همیشگی

/hamiSegi/

مترادف همیشگی: دایمی، علی الدوام، مداوم، استمرار، تداوم

معنی انگلیسی:
abiding, agelong, all-time, constant, dateless, deathless, eternal, faithful, frequent, habitual, perennial, immortal, lasting, lifelong, open, permanent, regular, routine, standing, steady, stock, undying, usual, [n.] perpetuity, [adj.] permanent, accustomed

لغت نامه دهخدا

همیشگی. [ هََ ش َ / ش ِ ] ( حامص ) مداومت و پیوستگی. ( آنندراج ). دوام. دیمومت. ( السامی ). || ازلیت. قدم. ( السامی ). || ( ق ) برای همیشه. دائما. به طور دائم :
به سرای سپنج مهمان را
دل نهادن همیشگی نه رواست.
رودکی.
|| ( ص نسبی ) دائمی. جاودان :
بقاش باد و دولت همیشگی
رسیده در حسود او بلای او.
منوچهری.
رجوع به همیشه شود.

فرهنگ فارسی

۱- ( صفت ) منسوب به همیشه دایمی : این کارهمیشگی اوست . : همان لبخند همیشگی رابرلب داشت . ۲- همیشه همواره : بسرای سپنج مهمان را دال نهادن همیشگی نه رواست . ( رودکی )

فرهنگ معین

(هَ شِ ) (حامص . ) ۱ - پیوستگی ، مداومت . ۲ - جاویدان بودن ، ابدیت .
( ~. ) (ص نسب . ) ۱ - منسوب به همیشه ، دایمی . ۲ - (ق . ) همیشه ، همواره .

فرهنگ عمید

دائمی، به طور مداوم.

واژه نامه بختیاریکا

سال مَگُدُرت
ممیر ( ممیرا )

دانشنامه عمومی

همیشگی (سرده). همیشگی ( نام علمی: Sempervivum ) [ ۱] ، نام یک سرده از تیره گل نازیان است که حدود ۴۰ گونه گیاهان گلدار است، معمولاً به عنوان گیاه ابرون کبیر شناخته می شود. نام های رایج دیگر شامل همیشه زنده ( منبع نامگذاری طبقه بندی Sempervivum، به معنای واقعی کلمه «همواره/ تا ابد زنده» ) و مرغ و جوجه نامی که با گیاهان سایر جنس ها نیز مشترک است. آنها گیاهان چند ساله آبدار هستند که از برگ های دسته ای به صورت رزت تشکیل شده اند. در شرایط مطلوب آنها به سرعت از طریق پاگیاه گسترش می یابند و چندین گونه برای کشت به عنوان پوشش زمین برای مکان های خشک و آفتابی ارزش دارند. [ ۲]
این گیاه از مراکش تا ایران، از طریق کوه های ایبریا، آلپ، کارپات، کوه های بالکان، ترکیه، کوه های ارمنستان، در قسمت شمال شرقی صحرای بزرگ آفریقا و قفقاز وجود دارد. توانایی ذخیره آب در برگ های ضخیم به آنها امکان می دهد در صخره های آفتابی و مکان های سنگلاخی کوه، دامنه کوه و بالای کوه زندگی کنند. اکثر آنها تا منطقه ۴ ایالات متحده مقاوم هستند و آب و هوای گرم را تا حدود منطقه ۹ تحمل می کنند.
از لحاظ ریخت شناسی، آنها شبیه جنس نازبشقابی، Jovibarba , Aichryson و Monanthes هستند که عمدتاً در ماکرونزی ( آزورها، جزایر قناری، دماغه سبز، مادیرا ) وجود دارند. تعدادی از گیاه شناسان برخی یا همه این جنس ها را به ویژه Jovibarba را دربرداشت وسیع تری از همیشگی گنجانده اند.
نام همیشگی ( Sempervivum ) ریشه در semper لاتین ( «همیشه» ) و vivus ( "زنده" ) دارد، زیرا این گیاه چند ساله برگ های خود را در زمستان نگه می دارد و در برابر شرایط سخت رشد بسیار مقاوم است. [ ۳] اعتقاد بر این است که نام عمومی تره فرنگی خانگی ( houseleek ) از روش سنتی کاشت گیاهان در پشت بام خانه ها برای دفع آتش و صاعقه ناشی می شود. [ ۴]
برخی از مردم ولز هنوز عقیده قدیمی را حفظ می کنند که رشد آن در پشت بام خانه سلامتی و شکوفایی کسانی را که در آنجا زندگی می کنند تضمین می کند. این گیاه ارتباط نزدیکی با تره فرنگی واقعی ندارد که متعلق به گونه سیر است.
نام های رایج دیگر نشان دهنده ارتباط قدیمی گیاه با ثور، خدای نورس رعدوبرق و ژوپیتر رومی است. همچنین نام هایی مانند «ریش ژوپیتر» و Donnerbart آلمانی ( «ریش رعد» ) . [ ۳]
گیاه همیشگی به صورت دسته بافته چند ساله است اما رزت رشد می کند. هر رزت به صورت غیرجنسی توسط پاگیاه جانبی ( «مرغ و جوجه ها» ) ، با شکافتن رزت ( فقط Jovibarba heuffelii ) یا به صورت جنسی توسط بذرهای کوچک منتشر می شود. به طور معمول، هر گیاه قبل از گلدهی چندین سال رشد می کند. گل های دوجنسه آنها ابتدا مرحله نر دارند. سپس پرچم ها خود را خم می کنند و از برچه های در مرکز گل دور می شوند، بنابراین خودگرده افشانی بسیار دشوار است. رنگ گل ها مایل به قرمز، مایل به زرد، صورتی یا به ندرت مایل به سفید است. در همیشگی، گل ها تقارن شعاعی ( مانند یک ستاره ) داشته و بیش از شش گلبرگ دارند، در حالی که در Jovibarba، گلها به صورت گلدان ( زنگوله ای ) و سبز زرد کم رنگ با شش گلبرگ هستند. پس از گلدهی، گیاه می میرد و معمولاً پاگیاه زیادی را که در طول زندگی خود ایجاد کرده است به جا می گذارد.
عکس همیشگی (سرده)عکس همیشگی (سرده)عکس همیشگی (سرده)عکس همیشگی (سرده)عکس همیشگی (سرده)عکس همیشگی (سرده)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

