مانا

/mAnA/

مترادف مانا: باقی، پایا، پایدار، جاوید، ماندنی ، شبیه، مثل، همانند، مانند، ماننده، ظاهر

متضاد مانا: زوال پذیر، فانی

معنی انگلیسی:
fixed, abiding, durable, retentive

فرهنگ اسم ها

اسم: مانا (دختر، پسر) (فارسی) (تلفظ: mānā) (فارسی: مانا) (انگلیسی: mana)
معنی: ماندنی، جاوید، پایدار، همانند، ( صفت از ماندن )، ( در پهلوی ) مانند و مانند بودن، ( در پهلوی ) به معنی مانند و مانند بودن است
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم دختر، اسم پسر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

مانا. ( اِ ) به زبان زند و پازند خدای عزوجل است. ( برهان ). نام خدای عزوجل است ( از ژند نوشته شد ). ( فرهنگ جهانگیری ). به زبان ژند و پاژند نام ایزد تعالی است و صاحب دساتیر «مونا» تصحیح کرده. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). در فرهنگ دساتیر ( ص 265 ) پس از نقل قول برهان گوید: «باید دانست که مونا بالوا و خدا را گویند». هزوارش مئونا، مونا . ( حاشیه برهان چ معین ).

مانا. ( نف ) به معنی شبیه و نظیر و مثل و مانند آمده است. ( برهان ) ( از آنندراج ). مانند را گویند. ( فرهنگ جهانگیری ). صفت مشبه از «ماندن » و «مانستن ». ماننده. شبیه. ( فرهنگ فارسی معین ) : دروغ به راست مانا به که راست به دروغ مانا. ( قابوسنامه از امثال و حکم ج 2 ص 798 ).
فرو سنبی دل دشمن بدان کلک شهاب آیین
بدرانی صف لشکر بدان تیغ فلک مانا.
ازرقی ( از فرهنگ جهانگیری ).
ضُبّار؛ درختی است مانا به درخت بلوط. ( منتهی الارب ). قَسقاس ؛ گیاهی است مانا به کرفس. ( منتهی الارب ). هُرار؛ بیماریی است مانا به وَرَم. ( منتهی الارب ). || ( ق ) همانا. ( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ). همانا و البته. ( ناظم الاطباء ). به معنی تحقیق. ( غیاث ). گاه به معنی یقین و جزم و ثبات آید و گاه به معنی شک و تردید . ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
مانا عقیق نارد هرگز کس از یمن
همرنگ این سرشک من ودولبان تو.
منطقی ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
سپهبد سوی ترکش آورد چنگ
کمان را به زه کرد تیر خدنگ...
بلرزید برخود چو برگ درخت
به خود گفت مانا که برگشت بخت.
فردوسی.
مرا گفت مانا غلط کرده ای ره
به یک ره فتادی ز ره بر کرانی.
فرخی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 385 ).
گرنه ردیف شعر مرا آمدی به کار
مانا که خود نساختی اسکندر آینه.
خاقانی.
مرا دلی است پر از ماجرای گوناگون
که نیست مخفی بر رای مولوی مانا.
کمال الدین اسماعیل ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || پنداری بود. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 11 ). به معنی گویی و پنداری نیز گفته اند. ( برهان ). گویا و پنداری. ( ناظم الاطباء ). گویی. گوئیا. گویا. ظاهراً. علی الظاهر. پنداری. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
چندین حریر و حله که گسترد بر درخت
مانا که برزدند به قرقوب و شوشتر.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

مثل، مانند، نظیر، به معنی هماناوگویی وپنداری نیزگفته شده
(اسم ) نیروی مستقل مادی و روحانی که در همه جا پراکنده است و در هم. شعارها و موجودات و اشیائ مقدس شرکت دارد . توضیح دورکیم مانارا خدایی میداند که مردم بدوی پرستش میکنند . خدایی است بی شخصیت و بی نام و بی تاریخ که در همه جا و هم. اشیا پراکنده است . شکل مادی آن همان توتم است . ریش. علم و معرفت انسان بخدا و خدایان را در ادیان قدیم و جدید درمانا باید جستجو کرد .
خدای عزوجل

فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) نیروی مستقل مادی و روحانی که در همه جا پراکنده است و در همة شعارها و موجودات و اشیاء مقدس شرکت دارد.
(اِ. ) ۱ - (ص . ) شبیه ، مانند، نظیر. ۲ - (ق . ) ادات تشبیه و تردید: گویی ، پنداری .

فرهنگ عمید

۱. مثل، مانند، نظیر.
۲. (قید ) همانا.
۳. (قید ) گویی، پنداری، شاید: آن کس که مرا بکشت باز آمد پیش / مانا که دلش بسوخت بر کشتهٴ خویش (سعدی: ۱۳۵ ).

فرهنگستان زبان و ادب

{stationary} [فیزیک] ویژگی جسم در وضعیت سکون از دید ناظر

واژه نامه بختیاریکا

مَهنا

دانشنامه عمومی

مانا (اسطوره شناسی). در اسطوره های پلی نزیایی در سال ۱۹۶۳، مانا ( Mana ) نیرویی فراطبیعی و فراگیر است که در جهان مرئی و نامرئی ساری و جاری است و دو جهان را نیز به هم مرتبط می کند. [ ۱] در برخی سنت های اساطیری پلی نزی، مانا به عنوان ماده و مایه ای دانسته می شود که برای جادو لازم است. برای پلی نزیایی ها مانا حکم قدرت و احترام و آبرو را داشت. افرادی که از مانا برخوردار بودند افراد قدرتمند و مهمی بودند. نه تنها افراد بلکه نهادها و دولت ها و اشیای غیرزنده نیز می توانند مانا داشته باشند.
در باور بومیان هاوایی، بسته به کارهایی که انجام می دهیم می توانیم مانا به دست آورده یا مانا از دست بدهیم. نیاکان مردم هاوایی همچنین بر این باور بودند که جزیره مولوکای نسبت به جزیره های همسایه خود مانای قدرتمندتری دارد.
عکس مانا (اسطوره شناسی)

مانا (ایوانگیتسا). مانا ( به صربی: Mana ) یک منطقهٔ مسکونی در صربستان است که در ایوانئیتسا واقع شده است. [ ۱] مانا ۵٫۹۹ کیلومتر مربع مساحت و ۲۰۲ نفر جمعیت دارد.
عکس مانا (ایوانگیتسا)

مانا (باگاسی). مانا شهری در شهرستان باگاسی در استان باله در بورکینافاسوی جنوبی است و جمعیت آن ۱۹۲۱ نفر است.
عکس مانا (باگاسی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

مانا : ادیان ابتدایی برخی اشیا را دارای نیروی ویژه می دانند و از این باب مورد توجه قرار می دهند. ممکن است سنگی ، چوبی درختی یا حیوانی دارای خاصیت تلقی شود و از آن حاجت بخواهند و بدان تبرک بجویند. این اشیا مانان ( Mana ) خوانده می شوند . بقایای این تصور در ادیان پیشرفته مشاهده می شود . واژه مانا از زبان اقوام ابتدایی مجمع الجزایر پولینزی آمده است.
...
[مشاهده متن کامل]

( توفیقی ، حسین ، آشنایی با ادیان بزرگ ، 1398 : 15 )

واژه "مانا" در زبان کردی که از زبان های پارسی است به چم "معنی و مفهوم و روح چیزی" کاربرد دارد .
ماندگار. پایدار
این واژه مانا می تواند در فارسی معنی گوناگون داشته باشد . مانند.
مانا =ماندگار وجاوید.
مانا=مانند وشبیه.
مانا =ایستاده وراکت وآرام.
مانا= منع شده و ایستانیده شده . بازداری شده . ( نمونه = بمان یعنی نرو و بایست که منع شدن از رفتن است )
...
[مشاهده متن کامل]

