پیشنهادهای حمید رضا اثنی عشری (٢٣٠)
مشکلات انضباطی
مهار نشدنی. مثلا در آتش سوزی
خطم شدن به چیزی مثلا Some activities engaged in crime بعضی از فعالیت ها به جرم خطم شد.
حالت مودبانه دستشویی یا همون سرویس بهداشتی در انگلیسی امریکایی هست معادلش دقیقا تو بریتیش میشه: Cloakroom مثلا: سرویس بهداشتی زنانه کجاست؟ Where’s t ...
به عنوان صفت مرکب یعنی مشتاق مترادف aspiring هست مثلا aspiring actors Would - be actors
چندین کتاب که روی هم گذاشته شده. . به صورت پهلو یا به صورت stack . . یعنی شما بخوای یکیو برداریو باید اون بالایشو تکون بدی تا ازاد بشه
در رایتینگ تسک ۲ یعنی اینکه همیشه جا برای نظر مخالف بزاری. . هیچ وقت نباید صد در صدی مخالف یا موافقت کرد مثلا صورت سوال گفته مهمترین دلیل علم بهبود ...
یک قسمت از تحقیق بزرگتر مثلا تحقیق در مورد ریاضیات هست ولی اسپن آفش میشه مثلا تاثیر ریاضیات بر بازی های کامپیوتری
دعوا کردن - دست به یقه شدن مثلا تو خیابون
جای ثابت مثلا: they live in the permanent settlement
راست کاره کسی باشه این عبارت خیلی زیاد تر استفاده میشه
روند یا دنباله ای که قطع نشده باشه پشت سر هم باشه مثلا تو برنامه ها که هر روز ادامه میدید مثل دولینگو این رو میزنه. مثلا : 26 day streak یعنی روند ...
اخراج مثلا: خطر اخراج فوری risk immediate dismissal
قانونگذاری نشده یا غیرقانونی مثلا در مبحث بازارهای سرمایه گذاری به بنگاه ها یا بازارهایی که قانونمند نیستن میگن: Unregulated stock markets
بقیشم مال خودتون برای پول
صفت هست برای ادم چند پتانسیلی - کسی که چندین تسک رو میتونه انجام بده و از یک بعد و یک کار تنها خوشش نمیاد multi - potential
جلوی دید باشه ولی بهش توجه نکنیم یا نبینیمش The keys were hidden in plain sight on the table کلیدا روی میز بودن ولی کسی توجه نمیکرد یا نمیدیدش
? Guess who I bumped into حدس بزن کیو دیدم؟ ( تصادفی ) بعد طرفم میگه خوش به حالت Lucky you 😂
کسی رو تو رو دروایسی گذاشتن یا معذورات اخلاقی گذاشتن
تاریخ نگار مترادف historian
همه اش
به عنوان روتین روزانه
مضحکه ی دست مردم
On the flip side
Generation Z که همه میدونن یعنی در دوره ی اینترنت متولد شده باشیم تقریبا زیر ۳۵ سال حالا این اسمش هست به عنوان یک دهه جدیدی یا زدی مثال: من یه ادم از ...
Run out of تموم شدن چیزی
لحظه ای ارام یا ساکت
افسانه ها حاکی از ان است که . . .
در مورد مکان ها مثل خونه یعنی وارد کردن یا وارد شدن ( هم اکتیو هم پسیو میتونه باشه ) مثلا: من باید ببرمش خونه I've got to get her into the house
تا چه حد ؟ مترادف to what extent
در اثر مالش یا با دست کار کردن فرسوده شدن یا از بین رفتن مثلا تاچ پد لپ تاپ من دیگه از بین رفته از بس باهاش کار کردم The touchpad of my laptop is ru ...
غذایی که مثلا عصرا به عنوان میان وعده گشنمون میشه میخوریم go - to meal هم میگن غذای بیرون بر نمیگن!!!
معادل های do a course Enroll on a course Take a course In computer science
The borders has been redrawn مرز ها تغییر کرده است
افراد کوچیک یعنی مترادف children هست . . این رنج سنی از adolescents یا teenagers پایین تر هست و مترادف همون children هست برای استفاده تو رایتینگ به ع ...
دور چیزی رو زدن برای توصیف نقشه تو رایتینگ تسک ۱ بعضی جاها یک راه پیاده راه مثلا میبینید که توسط یک کمبرندی دایره ای احاطه شده میتونید از این فعل است ...
