر و رو، از همه چیز، چند و چون، ریز و درشت، سازوکار، رگ و ریشه، پیچ و خم، فوت وفن، ته وتو، سر و ته، از لایه ه ...
برابرواژه ها🇮🇷 سازوکار، زیر و بم، زیر و زبر، زیر و رو، از همه چیز، چند و چون، ریز و درشت، رگ و ریشه، پیچ و خم، فوت وفن، ته وتو، سر و ته، از لایه ...
برابرواژه ها🇮🇷 زیر و بم، زیر و زبر، زیر و رو، از همه چیز، چند و چون، ریز و درشت، سازوکار، رگ و ریشه، پیچ و خم، فوت وفن، ته وتو، سر و ته، از لایه ه ...
برابرواژه ها🇮🇷 زیر و بم، زیر و زبر، زیر و رو، از همه چیز، چند و چون، ریز و درشت، سازوکار، رگ و ریشه، پیچ و خم، فوت وفن، ته وتو، سر و ته، از لایه ه ...
برابرواژه ها🇮🇷 زیر و بم، زیر و زبر، زیر و رو، از همه چیز، چند و چون، ریز و درشت، سازوکار، رگ و ریشه، پیچ و خم، فوت وفن، ته وتو، سر و ته، از لایه ه ...
برابرواژه ها🇮🇷 زیر و بم، زیر و زبر، زیر و رو، از همه چیز، چند و چون، ریز و درشت، سازوکار، رگ و ریشه، پیچ و خم، فوت وفن، ته وتو، سر و ته، از لایه ه ...
برابرواژه ها🇮🇷 زیر و بم، زیر و زبر، زیر و رو، از همه چیز، چند و چون، ریز و درشت، سازوکار، رگ و ریشه، پیچ و خم، فوت وفن، ته وتو، سر و ته، از لایه ه ...
برابرواژه ها🇮🇷 زیر و بم، زیر و زبر، زیر و رو، از همه چیز، چند و چون، ریز و درشت، سازوکار، رگ و ریشه، پیچ و خم، فوت وفن، ته وتو، سر و ته، از لایه ه ...
برابرواژه ها🇮🇷 زیر و بم، زیر و زبر، زیر و رو، از همه چیز، چند و چون، ریز و درشت، سازوکار، رگ و ریشه، پیچ و خم، فوت وفن، ته وتو، سر و ته، از لایه ه ...
برابرواژه ها🇮🇷 زیر و بم، زیر و زبر، زیر و رو، از همه چیز، چند و چون، ریز و درشت، سازوکار، رگ و ریشه، پیچ و خم، فوت وفن، ته وتو، سر و ته، از لایه ه ...
برابرواژه ها🇮🇷 زیر و بم، زیر و زبر، زیر و رو، از همه چیز، چند و چون، ریز و درشت، سازوکار، رگ و ریشه، پیچ و خم، فوت وفن، ته وتو، سر و ته، از لایه ه ...
همتای فارسی🇮🇷 واژگان تضاد، تناقض و ضدیت🇸🇦
همانی، هم نهاد، تایش، سازش، سازگار، سازگاری، یکتایی، یکسنج
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر عربی مطابق و مطابقت🇸🇦 : ∆ همچفت ⟡ نمونه: تکه های پازل کاملاً همچفت شدن. ∆ همریخت ⟡ نمونه: ساختار مولکولی با ...
چفت، جفت، جور، چم و چفت، جفت و جور، همچم
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر سه واژه عربی موافق، موافقت و توافق🇸🇦 : ∆ همسو ⟡ من با اندیشه های تو همسو هستم ∆ یکروی ⟡ در این کار یکروی شدی ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر سه واژه موافق، موافقت و توافق🇸🇦 : ∆ همسو ⟡ من با اندیشه های تو همسو هستم ∆ یکروی ⟡ در این کار یکروی شدیم ∆ ه ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر سه واژه موافق، موافقت و توافق🇸🇦 : ∆ همسو ⟡ من با اندیشه های تو همسو هستم ∆ یکروی ⟡ در این کار یکروی شدیم ∆ ه ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر سه واژه موافق، موافقت و توافق🇸🇦 : ∆ همسو ⟡ من با اندیشه های تو همسو هستم ∆ یکروی ⟡ در این کار یکروی شدیم ∆ ه ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر سه واژه موافق، موافقت و توافق🇸🇦 : ∆ همسو ⟡ من با اندیشه های تو همسو هستم ∆ یکروی ⟡ در این کار یکروی شدیم ∆ ه ...