مانا =مثل اینکه =معنی = کنه
مانا = نام دختر =نام روشی دینی در کردستان وعراق ( ماندایی )

گفت مانا کاین امام ما ز درد/ بوالفضولانه مناجاتی بکرد ( مثنوی، داستان دقوقی ) . 🔸مانا در اینجا=گویی، انگار.
در زبان یونانی به معنی مادر آمده
مانا بر اساس مستندات تورا ( تورات ) همان نانی است که از آسمان باریده و قوم یهود را در طی اقامت چهل ساله در صحرای سینا پس از بازگشت از سرزمین مصر از هلاک شدن نجات داده است. اما مانا و مانه فارسی در اصل
...
[مشاهده متن کامل]
و ریشه اشاره به نیم زوج های ملکوتی جاودانه هرکدام از افراد انسانی دارد، مثل نیم زوج های مذکر و موئنث " آنوش و آنوشه " یا نیم زوج های " شمس و شمسینه " یا " ماه و ماهینه " و یا " آنیما و آنیمو " در روانشناسی کارل گوستاو یونگ که اولی به معنای نیمه موئنث آغازین و ازلی و ابدی می باشد و دومی به معنای نیمه مذکر آغازین و ازلی و ابدی. اما خود یونگ آنها را کهن الگو نامیده که بصورت دو میل جنسی فرعی و پنهانی در وجود افراد انسانی تجلی می کنند. به این معنا که یک مرد علاوه بر میل جنسی اصلی و ظاهری مردانگی در پشت پرده ظاهری دارای یک میل جنسی فرعی و زنانگی هم می باشد که با حواس پنجگانه قابل دریافت نمی باشد و یک زن هم در پشت پرده ظاهر میل جنسی اصلی و آشکار زنانگی خود دارای یک میل جنسی فرعی و پنهانی مردانگی . اما یونگ نتوانسته است از طریق کشف این میل جنسی فرعی و پنهانی به حقیقت نیم زوج های ملکوتی و ازلی و ابدی هرکدام از افراد انسانی پی ببرد. معنای این سخن این است که خداوند متعال در برترین حالت آفرینش ملکوتی کیهانی یعنی در نظام احسن آفرینش مبداء هر فرد انسانی را نه تنها از دو نیم زوج بلکه از ده نیم زوج در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و هنرمندی و دانایی و توانایی آفریده و به آنان حیات یا زندگی جاودانه اهداء نموده است. به زبان دینی هر فرد انسانی دارای پنج آدم و پنج حوای خودی و ملکوتی می باشد که در ازل با هدف زوجیت هر فرد انسانی با خود و تجربه عشق خویشتن به پنج روش مختلف در قالب پنج زوج بنیادی و خودی آفریده شده اند. در حال حاضر و در این دنیا و یا در این عالم واقعی و عینی و شهودی فقط یکی از آن نفوس دهگانه ملکوتی در بدن های مردانه یا زنانه به ظهور و پیدایش رسیده و مشغول مشاهده زندگی دنیوی و تغییر و تحول و حرکت طبیعت و گذر زمان می باشد. نُه نفوس دیگر در خواب ژرف و شیرین مرگ بسر می برند و به موازات خواب مرگ از حیات و زندگی روئیایی در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی مبدئی برخوردارند و در وجود افراد انسانی بصورت نُه امکان استعلائی یا بالقوه و طرح و برنامه موجود اند و نه شکل موجودات مجرد و ماورائی و بریده از واقعیت. آن نُه نفس مجرد هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه در یک عالم واقعی و عینی و شهودی مثل این عالم پشت سر هم به ظهور و پیدایش می رسند و حیات های کوتاه مدت دنیوی خودرا تجربه و سپری می نمایند و در معاد و پس از وقوع آخرین مه بانگ ( به زبان دینی : پس از برپایی قیامت کبرا ) همگی بطور همزمان و در کنار هم و بطور هم سن و با همان سن معتدل ملکوتی ازلی - ابدی در سرا های پنتاگونی شکل ( پنج وجهی ) خویش به ظهور و پیدایش می رسند و همان زندگی ملکوتی اولیه را در برترین سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی از نو آغاز می کنند و آنهم بدون پیر شدن و فرسودگی. یعنی در طول آن زندگی بسیار طویل ملکوتی و تا پایان آن در همان سن معتدل ملکوتی باقی می مانند. نتیجه اینکه افراد انسانی در معاد از قبور بر انگیخته نمی شوند بلکه معجزه آسا از خمیر مایه ساختاری همین کیهان از نو آفریده می شوند. هر انسانی که به قدرت و علم مطلق و بیکران خداوند متعال به راستی و بطور حقیقی و علمی ( و نه ظاهری و عوام فریبانه از نوع باور های دینی ) باور و ایمان داشته باشد، با خیال راحت و