mutation

/mjuːˈteɪʃn̩//mjuːˈteɪʃn̩/

معنی: تغییر، دگرگونی، جهش، تحول، شورش، تغییر ناگهانی، انقلاب
معانی دیگر: (زیست شناسی) جهش، موتاسیون، دگرش، دگرسانی، دگرگون شدگی، (گیاه یا جانور) جهیده، جهش یافته، طغیان

جمله های نمونه

1. genome mutation
جهش زادانی

2. Scientists have found a genetic mutation that appears to be the cause of Huntington's disease.
[ترجمه گوگل]دانشمندان یک جهش ژنتیکی پیدا کرده اند که به نظر می رسد علت بیماری هانتینگتون باشد
[ترجمه ترگمان]دانشمندان جهش ژنتیکی را یافته اند که به نظر می رسد عامل بیماری هانتینگتون می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The genetic material has suffered a mutation.
[ترجمه گوگل]ماده ژنتیکی دچار جهش شده است
[ترجمه ترگمان]مواد ژنتیکی دچار جهش شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The protein contained a mutation.
[ترجمه گوگل]پروتئین حاوی یک جهش بود
[ترجمه ترگمان]پروتئین حاوی جهش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These plants carry the mutation for red flowers.
[ترجمه گوگل]این گیاهان حامل جهش گل های قرمز هستند
[ترجمه ترگمان]این گیاهان جهش برای گل های قرمز را حمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These cells carry a mutation affecting the prevention mechanism.
[ترجمه گوگل]این سلول ها دارای جهشی هستند که بر مکانیسم پیشگیری تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]این سلول ها جهش تاثیر گذار بر مکانیسم پیش گیری را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Only Broadmeyer, as the creator of this mutation, knew the answer.
[ترجمه گوگل]تنها برودمایر به عنوان خالق این جهش پاسخ را می دانست
[ترجمه ترگمان]فقط Broadmeyer، به عنوان خالق این جهش، جواب را می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This does not rule out evolution by mutation and selection.
[ترجمه گوگل]این امر تکامل با جهش و انتخاب را رد نمی کند
[ترجمه ترگمان]این امر تکامل توسط جهش و انتخاب را رد نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A second bug experienced a mutation that allowed it to make use of the acetate excreted from the first.
[ترجمه گوگل]یک حشره دوم جهشی را تجربه کرد که به آن اجازه داد از استات دفع شده از اولی استفاده کند
[ترجمه ترگمان]حشره دوم نوعی جهش را تجربه کرد که به آن اجازه استفاده از استات excreted را داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Its use of mutation and chance seems to occur within restraints; within an algorithm that we are still trying to decipher.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد استفاده آن از جهش و شانس در داخل محدودیت ها رخ می دهد در الگوریتمی که ما هنوز در تلاش برای رمزگشایی هستیم
[ترجمه ترگمان]استفاده آن از جهش و شانس به نظر می رسد در یک مانع رخ می دهد؛ در یک الگوریتم که ما هنوز در حال تلاش برای کشف رمز آن هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mutation is random; natural selection is the very opposite of random.
[ترجمه گوگل]جهش تصادفی است انتخاب طبیعی کاملاً برعکس تصادفی است
[ترجمه ترگمان]انتخاب طبیعی تصادفی است؛ انتخاب طبیعی نقطه مقابل تصادفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The mutation has no functional significance and controls no traits, researchers say.
[ترجمه گوگل]محققان می گویند این جهش هیچ اهمیت عملکردی ندارد و هیچ ویژگی را کنترل نمی کند
[ترجمه ترگمان]پژوهشگران می گویند که جهش مفهومی کاربردی ندارد و هیچ ویژگی را کنترل نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Whether his fainting goats were a new mutation or part of an older breed remains unclear.
[ترجمه گوگل]هنوز مشخص نیست که آیا بزهای در حال غش او یک جهش جدید بوده یا بخشی از یک نژاد قدیمی است
[ترجمه ترگمان]اینکه بزه ای مرده او جهش جدیدی داشته باشند یا بخشی از یک نژاد قدیمی تر هنوز مشخص نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mutants show the effect of the mutation in their phenotype.
[ترجمه گوگل]جهش یافته ها اثر جهش را در فنوتیپ خود نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]Mutants اثر جهش در فنوتیپ خود را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mutation is almost guaranteed and one individual among billions is certain to draw the successful ticket in the genetic lottery.
[ترجمه گوگل]جهش تقریبا تضمین شده است و یک فرد از بین میلیاردها مطمئن است که بلیت موفقیت آمیز در قرعه کشی ژنتیکی را می کشد
[ترجمه ترگمان]Mutation تقریبا تضمین شده است و یک فرد در میان میلیاردها نفر می تواند بلیط موفقیت را در بخت آزمایی ژنتیکی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تغییر (اسم)
change, shift, alteration, conversion, variation, mutation, commutation, fluctuation, innovation, vicissitude

دگرگونی (اسم)
change, alteration, variation, mutation, transformation, metamorphosis, catabolism, vicissitude, contrariety, metabolism, shakeup

جهش (اسم)
mutation, startle, vault, caper, jump, lunge, spurt, pounce

تحول (اسم)
change, mutation, evolution, transition, upheaval, vicissitude, solstice, transmogrification

شورش (اسم)
uproar, riot, revolution, mutation, sedition, worry, rebellion, insurgency, insurgence, insurrection, revolt, uprising

تغییر ناگهانی (اسم)
mutation, whim, quirk, revulsion, peripeteia

انقلاب (اسم)
revolution, mutation, upheaval, solstice, revolt

تخصصی

[علوم دامی] جهش ؛ تغییر در یک ژن که ممکن است منجر به تغییر در فنوتیپ فرد گردد . جهش تغییری است که در کد ارسالی از طرف ژن به ریبوزومها برای ساخت یک پروتیین به وجود می آید .
[صنایع غذایی] جهش : تغییر ناگهانی ظاهری (فنوتیپی) موجود زنده به علت تفییر ژنتیکی که پس از واقع شدن به طور ارثی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود
[زمین شناسی] جهش ،تغییر t دگرگونی، تحول
[بهداشت] جهش
[ریاضیات] تغییر اساسی و چشمگیر، تغییر بزرگ
[آمار] جهش

انگلیسی به انگلیسی

• act of mutating; change, alteration; state of having inheritable traits that differ from those of the parent; umlaut (phonetics)
a mutation is a change in the genetic structure of an animal or plant which causes a new sort of animal or plant to develop.

پیشنهاد کاربران

تغییر
ابدال
[پزشکی] جهش: تغییر ژنتیکی در DNA ( یک ) سلول
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : mutate
✅️ اسم ( noun ) : mutation / mutant / mutability
✅️ صفت ( adjective ) : mutant / mutable
✅️ قید ( adverb ) :
mutation ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: جهش 1
تعریف: تغییر ماندگار در مادۀ ژنی
دگرگشتار
Transformation of American style of management is not a job of reconstruction,
nor is it revision. It requires a whole new structure, from foundation upward.
Mutation might be the word, except that mutation implies unordered spontaneity.
جهش یافتگی
جهش ژنتیکی
تغییر ژنتیکی
تغییر ژنی
تغییر در ( ساختار ) ژن ها
دگرگونی در ( ساختار ) ژن ها
the changing of the structure of a gene, resulting in a variant form that may be transmitted to subsequent generations, caused by the alteration of single base units in DNA, or the deletion, insertion, or rearrangement of larger sections of genes or chromosomes.
...
[مشاهده متن کامل]

جهش ژنی ( در بیولوژی )

بپرس