شگرد، ترفند، فن
ساخت واژگان با بن واژه فارسی🇮🇷 کوک برای “نظم”: کوک برای “تنظیم”: کوکش کوکیدن برای “منظم”: کوکمند کوکین کوکیده کوکا برای “انتظام”: کوکایش کوکیدگی ک ...
ساخت واژگان با بن واژه فارسی🇮🇷 کوک برای “نظم”: کوکش کوکیدن برای “تنظیم”: کوک برای “منظم”: کوکین کوکمند کوکیده کوکا برای “انتظام”: کوکایش کوکینگی ک ...
ساخت واژگان با بن واژه فارسی🇮🇷 کوک برای “نظم”: کوکش کوکیدن برای “تنظیم”: کوک برای “منظم”: کوکین کوکمند کوکیده کوکا برای “انتظام”: کوکایش کوکینگی ک ...
ساخت واژگان با بن واژه فارسی🇮🇷 کوک برای “نظم”: کوکش کوکیدن برای “تنظیم”: کوک برای “منظم”: کوکین کوکمند کوکیده کوکا برای “انتظام”: کوکایش کوکینگی ک ...
همتای فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : کوک از ریشه پهلوی “کوک” ( kōk ) که به زبان ترکی نیز وارد شده.
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 : ∆ آراستن ⟡ آراستن کارها به کمک درست ∆ سامش ( سامان امان⟡ سامش دستگاه های رایانه ∆ آرایمان ⟡ آرایما ...
پایش، واپایش، واپایی
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه تقویت🇸🇦 : ∆ فرازان ⟡ بازدهی تیم را فرزان کردیم/دادیم. ∆ بهبود ⟡ بازدهی تیم را بهبود دادیم. ∆ بالنده ⟡ ...
نگره های پارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦: ∆ همگرا ⟡ با فرمانروا همگرا شد ∆ راهور ⟡ راهور فرمانده گردید ∆ همبند ⟡ با رهبر همبند گشت ∆ آرمید ( ه ...
∆ همگرا ⟡ با فرمانروا همگرا شد ∆ راهور ⟡ راهور فرمانده گردید ∆ همبند ⟡ با رهبر همبند گشت ∆ آرمید ( هم آرمان شد ) ∆ گروید ⟡ با رهبر گروید ∆ رهرو ⟡ ره ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦: ابدیس، آگهی، آگهش، رسانش، اَزدا، پیامک، آگهک
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦: ∆ آگاهه ⟡ آگاهه ی نوین درباره ی رویداد را دریافت کردم ∆ آگهی ⟡ آگهی رویداد را خواندم ∆ رساند ⟡ رساند ...
۱. واژه های پایه و پرکاربرد: ناساز واگرا ناجور دوگانه پادش ۲. ترکیب های با “سو” و “گون”: کژسو دگرسو پادسو ورسو گژگون واگون ۳. واژه های توصیفی رفتار و ...
افزارش
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه های متناقض، تتاقض، متفاوت و تفاوت 🇸🇦 : ∆ کژسو ( کژ سو ) ⟡ اندیشه های کژسو ∆ ورپاد ⟡ اندیشه ورپاد در سخن ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 : ∆ کژسو ( کژ سو ) ⟡ اندیشه های کژسو ∆ ورپاد ⟡ اندیشه ورپاد در سخنرانی نمایان شد ∆ خودزن ⟡ گفتار خودز ...