دایم

مترادف ها

perennial (صفت)
پایا، دائمی، همیشگی، ابدی، همه ساله

eternal (صفت)
بی پایان، پیوسته، جاوید، دائمی، همیشگی، ابدی، جاودان، ازلی، لایزال، خالد، بدون سرانجام و سراغاز، سرمد، فنا ناپذیر

habitual (صفت)
معتاد، معمولی، عادی، مرسوم، همیشگی، عادتی، مزاجی

usual (صفت)
معتاد، معمولی، متداول، عادی، مرسوم، همیشگی، معمول

continual (صفت)
پیوسته، دائمی، پی در پی، همیشگی، مدام، لاینقطع

perdurable (صفت)
پایدار، بادوام، ماندگار، همیشگی، ابدی

perpetual (صفت)
همیشگی، ابدی

فارسی به عربی

ابدی , عادی , مالوف , مستمر

پیشنهاد کاربران

همیشگی در جدول میشه : متمادی
مؤبد. [ م ُ ءَب ْ ب َ ] ( ع ص ) همیشه و جاوید و سرمد و پایدار و ابدی. ( ناظم الاطباء ) . به معنی همیشه است مأخوذ از ابد. ( از غیاث ) . ابدی. جاوید. جاودان. جاویدان. جاودانه. همیشه. لایزال. ( یادداشت مؤلف ) :
...
[مشاهده متن کامل]

باش همیشه ندیم بخت مساعد
باش همیشه قرین ملک مؤبد.
منوچهری.
سزد که عید کنم در جهان به فر رشید
که نظم و نثرش عید مؤبد است مرا.
خاقانی.
در ترقی درجات معالی و استجماع مآثر حمیده مؤبد و مخلد باد. ( سندبادنامه ص 256 ) . با تو عهدی مؤکد و پیمانی مؤبد بستیم. ( ترجمه تاریخ قم ص 251 ) .
- مؤبد و مخلد گردانیدن ؛ ابدی ساختن. جاودانه کردن. جاودانی ساختن : اسم و صیت نوبت میمون. . . بر امتداد ایام مؤبد و مخلد گردانید. ( کلیله و دمنه ) . ذکر ایشان بر صفحه ایام نگاشت و داغ ایشان بر پیشانی روزگار نهاد و نام ایشان را تا ابد مؤبد و مخلد گردانید. ( ترجمه تاریخ یمینی ) .
- جاوید و مؤبد گردانیدن ؛ مؤبد و مخلد گردانیدن. جاودانی و ابدی ساختن : صیت نیک بندگی من ، ملک را جاوید و مؤبد گردانید. ( کلیله و دمنه ) .
- حبس مؤبد ؛ حبس ابد. حبس ابدی. ( یادداشت مؤلف ) . برای همیشه زندانی بودن.

یه سوال
ب_ا=همیشگی
میشه جواب جای خالی رو بگید؟لطفا
پایندگی
برقرار . . . . . جاوید . . . . . فناناپذیر . . . . . . . . .
سرمدی ، لم یزلی
ابدی، ابدیت، دایم، دایمی، جاودان، جاویدان، جاودانی، سرمد
ابدی
استدامه
جاودانگی
جاودانه

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس