استدلال کردن


برابر پارسی: برهانیدن

معنی انگلیسی:
argue, contend, ratiocinate, reason, intellectualize, to reason

مترادف ها

reason (فعل)
استدلال کردن، دلیل و برهان اوردن، محاجه کردن، دلیل استدلال کردن

argue (فعل)
دلیل اوردن، مشاجره کردن، سر و کله زدن، استدلال کردن، بحی کردن، گفتگو کردن

ratiocinate (فعل)
دلیل اوردن، استدلال کردن

فارسی به عربی

الإحتجاج، جادل , سبب

پیشنهاد کاربران

برهانیدن بیانگر
احیانا اگه بعد از استدلال متفاوتی بیاد درست میشه؟!؟
�استدلال های متفاوتی میکردند�
استناد کردن
استدلال=بیان کردن دلیلی
بیانگر بودن

بپرس