یه اصطلاح داریم برای برفی که زیاده و تازه اومده بهش میگن Crisp Snow
در غیر اینصورت . . . بعضی موقع ها تو متن های ریدینگ بجای however یا برای نشان دادن تضاد استفاده میشه بین دو دو تا گفته
به اصل یا عمق چیزی . . . ( پرداختن ) مثلا: Neither Olympic City nor the extended length really get to the heart of issue نه شهر المپیک و نه مدت زما ...
در بعضی از متن ها به معنی بزرگ نمایی هست مثلا: There are feasible alternatives to the bloat, extravagance and wasteful spending that comes with a mod ...
به فراموشی سپرده شدن
میدان یا زمین مربوط به یک ورزش مثلا میدان اسب سواری : Equestrian Circuits
به طور بدنامی - - به شکل بدنامی مثلا: Budgeting the Olympics is notoriously formidable task. بودجه بندی ( تخمین هزینه ها ) المپیک یک کار چالش برانگ ...
مملو از چیزی یا غرق در چیزی بودن however, host cities are often left awash in high debts and costly infrastructure maintenance شهرهای میزبان اغلب غر ...
منطقی در بعضی از متن ها مثلا: this concern is well grounded این نگرانی منطقی است.
وارد شدن - در معنای اصطلاحی به معنی اقدام به انجام کاری مثلا: it's enough to give its host time to go in for the kill اون کافیه تا به میزبانش زمان بد ...
وارد کردن یا آوردن چیزی به داخل چیزی یا مجموعه ای مثلا: استفاده از ابزارهای انلاین مانند گوگل کلندر میتونه نواوری رو به محیط کار بیاره Using online ...
The validity of the argument depends on its logical structure اینجا کلمه ی اعتبار یا validity میتونه مترادف soundness باشه به معنی اعتبار یا درستی یا ...
uphill task یا uphill battle یا uphill task اینا همشون یک معنی داره یعنی وظیفه یا کار سخت که انرژی واراده زیادی رو طلب میکنه
زودتر یا از قبل برنامه ریزی کردن Due to bumper - to - bumper traffic, people should plan ahead to leave home and arrive on time.
Made time available وقت خالی کردن I had cleared my schedule just to receive the package
پیاده روی There's also a 40 - minute trek round the farm on a horse یه پیاده روی ۴۰ دقیقه ای هم هست با اسب
با ظهور - با پیدایش مثلا: با ظهور هوش مصنوعی بسیاری از کارکنان دارن تعدیل میشن With the advent of artificial intelligence, most of the workforce have ...
در بحث ست شدن لباسی با یکی دیگه این متضاد کلمه ی something goes well with هست که اولی یعنی لباسی ست بشه یعنی مچ بشه با شما ولی clash with یعنی اون لب ...
نوعی حقه بازی که بعضیامون انجام میدیم تا ثابت کنیم طرف اشنباه میکنه در صورتی که درست میگه مثلا شما خیانت کردی به زنت و زنت هم دیده ولی شما یجوری مهند ...
تجدید نظر کردن در تصمیم مثلا I detected a slight hesitation in your speech Could you have second thought about it? من یه ذره تردید دیدم تو حرفت میخا ...
I work a lot but I thrive on it زیاد کار میکنم ولی ازش لذت میبرم
اثری به جا گذاشتن مثلا Racism in segregated schools may leave behind ruinous effects on children به معنی قال گذاشتن رو هم میده They left me behind
میزان یه چیزی. . . یعنی تا چه حدی مثلا: Extent of developments میزان تحولات
زمینه ساز فاجعه I think the new plans for cutting railway costs are a recipe for disaster
معنی دقیقش تعطیل کردن یا شدن کسب و کار هست اصولا ورشکسته شدن معنی نمیدن ورشکسته شدن مترادف go under یا go bankrupt هست
شرکت کردن در مسابقه ای یا امتحانی مثلا: Jack walked every exam he ever went in for جک هر امتحانی شرکت میکرد راحت پاسش میکرد😉
مودبانه و فرمال تر Toilet
We lay on the beach soaking up the sunshine دراز کشیده بودیم ( لم داده بودیم ) تو ساحل و داشتیم افتاب میگرفتیم
کمی جلوتر A little further on we rounded a bend and Louice Abbey came into the view یکمی جلوتر دور زدیم و صومعه لوییس یهو ظاهر شد
اوضاع به چه سمت و سویی میره
به زور بدست اوردن همون غصب کردن خودمون میشه They have sized my wallet and closed my account
He was jailed for 15 years for stabbing his wife to death. اون به ۱۵ سال حبس محکوم شد چون همسرشو با چاقو کشت
تعرفه ها مترادف ها: Charges Fees Costs
Macdonald is overrated, It’s no great shakes مک دونالد رو زیادی گنده کردن اش دهن سوزیم نیس
ایجاب کردن مقررات ایجاب میکنه که . . . . Laws/Regulations require/stipulate that . . . هم معنی require
مثلا برای حس کردن یا به مشام رسیدن بوی عطر هم استفاده میشه مثلا: Do I detect a whiff of perfume ? Are you meeting someone special tonight? بوی عطری ر ...