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 : ∆ کژسو ( کژ سو ) ⟡ اندیشه های کژسو ∆ ورپاد ⟡ اندیشه ورپاد در سخنرانی نمایان شد ∆ خودزن ⟡ گفتار خودز ...
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر سه واژه متضاد، تضاد، متناقض: ∆ کژسو ( کژ سو ) ⟡ اندیشه های کژسو ∆ ورپاد ⟡ اندیشه ورپاد در سخنرانی نمایان شد ∆ خودز ...
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر سه واژه متضاد، تضاد، متناقض: ∆ کژسو ( کژ سو ) ⟡ اندیشه های کژسو ∆ ورپاد ⟡ اندیشه ورپاد در سخنرانی نمایان شد ∆ خودز ...
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر سه واژه متضاد، تضاد، متناقض: ∆ کژسو ( کژ سو ) ⟡ اندیشه های کژسو ∆ ورپاد ⟡ اندیشه ورپاد در سخنرانی نمایان شد ∆ خودز ...
نژند
نگره های فارسی🇮🇷 نوین برابر واژه🇸🇦 بازپس، واگرد، واگشت، واپس، رهاده، بازگرد، برگشت، بازداد، وانه، وانهی، وانهاد، پس سپار، بازسپار، بازرهان، برگرد ...
وابست، بستار
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر دو واژه عربی مرتبط و ارتباط: ∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ بستار ...
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر دو واژه عربی مرتبط و ارتباط: ∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ بستار ...
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر دو واژه عربی مرتبط و ارتباط: ∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ بستار ...
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر دو واژه عربی مرتبط و ارتباط: ∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ بستار ...
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر دو واژه عربی مرتبط و ارتباط: ∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ بستار ...
وابست
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر دو واژه عربی مرتبط و ارتباط: ∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ بستار ...
وابست
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر دو واژه عربی مرتبط و ارتباط: ∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است ∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد ∆ بستار ⟡ بستار ...
∆ نام و دوران زندگی: نام حضرت ارمیا در منابع اسلامی به صورت های متعددی گزارش شده است: اِرمیا، اِرمیاء، اُرمیا، و یرمیا. او در دوره افول آشوریان و به ...
نام پیامبری از بنی اسرائیل است، به چمارهای زیر: ∆ بزرگ داشته شده ∆ والاگوهر ∆ ارج نهاده ∆ پاک نهاد ∆ والانشان ∆ نیک ارج ∆ ارجمند ∆ والاجا ∆ سرافراز ∆ ...
ژنده، نخ نما، پوک، لوس، کال، پیش پا، خام، رفوزه، کلیشه، منسوخ، بی مایه، زوار، زواردر رفته، زاغارت، بی ارزش، از چشم افتاده
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر مطابق و مطابلقت: ∆ همچفت ⟡ نمونه: تکه های پازل کاملاً همچفت شدن. ∆ همریخت ⟡ نمونه: ساختار مولکولی با مدل کامپیوتری ...
سرچم، نهاد، سرنهاد، فرواژ
همگن
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر مطابق و مطابلقت: ∆ همچفت ⟡ نمونه: تکه های پازل کاملاً همچفت شدن. ∆ همریخت ⟡ نمونه: ساختار مولکولی با مدل کامپیوتری ...
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر مطابق و مطابلقت: ∆ همچفت ⟡ نمونه: تکه های پازل کاملاً همچفت شدن. ∆ همریخت ⟡ نمونه: ساختار مولکولی با مدل کامپیوتری ...
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر مطابق و مطابلقت: ∆ همچفت ⟡ نمونه: تکه های پازل کاملاً همچفت شدن. ∆ همریخت ⟡ نمونه: ساختار مولکولی با مدل کامپیوتری ...
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر مطابق و مطابلقت: ∆ همچفت ⟡ نمونه: تکه های پازل کاملاً همچفت شدن. ∆ همریخت ⟡ نمونه: ساختار مولکولی با مدل کامپیوتری ...