خاطر جمع و با اطمینان و یقین می تواند به محتوای این کامنت کوتاه یا پیامک باور داشته باشد. گرچه بریدن نوارها و پیوند های نامرئی پیوستگی ها و دلبستگی ها به اسباب بازی های دل چسب کودکانه از نوع باور های دینی در سنین بالا بسیار مشکل می باشد. در یک لحظه بسیار کوتاه پس از مرگ، نفس مجرد هر فرد انسانی علاوه بر اینکه به خواب ژرف و شیرین مرگ فرو می رود ، بطور همزمان و به موازات خواب مرگ و در عالم غیب ( در بطن و در پشت پرده ضخیم و رنگی واقعیت عینی و نه در ورای آن ) بیدار و از حیات و زندگی روئیای در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و هنرمندی و دانایی و توانایی بهشتی برخوردار خواهد گردید و بهمراه اعضای ده نفره خانواده ملکوتی و کلیه گذشتگان و آیندگان زمینی خویش آن زندگی رویائی را تجربه و سپری خواهد نمود تا زمان بسته شدن نطفه در رحم مادر در همین عالم واقعی و عینی و شهودی که پس وقوع مه بانگ های هشتم همیشه در یک مرتبه و با یک درجه تکاملی برتر نسبت به مرتبه و درجه تکاملی قبلی و فعلی که در طول سفر بارها از نو آفریده می شود. طول خواب ژرف مرگ و طول حیات روئیای بموازات آن هردو برابر خواهند بود و در طول سفر بسیار طولانی محتوای کیهان بین مبداء و معاد همیشه مساوی با هفت برابر طول عمر کلی کیهان یعنی هفت برابر فاصله زمانی بین دو وحدت دمایی و وقوع دو مه بانگ متوالی، نه یک ثانیه بیشتر و نه یک ثانیه کمتر و برای تک تک افراد انسانی در کلیه اعصار گذشته و حال و آینده یکی می باشد و واحد و یگانه. البته این مدت زمان فقط از دیدگاه بیدار زندان بسیار طولانی به نظر می رسد و نه از دیدگاه خفته اموات یا مردگان. زیرا پس از مرگ مکانیزم درک گذر زمان بطور کامل مختل می گردد و لذا از دیدگاه خفته مردگان چه گذر یک ثانیه و چه گذر میلیارد بتوان میلیارد سال، هردو برابر خواهند بود . در پایان شاید مفید باشد که نفس مجرد را که به معنای من یا خود می باشد، با ابعاد دیگر وجودی انسان از قبیل روح و روان مترادف و معادل و هم معنا پنداشته نشود، زیرا روح و روان بهمراه ماده فقط سه جنبه ظهوری یک خمیرمایه ساختاری واحد و یگانه یعنی هستی یا وجود بیکران خداوند متعال می باشند. کالبد تثلیثی ( ماده - روان - روح ) کلیه موجودات زنده حیات یا زندگی خودرا از بستر امن و آرام و پیوسته و فراگیر جان از لحظه بسته شدن نطفه تا لحظه مرگ بطور پیوسته دریافت می کنند. لذا روح و روان بهمراه ماده فقط نقش خمیر مایه ساختاری سفت و نرم را بازی می کنند و وظیفه نفس مجرد فقط مشاهده می باشد و آنهم نه بطور مستقیم از پشت دریچه های حواس پنجگانه بلکه بطور غیر مستقیم از طریق قضاوت ها و نتیجه گیری های قوای ادراکی فهم و عقل حاصل از فعالیت ها و عمل کرد های این دو قوه بر روی دریافت های حواس پنجگانه و محتوای خاطرات. این قضاوت ها و نتیجه گیری ها هم می توانند روشن و حقیقی و منطبق بر واقعیت باشند و هم تاریک و اوهامی و بریده از واقعیت و یا آمیزه ای از این دو سرحد با درجات مختلف شدت و ضعف. به عنوان مثال موجوداتی به اصطلاح مجرد از قبیل جن و پری و ارواح خبیثه در طیف قضاوت ها و نتیجه گیری های تاریک و اوهامی و بریده از واقعیت عینی جای می گیرند و لذا وجود خارجی ندارند. در پایان امیدوارم که سر خوانندگان گرامی را بدرد نیاورده باشم و به امید ملاقات های فوری و بدون تاخیر نفوس مجرد کلیه افراد انسانی با بقیه اعضای خانواده فردی و خودی خویش و کلیه پیشینیان و آیندگان زمینی پس از لحظه مرگ، بدون استثناء و هیچ گونه تبعیضی. البته باید توجه داشت که در این زمینه برای رسیدن به آن نظم و حالت ملکوتی و حیات رویائی بهشتی بطور میان برُ و زود تر از موعد مقرر و تعیین شده توسط خداوند متعال از طریق اتصال کوتاه یعنی از راه خودکشی ، مورد رضایت و خشتودی خداوند متعال و اعضای خانواده زمینی و فامیل و دوستان و آشنایان نمی باشد و لذا عمل خودکشی گناه و خطا محسوب می شود.