Small talks Make a small talk
As time goes by
As time passes
Far - off Remote مترادفاش هستن یعنی دورافتاده
The people of the village put up a heroic fight against the construction of the new motorway, but finally lost the battle. مردم روستا در مقابل ساخت ...
محدوده تیررس Within firing range of the enemy در محدوده تیررس دشمن
قیمت غیرمنطقی که خیلی ارزون باشه یا خیلی گرون
قیمت های گزاف
ورق زدن سرسری روزنامه یا کتاب Take a brief look
مترادفش میشه: Casual acquaintance مثلا: We’re just casual acquaintance ما فقط در حد سلام علیک همدیگه رو میشناسیم
Did a deal Strike a deal معامله کردن I strike/ did a deal with the car salesman and got a 15% discount for cash من با فروشنده ماشین معامله کردم و یه ...
He argues convincingly that the Universe has a unique nature او به طور قانع کننده ای استدلال میکنه که جهان دارای طبیعتی منحصر به فرد هست
باملاحظه
The doctor prescribed me some tablets and they relieved OR alleviated my pain تسکین دادن درد که با relieve مترادف هست
Despite the stiff competition, we won a contract to supply the local government offices علیرغم ( با وجود ) رقابت شدید ما تونستیم مناقصه ( قرارداد ) ر ...
loaded در نقش اصطلاح میتونیم بگیم اون خیییلی پولداره She is absolutely loaded
مثلا میخوایم بگیم خونه من نزدیکه برج میلاده اینجوری میتونیم بگیم: My house lies within walking distance of the Milad tower.
از ادم منزوی گرفته تا خوش مشرب و اجتماعی
Dull ache
Both teams hope that they have taken the lead by half - time هر دو تیم امیدوارن که تا نیمه اول برتری رو بدست بیارن
This will be discovered when the fail a drugs test موقعی معلوم میشه که تو تست دوپینگ مردود بشن
I rinse the sand off my feet دارم شنارو از رو پاهام میشورم
روابط پرتنش مثلا This attack will exacerbate the already tense relations between two communities.
یعنی این حمله میتونه روابط پرتنش بین دو کشور رو بدتر کنه یا تشدید کنه
بیناری صعب العلاج
Get/gain a place in the next stage/round برای بدست اوردن جایگاه در راند یا مرحله بعدی
Roofs were torn off سقف ها کنده شدن از جاشون
I am excited about the opportunities that lie ahead and the chance to contribute to meaningful projects. من از فرصت های پیش رو و شانس مشارکت در پروژ ...
Cutting - edge pioneer
زنگ تفریح هست فقط تو آمریکا تو لهجه ی بریتانیایی بهش میگن period When I was a preschooler, we had five periods. وقتی مهدکودکی بودم پنج تا زنگ تفری ...
متضاد cup of tea هست یعنی از یه چیزی بدمون میاد: it's my cup of tea. ازش خوشم میاد it's my pet peeve. ازش خوشم نمیاد
نمای ابدی The uninterrupted view of Damavand
He was released from prison after serving two years of a five - year sentence. حبس یا مجازات
Hesitation من من کردن حین صحبت کردن men men مثلا تو ایلتس یکی از معیارها داخل قسمت Coherence اینه که من من کردن حین صحبت کردن مربوط به محتوایی باشه ...
