سنجش

/sanjeS/

مترادف سنجش: اندازه گیری، پیمایش، تخمین، توزین، سنجیدن، قیاس، مقابله، مقایسه، ارزیابی

معنی انگلیسی:
assay, evaluation, examination, measure, measurement, test, trial, mensuration, weighing, deliberation, comparison

لغت نامه دهخدا

سنجش. [ س َ ج ِ ] ( اِمص ) سختن. آزمودن. قیاس کردن. قیاس. مقایسه. آزمودن. رجوع به سنجیدن شود. || موازنه. وزن. توازن.

فرهنگ فارسی

سنجیدن
( اسم ) عمل سنجیدن .

فرهنگ معین

(سَ جِ ) (اِمص . ) عمل سنجیدن .

فرهنگ عمید

۱. مقایسه.
۲. اندازه گیری.

واژه نامه بختیاریکا

پیش پِی؛ وَن وُردار

دانشنامه عمومی

سنجش (فیلم ۱۹۶۰). سنجش یا عیار ( به هندی: Paradesi ) فیلمی هندی محصول سال ۱۹۶۰ و به کارگردانی بیمال روی است. در این فیلم بازیگرانی همچون سادهانا شیوداسانی، موتیلال، نظیر حسین، دورگا کوته، لیلا چیتنیس و رشید خان ایفای نقش کرده اند.
عکس سنجش (فیلم ۱۹۶۰)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

قیاس

مترادف ها

comparison (اسم)
تطبیق، مقایسه، تشبیه، مقابله، سنجش، برابری، مطابقت، همسنجی

consideration (اسم)
توجه، رسیدگی، مراعات، ملاحظه، سنجش

deliberation (اسم)
مشورت، تامل، اندیشه، خیال، غور، شور، بررسی، سنجش

evaluation (اسم)
ارزیابی، سنجش

measurement (اسم)
اندازه، سنجش، اندازه گیری

فارسی به عربی

تامل , تجربة , تشاور , مقارنة , مقیاس

پیشنهاد کاربران

Measurement
عقائد دیگران را با رفتار خودشان سنجش میکنن و"تهمت" میزنن!
سنجش و سنجیدن عربی شدهٔ سنگِش و سنگیدن است. واژه های سنگین، گران سنگ، سبک سنگ و . . . نشان از این واقعیت دارد که پیشتر برای وزن کردن از سنگ استفاده می کردند و روی ترازو سنگ می گذاشتند.
درک کردن یادانستن یه موضوع
اندازه گیری، پیمایش، تخمین، توزین، سنجیدن، قیاس، مقابله، مقایسه، ارزیابی
کلمه ی "سنجش "از دو قسمت تشکیل شده است . قسمت :
"سنج"که بن مضارع هست. وقسمت * - ش* که یعنی یدن
براهمین سنجش یعنی سنجیدن .
ارزیابی
اندازه گیری، پیمایش، تخمین، توزین، سنجیدن، قیاس، مقابله، مقایسه، ارزیابی.

بپرس