ارز دیجیتال مانا
Mana
دیسنترالند
Decentraland
مهرانا
اسم دخترانه : مانا - مانیدا - مانیا
اسم مشترک دخترانه و پسرانه : بمانی
اسم پسرانه : ماندگار - مانی
مانا - مانیا - مانیدا - ماندگار - مانی - بمانی از اسمهای زیبا با ریشه لری است .
مانا ( Mana ) :در زبان آرامی مندایی به معنی روح و روان است
مانا به معنی ماندگار ماندنی
و لعقب خدا و ملکه عشق

ماندگار / پایدار
مانا همه این معانی گفته شده میدهد اما دوستی که گفت تبریز دست نیاکان اورارتو بوده و ان دوست دیگر که گفت دست کردان بوده هردو درست گفتند نیاکان هردو در آذربایجان بودند اما انان ترک نبودند آذربایجان و منطقه
...
[مشاهده متن کامل]
بیشترش در دست کردان بوده اما کرد به معنی عشایر پارسی بوده و در هیچ متنی بجز این معنی نداره - حتی مصحح بدلیسی در ۱۵۹ سال پیش گفته به عشایر غیر عرب و غیر ترک میگویند اما از بی شرفی روسیانه خود نگفته عشایر پارسیند - در خود استان فارس نیز بیشترشون عشایر بودن و کردان فارس مشهور بودن - و البته میدانیم ماننا که شاهان ارارتو و اشور نام بدند پارسی بودن اصلا گفتند ماننا در پارس بود پارس