نگره های فارسی نوین و گیرای برابر مطابق و مطابلقت: ∆ همچفت ⟡ نمونه: تکه های پازل کاملاً همچفت شدن. ∆ همریخت ⟡ نمونه: ساختار مولکولی با مدل کامپیوتری ...
فرنود نارو
برابر فارسی واژه عربی نقد است.
برابر فارسی واژه عربی موضوع
برابر فارسی واژه های فرنگی عنوان و تیتر
بن، بنسار، پسگشت. جایگزین های فارسی دو واژه عربی مرجع و انگلیسی reference.
جایگزین فارسی دو واژه عربی مرجع و انگلیسی reference
جایگزین فارسی دو واژه عربی مرجع و انگلیسی reference
جایگزین فارسی دو واژه عربی مرجع و انگلیسی reference
جایگزین فارسی دو واژه عربی مرجع و انگلیسی reference
جایگزین فارسی دو واژه عربی مرجع و انگلیسی reference
رَخ، ور، روی، کران، سویه، راستا، رهسو، پهلو، کنار
رَخ، رو، روی، کران، سو، سوی، سویه، راستا، رهسو، پهلو، کنار
چنار: واکنش، واکرد، پیکرد re: وا، پی act/action : کنش، کرد
همتای اوستایی این واژه: زَند ( Zand )
همتای اوستایی این واژه: زَند ( Zand )
همتای اوستایی این واژه: زَند ( Zand )
همتای اوستایی این واژه: زَند ( Zand )
اهورا: خدا، سَروَر مزدا: دانا، دانای بزرگ، خردمند اهورامزدا: خدای خردمند، سَروَر دانا الله تعالی.
کژ نرید ( اشتباه نکنید ) اهورا: خدا، سَروَر مزدا: دانا، دانای بزرگ، خردمند
مَزده/مزدا ( Mazda ) : دانا، دانای بزرگ، خردمند، ویژگی اهورا
برابر اوستایی این واژه: مَزده/مزدا ( Mazda )
همتای اوستایی این واژه که دگرگشت شده: درَئوج ( Druj )
همتای اوستایی این واژه: هوختَه ( Hukhta )
همتای اوستایی این واژه: فَرْوَشی ( Fravashi ) : به چم فروهر
دم شما گرم سید اجرت با خدا🤲🏻❤️
با فرتاش گرامی هم رٱیم. واژه هایی با پیشوند چم به سان جایگزینی با واژه عربی استدلال: ∆ چماورد ∆ چم آری ∆ چمسنج ∆ چمکاوی ∆ چمکاو ∆ چم فام ∆ چماهنگ ∆ ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرای برابر واژه: ∆ عاشق: مهرورز، مهران، دلداده، دلده، شیفته، کامجو، یارا، مست، مه خواه، تبدار
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ عشق: مهر، مهرورزی، شیفتگی، کام، کامجویی، دل، مستی، مه، تب ∆ عاشق: مهرورز، مهران، دلداده، دلد ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ عشق: مهر، مهرورزی، شیفتگی، کام، کامجویی، دل، مستی، مه، تب ∆ عاشق: مهرورز، مهران، دلداده، دلد ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ عشق: مهر، مهرورزی، شیفتگی، کام، کامجویی، دل، مستی، مه، تب ∆ عاشق: مهرورز، مهران، دلداده، دلد ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ عشق: مهر، مهرورزی، شیفتگی، کام، کامجویی، دل، مستی، مه، تب ∆ عاشق: مهرورز، مهران، دلداده، دلد ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ عشق: مهر، مهرورزی، شیفتگی، کام، کامجویی، دل، مستی، مه، تب ∆ عاشق: مهرورز، مهران، دلداده، دلد ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ مهرا - نمونه کاربرد: �مهرای بین ما هیچوقت کم نمیشه. � ∆ مهوش - نمونه کاربرد: �مهوش به تو دنی ...
ژاله
پناه، زنهار
برزن
مانا، پایا، جاوید، جاودان، هماره، همواره، انوشه، پایدار، پاینده، نامیرا
انوشه
انوشه
آهیخته
آرنگ
این واژه همتای فارسی واژه عربی قصده.