I’m dying of hunger, I need a square meal دارم از گشنگی میمیرم یه غذااای پر و پیمووون میخوام😍
Add an extension
Sole surviver تنها بازمانده
A gentle landscape منظره ی دلنواز
جنایتکار قسی القلب
پدر کشتگی داشتن با کسی
Poor shanty به معنی محله های فقیر نشینه
Play - fellow
Fellow heir یعنی هم ارث یا وارث
Full - fledged Full - blown
Cultivate
The wind dies down یعنی باد داره اروم میشه متضاد: The wind picks up یعنی باد شدیدتر میشه
heavy rain
Blazing Flaming Fiery Burning
To make somebody redundant Lay off Axe مترادف هاش این ها هستن
تو چشم بودن
Come in handy I knew this jacket would come in handy one day
وارد شدن به : "After many years, the legend has passed into folklore. " "پس از سال ها، این افسانه وارد فرهنگ عامه شده است. " تبدیل شدن به چیزی: "A ...
challenging
دانش آموز مدرسه یا دانش آموزی که مثلا مربی یا معلم خصوصی داره. نکته قابل توجه برای لیستنینگ آیلتس: ممکنه شما ۴۰ سالت باشه ولی student باشی ( مثلا دا ...
دیدید خانوما وقتی دور هم جمع میشن میشینن غیبت کردن؟ این کلمه chit chat هست که تقریبا معادل همین گاسیپ gossip هست.
It’s beneath your dignity در شان تو نیست
متخطی
ill - fated
زمان . . . . مثلا: زمان دبیرستان درس مورد علاقم فیزیک بود Back in high school ( secondary school ) , I was taking delight in Physics be taking del ...
I rack my brain but I don't come up with any ideas به مغزم فشار میارم ولی هیچ ایده ای به ذهنم نمیاد.
to be a walk in the park =====> to be easy مثل آب خوردن مترادف عبارت: to be a breeze My English exam was not a walk in the park یا My English exam wa ...
از این عبارت میتونیم برای ساختار inversion هم استفاده کنیم مثلا: جمله اصلی: It's not easy using inversion . . . [ با لحن سوالی بخونید] جمله inverte ...
مثلا میتونیم از این عبارت برای ساختار inversion استفاده کنیم: جمله اصلی: You will reach your goals if you work hard جمله inverted شده: Only by worki ...
to produce a smell, light, heat, a sound etc
سر خوردن از روی چیزی مثلا: If I hadn't slipped on the stairs, I wouldn't have broken my arm.
مثلا برای گروه سنی میگیم که: میره تو گروه. . . . / قرار میگیره تو گروه. . . مثال . She'd go into the toddler groups . She's just turned three میره ت ...
صرفه جویی کردن Cut down خود فعل economise که در بریتیش economize املاش هست با حرف اضافه on استفاده میشه مثلا: Higher taxes encourage people to econom ...
اقتصاد - سیستم اقتصادی یک کشور You say the economy when talking about the economic system in a particular country: Tourism is an important part of th ...
high school in US and Australia secondary school in UK
موجودات زنده به جز گیاهان
همخوانی کردن یک قطعه موسیقی متضاد solo است.
در مورد اشخاص یعنی گذاشتن کسی مثلا برای شیفت کاری یا جایی I'll put you down for Saturday mornings here. من شما رو برای شنبه صبح ها اینجا میزارم.
در معنی کنار اومدن میتونیم از مشابه هایی مثل get along with و fit in with هم استفاده کنیم.
بله شیرین نام درست میگن. در بریتیش old - fashioned اینو میگن ولی خب در روزمره الان دیگه خیلی کمتر استفاده میشه.
حالت رسمی pay for تقبل کردن هزینه چیزی
این کالوکیشن حالت رسمی get on است. به معنی سوار شدن به وسیله های نقلیه ای که که میتونیم داخلش بایستیم ( سرپا وایسیم یا راه بریم ) یا اونایی که سقف ند ...
be dead keen یعنی کشته مرده ی چیزی بودن/ اشتیاق شدید داشتن برای چیزی یا کسی مثلا: She was dead keen to meet the new coach. البته این کالوکیشن infor ...
be dead keen یعنی کشته مرده ی چیزی بودن/ اشتیاق شدید داشتن برای چیزی یا کسی مثلا: She was dead keen to meet the new coach. البته این کالوکیشن infor ...
قطع شدن یا مسدود شدن مسیرهای ارتباطی مثلا: The villages was cut off by floods مسیرهای ارتباطی به روستاها توسط سیل مسدود/قطع شده است.