ماندگار، پایدار
مانا شهری در شهرستان باگاسی در استان باله در بورکینافاسوی جنوبی است و جمعیت آن ۱۹۲۱ نفر است
مانا ( Mana ) : [اصطلاح بازی کامپیوتری] نواری در منوی شخصیت بازی است که میزان منبع استفاده از جادو را نشان میدهد. اگر یک بازی تخیلی را تجربه کرده باشید، در بسیاری از آن ها این نوار Mana مشاهده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]
با هربار استفاده از جادو از مقدار Mana کم خواهد شد. بازی League Of Legends مثالی است که در آن هر شخصیت برای جنگ به Mana نیاز دارد.

مانا به معنای پایدار به کار نمی رود.
مشابه، همانند
مننا[۱] ( ماننا ) در آغاز هزارهٔ یکم پیش از میلاد یکی از کوچکترین تشکیلات دولتی لولویی و کوتی بود و جدا از اتحادیه قبایل ماد وجود داشت. ضمنا اون دوستمون که گفته تبریز در دست کرد نژاد بوده باید بگم که اقوام
...
[مشاهده متن کامل]
اورارتویی که احتمالا اجداد تورکان آذربایجانی باشند و لولوبی ها و مانا ها قبل مهاجرت کرد ها ماد ها به ایران در منطقه آذربایجان و اطراف آن ساکن بودند

مانا فعل دعایی است
بن مضارع اد
مان اد= ماناد که مانا هم گفته میشه
مانا در زبان کردی به معنی ماندگاری است. از سوی دیگر اسم یکی از دولتهای قدیمی به پایتختی ایزیرتو نزدیک شهر بوکان می باشد. ماناها پس از تشکیل دولت ماد بعلت هم نژادی در آنها قاطی شدند.
لازم می دانم به دوستی که بالا کامنت گذاشته مانا حکومت تورکان بوده عرض کنم تورکان هزار سال هست اومدن ایران. قبل از ورود ترکان به تبریز این شهر در دست حکومت روایان کردنژاد بوده.
...
[مشاهده متن کامل]

مانا : /mānā/ مانا ( صفت از ماندن ) 1 - ماندنی، پایدار؛ 2 - ( در پهلوی ) مانند و مانند بودن.
مانا اسم لری دخترانه به معنی زنده وجاودان وماندنی و پایدار وماندگار است.
اسم مانا مورد تایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است.
مرداد:
امرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات، در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از سه جزء:
اول ( ا ) ادات نفی به معنی نه، دوم ( مرتا ) به معنی مردنی، نیست و نابود شدنی و سوم ( تات ) که پسوند و دال بر مونث است. بنابر این امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. پس واژه ( مرداد ) به غلط به کار برده می شود. در ادبیات مزدیسنا امرداد یکی از امشاسپندان است که نگهبانی نباتات با اوست. در مزدیسنا شخص باید به صفات مشخصه پنج امشاسپند دیگر که عبارتند از:
...
[مشاهده متن کامل]

نیک اندیشی، صلح و سازش، راستی و درستی، فروتنی و محبت به همنوع، تامین آسایش و امنیت بشر مجهز باشد تا به کمال مطلوب همه که از خصایص امرداد است نایل گردد.
معنی مرداد و در واقع “امرداد” را می توان معادل اسم مانا ( اسم دختر ) به معنی ماندگار نیز دانست.

هدیه با شکوه خداوند

زیبا ترین اسم و به معنی ( ( ( ( ( ( ( ملکه ی عشق ) ) ) ) ) ) )
مانا نام یکی از حکومت های تشکیل شده در آذربایجان است که از اتحادیه تورکان در منطقه آذربایجان تشکیل شده است اولین حکومت دمکرات است که در آن از اتحادیه تورکان تشکیل یافته است، صرفا نام یک اتحادیه است مثل حکومت تورکان ماد
همیشه ماندگار و نام یک دین
مانیسا : Manisa مانیسا اسم دخترانه باریشه فارسی است . مانیسا به معنی بانوی اندیشمند و متفکر است . مانیسا : ( مانی = مانی ( در لغت ) به معنی �اندیشمند� است؛ سا = مانند ومثل و همچون وهمانند . مانیسا = مانی : ماندن و زندگی جاودانه سا به معنی مثل � شبیه . مانیسا = مانیسا به معنی مثل زندگی زیبا و بانوی جاوید و پایدار و ماندنی . *****
...
[مشاهده متن کامل]