آهنگ، آهنج
گهر
هور نیز به چم خورشید است
همتای فارسی این واژه عربی واژه �کیان� است
همسان، یکسان
همچم، هم چم، برابر، سان
هم سان
فرنود، چیم
اشو، سپند، اسپند، سپنتا
جنگل، جنگل کوچک
رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...
رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...
رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...
رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...
رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...
رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...
رده بندی سنی ∆ Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. ∆ Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه را ...
رده بندی سنی Infant ( نوزاد ) : از تولد تا حدود ۱ سالگی. نوزادانی که تازه به دنیا اومدن. Toddler ( نوپا ) : حدود ۱ تا ۳ سالگی. اونایی که تازه راه اف ...
سپنج: گذرا، ناپایدار
سپنج: گذرا، ناپایدار
∆ سپنج: گذرا، ناپایدار
دژم
دژم
∆ پرنیان: پارچه ابریشمی نفیس
پس گشت، مرجع، reference، بنگاه، بنگر
∆ فعل: کنش، کار، پویش، جنبش، رخداد ∆ فاعل: کنشگر، کارگر، کارکن، کننده، پوینده، نهاد ∆ مفعول: کارشده/ پذیرا، مورد کنش، کارپذیر، کنش پذیر ∆ مفاعله: واک ...
سراسیمه، آنی
همتای فارسی واژه: نیاز
بایا، نیاز
نیاز
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ بایا - نمونه کاربرد: “حضور در جلسه امتحان بایاست. ” ∆ ناگزیر - نمونه کاربرد: “خوندن این فصل ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ ناگزیر - نمونه کاربرد: “خوندن این فصل از کتاب زیست برای کنکور ناگزیره. ” ∆ نوشا ( نو شایسته ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ بایا - نمونه کاربرد: “حضور در جلسه امتحان بایاست. ” ∆ ناگزیر - نمونه کاربرد: “خوندن این فصل ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ بایا - نمونه کاربرد: “حضور در جلسه امتحان بایاست. ” ∆ ناگزیر - نمونه کاربرد: “خوندن این فصل ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ بایا - نمونه کاربرد: “حضور در جلسه امتحان بایاست. ” ∆ ناگزیر - نمونه کاربرد: “خوندن این فصل ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ سکو - “این سکو امکانات زیادی داره” ∆ بنگاه - “بنگاه دیجیتال ما بیش از هزار کاربر داره” ∆ بست ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ نگاشت: فناوری نگاشت امروزه همه جا هست. ∆ رایش: امضای رایش من برای مدارک رسمی قبول شد. ∆ رق ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ نهاد: “نهادهای یک مقاله نشون دهنده اعتبار پژوهشه. ” ∆ سرچم: سرچشمه. “سرچم های مقاله ات قدیمی ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ نهاد: “نهادهای یک مقاله نشون دهنده اعتبار پژوهشه. ” ∆ سرچم: سرچشمه. “سرچم های مقاله ات قدیمی ...
این واژه همتای فارسی واژگان عربی مرجع و انگلیسی reference ئه. نگره های فارسی نوین، نیما و گیرای برابر این واژه: ∆ آرنگ: آرشیو نگاشت. “آرنگ های مقاله ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: ∆ سازه: چیزی که ساخته شده. “هوش سازه دیگه کم کم داره جای انسان ها رو می گیره. ” ∆ خُدساز: خود ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: 📜پردیس ( پ: پرورشگاه، د: دیدار، س: ساخت ) نمونه: “عکاسای حرفه ای تو پردیس کار می کنن. ” 📜 نم ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: همتا نمونه: “همتای این فایل رو روی فلش ذخیره کن. ” رونوشت نمونه: “یه رونوشت از مقاله برام بفرس ...
نگره های فارسی نیما و گیرا به سان جایگزینی برای واژگان عربی متجاوز ( تجاوز کننده ) و تجاوز : برافزون - نمونه: “قدرت برافزون این مقام، نگرانی هایی را ...