مانیا : /māniyā/ مانیا اسم دختر باریشه فارسی است . مانیا به معنی 1 - ( در پارسی باستان ) خانه، سرای؛ 2 - ( در پهلوی ) برابر با واژه ی مان به معنی خانه و مسکن؛ 3 - ( در یونانی، mania ) شیدایی، عشقِ شدید، شوقِ مفرط، شیفتگی؛ 4 - ( اَعلام ) 1 ) نام زن زِنیس حاکم ولایت اِاُلی جزو ایالات تحت فرماندهی فرناباذ [سردار بزرگ ایران در زمان اردشیر دوم هخامنشی] ؛ 2 ) مانیا اسکو دوسکا معروف به ماری کوری، فیزیک دان شهیر فرانسوی.
مانا : /mānā/ مانا اسم دخترانه با ریشه فارسی است . مانا به معنای ( صفت از ماندن ) 1 - ماندنی، پایدار؛ 2 - ( در پهلوی ) مانند و مانند بودن.

مانا به معنی خدای خوبی ها و خدای مطلق میباشد خدای تمام خدایان خدایی ماندگار
مانا حکومت کوردی بوده که در غرب و شمال غربی ایران حکومت رانی میکردن که از شهرهای مهم آن شهر سقز کنونی است بر خلاف دوستان که میگن، ریشه آن کاملا کوردی است و بیشتر برای دختر استفاده میشه و به معنی جاوید و پایدار است
بسیار زیبا و ماندگار
مانا به معنای ملکه ی عشق
مانا نام یکی از فرشتگان خدا بوده و بدلیل قدرت مند بودن آن فرشته برخی مانا را ستایش می کردند .
مانا به معنا ماندگار است و یونانی ها نام دیگر خدا را مانا میدانند.
ماندگار ، و در معنای پهلوی به معنای مانند

ماندگار و ماندنی
نام خدای عزوجل
فهمیده هوشیار و خوب
مانا به معنی ماندنی و ماندگار و لقب خدای عزووجل
مانا
. نامی است دخترانه اصیل و ایرانی به معنی "ملکه عشق " .
جاویدان. پایدار. به یاد ماندنی
ماندگار
مانا. از بن "مضارع ماندن + ا " تشکیل شده و صفت مشبهه ساخته است. به معنای همیشگی و جاویدان و ماندنی است.
مثال : امیدوارم همیشه مانا باشید.
( فیزیک ) ماندنی؛ ویژگیِ جسم و یا حالت در وضعیتِ سکون از دید ناظر. مترادفِ این واژه در زبان انگلیسی Stationary می باشد. در اینجا کلمهٌ سکون به مفهوم علمی و جامع آن به کار رفته است.
...
[مشاهده متن کامل]

برای مثال، آونگ یک ساعت دیواری که به صورت دقیق در حال یک حرکت متناوبی می باشد، در یک حالت مانا می باشد، اگر چه این حالت یک حالتِ سکونِ مطلق نمی باشد.

"مانا" نام یک فرشته ی مقرب به درگاه الهی در دین زرتشت
"مانا" نام یک فرقه در هندوستان که خدا را با نام روح مانا می شناسند و ستایش میکنند. اگر در این فرقه کسی خشنود ویا ناراحت شود می گویند:عملی انجام داده ای که روح مانا از تو خشنود و یا ناراحت است
معنا / معنی / مانند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٤)

بپرس