همتای فارسی که در گفتگوهای روزمره از آن می توان بهره برد، واژه دید است. نمونه: از دید من عراق کشوری شیعه ست.
نایش، ناسود، پادسو، واگرد، تباین، ورجه، واپیچ، نارو، کژگرد، ناپو، ناپذیر، ناروش، برنهش، واگشت، ناسان، دگرپو، دگرپند، ورگیر، واپس، انکار، گسست، نفی، ر ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: پرخاش ( نمونه: “پرخش های بی جاش باعث شد همه ازش دوری کنن” ) رنجش ( نمونه: “رنجشی که بهم وارد ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: پرخاش ( نمونه: “پرخش های بی جاش باعث شد همه ازش دوری کنن” ) رنجش ( نمونه: “رنجشی که بهم وارد ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: پرخاش ( نمونه: “پرخش های بی جاش باعث شد همه ازش دوری کنن” ) رنجش ( نمونه: “رنجشی که بهم وارد ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: پرخاش ( نمونه: “پرخش های بی جاش باعث شد همه ازش دوری کنن” ) رنجش ( نمونه: “رنجشی که بهم وارد ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: پرخاش ( نمونه: “پرخش های بی جاش باعث شد همه ازش دوری کنن” ) رنجش ( نمونه: “رنجشی که بهم وارد ...
نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: نا گذار: قوانین سخت، ناگذار رسیدن به اهداف شرکت شد. واپس: سرما واپس رشد گیاهان شد. بازدار: ع ...
نگره های فارسی نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: تنهاگاه: “موقع استراحت، تنهاگاهم رو دوست دارم. ” خودکده: “پیام های شخصی بخشی از خودکده ام هستن. ”خو ...
نگره های فارسی نیما و گیرا به سان جایگزینی برای واژگان عربی متجاوز ( تجاوز کننده ) و تجاوز : برافزون - نمونه: “قدرت برافزون این مقام، نگرانی هایی را ...
نگره های فارسی🇮🇷 برابر واژه🇸🇦 فردید - "فردید او آشکار بود. " نگرش - “نگرشم از این حرف، تشویق کردنت بود. ” پیداک - “پیداکم از این حرف واضحه. ” باو ...
همتای فارسی عملکرد
نگره های فارسی نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: آرو - نمونه: آروی شرق و غرب در این نشست مشهود بود. همبر - نمونه: همبر دو دیدگاه به نشست دامن زد. ...
پذیرش
پرژان
نگره های فارسی نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: فرماد ( فرمان داد ) - نمونه: لایحه بودجه فرماد گردید. روا - نمونه: مجلس این لایحه را روا دانست. پ ...
نگره های فارسی نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه: واپس - “امتحانم رو واپس انداختم. ” پَهل ( پس هل دادن ) - “کارهات رو پَهل نکن، همین الان شروع کن. ” ...
نگره های فارسی به سان جایگزینی واژه: پرداد: ( پرسش رسمی دادخواهی ) پرداد وزیر آغاز شد. کاوخواه: ( کاوش خواستن ) کاوخواهی وزیر در مجلس مطرح شد. پاس ...
نگره های نوین فارسی🇮🇷 برای واژه🇸🇦 زِبَرِ، ازبر، نزد، با، بارهٔ، ازبر، ازدر، ازره او زبر سینا شناسا شد🇮🇷 او توسط سینا معرفی شد🇸🇦
نگره های فارسی به سان جایگزینی واژه: سَرو ( سَر او ) : سروِ مجلس بود. فَرا ( فَر آ ) : فرا در هر کاری باش. سَراف ( سَر اف ) : سرافِ هر مراسمی است. ...
نگره های فارسی به سان جایگزینی واژه: گُذرا ( گذر اجازه ) ، رَهپاس ( راه پاس ) ، گذرنامه: گذر نامه، رهپویه: ره پویه، راهبَرگ ( راه برگه ) ، گامبَرگ ( ...
نگره های فارسی به سان جایگزینی واژه : برونداد: برون داد، فرست: فر ست ( از ستاندن ) ، رواک: رو اک ( پسوند ) ، برونه: برون ه ( پسوند ) ، فرداد: فر داد، ...
فرسخن، رایاگر، فرسنج، فرنگر، فرداد
نگره ها: فرنود، برآورد، سنجش، سنجه، آزمایه
نگره های بنده : آگه، آگاه، دانا، بینا، کارا، فرزا، آزما، فهیم، هوشا، به هوش، فرزان
شگرف، وَرا، نایا، نوسا، فَرسو، نوآ، فَرین - فراتر
اکنون، این دم، اینک، دمی، چندی، اندکی
سایش، فرسودن، زبر کردن
همسار، همبندی، همبست، آیند، هم پی، بستار، پیوند، پی بند، بستش، بندیس، پی گر، پیوک، بندار، زنجار، پیوست، سامبند ( سانسکریت ) ، سنوشه ( سانسکریت ) ، هَ ...
بنه، سامه، سانش، وینه، گونش، سامان، نهاد، نهشت
گرهش، آسوب، خرشه، نابسام، تنش
فزود، برته، بهین، فزون
مالند، دارش، پویال، بازرگ، پویند، ارزند، ارزفام
پادش، پادسا، پادسانی، نایش، ناسود، پادسو، ورجه، واپیچ، نارو، کژگرد، ناپو، ناپذیر، برنهش، واگشت، ناسان، دگرپو، دگرپند، ورگیر، واپس، گسست، رد، ناسازی، ...
رایزنی، کنکاش، پالوده، گردآیی، نیوشش، همرایی، آوانگاری، همپویی، همگرش، همرسی
همتاها: هم آیی، هم گشت، بزم، همایند، هم پیمایی، همباشی، همگامی، هم آوایی، رایگرد، رایگاه
گذر، رژه، گشت، رهسپاری، راه سپاری
بازدید، کاوش، پیمایش، گشت، گشت زنی
کشش، فریفته، فریب، نیرنگ، دلربا، ربایش
تند، چابک، زود، تیز، چالاک، فرز، برنا، خیزان، خیزش، جَست، تاز، تازش
زاد، زاده، نواده، نواسه، گل، نوا
کشش، شیدایی، گرایش، بی تابی
ستیز، تنش
واژه بسیار زیباست و به معنی پیشرو، رهبر، راهنما، سرآمد، پیشگام، سرپرست و پیشتاز است.
بهروز، بهروزی، شاداب، خرسند، افروز، افروزی
بی پرده، پاک، بدیهی، آشکار، هویدا، فاش، بی ریا، بی تزویر
گواهی، روشنی، روشنایی
دگرش، نویی، پویایی
نوس ( نوسان )
دگرش، دگرنمود، دگرشکلی، دگرگشت، نوسان
این واژه ریشه سغدی/اوستایی دارد. و در واژگانی چون سراسیمه نیز به کار می رود.
اسپاش ( واژه پهلوی به چم بوم/ فضا ) نیز به تنهایی می تواند جایگزین فضای مجازی شود زیرا کوتاه و خوش آواست.
نَماگَرد: نَما ( بوم/منظره ) گَرد ( فراگرد/ محیط )
دایره، کره، جهان
بوم، گست ( گستره ) ، کُر ( کره )
اَشِه گَرد: اَشِه ( اوستایی برای "حقیقت" یا "راستی" ) گَرد ( فارسی برای "محیط" ) نَمادگَرد: نَماد ( نمونه/چهر ) گَرد ( بوم/محیط ) هماباد: هَما ( ...
هَماشید: هَما ( انگارین/مجازی ) شید ( نور/چهر )
نَمادگَرد: نَماد ( نمونه/تصویر ) گَرد ( محیط )
هماباد: هَما ( مجازی ) آباد ( شهر/محیط )
وَراگَرد: وَرا ( فرا ) گرد ( بوم )
هماگُمان: هما ( انگارین ) گُمان ( اندیشه/دیدگاه )
هماسپَر: هما ( انگارین/خیالی ) اسپَر ( پهنه )