در کنار کار اصلی مثلا: I'm mainly a computer programmer but sometimes I write down for a magazine on the side.
I'm glad I didn't end up in the middle of nowhere خوشحالم که سر از ناکجا آباد درنیاوردم
It was a good value میرزید
میتونیم برای خودمون معنیش کنیم برای صرفه جویی در زمان مثلا: I thought about going by train, but in the interest of time I decided to go by plane
از اون تیپ ادما نیستم/ حال نمیکنم با. . . مثلا I'm not very physical sort of person معادل این جمله هست: I don't enjoy physical activities
حافظه ضعیف در مقابل good memory
حضور مثلا میگیم با حضور کارلین هارت Also appearing Carolyn Hart
در ریاضیات یعنی اینکه: صدق میکنه برای. . . مثلا: hold for all w یعنی برای تمام مجموعه ( نمونه ) های w صدق میکنه.
در ریاضیات یعنی: نسبت به مثلا: take derivative with respect to x مشتق را نسبت به x بگیرید
برند یک قهوه که کافئین بالا داره
در استارت اپ ها و سهام های شرکت ها یعنی اینکه به مرور در ازای انجام کار اون سهام ها به نام افراد میشه. مثلا یک استارت اپ سرمایه ایی از طرف یک سرمایه ...
در بحث استارت اپ به این معنی هست که قبل از تولید محصول یه گروه میرن ببینن اصلا این محصول یا خدمت نیاز بازار هست یا نه. . در واقع آیا محصول/خدمت ما بر ...
رندانه
Cheat
فرض کنید یه آدمی میاد قپی در کنه و یه سری حرف قلمبه سلمبه بگه. . در صورتی که شاید اصلا خودشم مفهوم اون هارو ندونه ولی فقط میخاد بگه منم بلدم! به این ...
در بحث مالی یعنی پول بادآورده. . . که اوایل به رمز ارزها میگفتن یعنی مثلا کامپیوتر روشن بشه بعد پول دربیاد! ( همون ماینینگ )
ناخداباور. . که دو دسته هستن. . ناخداباور سلبی یا Negative Atheist و ناخداباور ایجابی Positive Atheist
نگاه کردن به اجناس و تصور خرید اونها بارها و بارها در ذهن. . یعنی شما میتونید با یک چک پول هرچی میخاید بخرید چون تو ذهنتون هیچ وقت تموم نمیشه. . میتو ...
از یه native شنیدم که به معنی مهمون نوازی ازش استفاده میکنن.
طبیعتا
more power to your elbow برای گفتن خسته نباشید
در صحبت روزمره وقتی سریع میشه اینطوری تلفظ میشه: what 'dya وات ( د ) د ِ یا یا به طور سریع تر: وا دِیا
How's it goin'?
در کانتکست زیر به معنی نشان دان هست. در ضمن معنی villains هم > ترجمه میشود: He indict the four growing villains that are challenging our capacity to ...
این سیستم در مغز یک فضول کامل هست یعنی هی دلش میخواد اطلاعات بگیره. دلیل اینکه هی میریم سر میزنیم به شبکه های مجازی به خاطر این سیستم در مغز هست.
خاصیت خودبه خودی در انرژی هرمس و آرک تایپ است.
مترادف گلچین کردن میتونیم به واژه ی cherry pick رو بیان کنیم براش
همون j در تیپ شناسی MBTI که در مقابل شهودی ( حسی ) یا همون p هست ( perceiving )
البته پیش فعال جنسی یا هایپرسکشوآل یا همین زن بارگی با معتاد جنسی تمایز داره معتادان جنسی کسایی هستن که اعتیاد به سکس یا خودارضایی دارن ولی پیش فعال ...
Hypersexuality پیش فعال جنسی یا در مبحث آرک تایپ مردانه و اساطیر یونان به انرژی هرمس معروف هست. و در مبحث دیگری به نام دون ژوانیسم معروف هست.
آموزش غیر حضوری
نوشدن. مثلا مجازا اول نورورز میتونیم این واژه رو استفاده کنیم
مرشد در بحث علوم غیر دینی و مرجع تقلید در علوم دینی
suits yourself
براساس عنوان کتاب والدین سمی اثر دکتر سوزان که تگ لاینش این هست: Toxic Parents Overcoming their hurtful legacy and reclaiming your life یعنی غلبه بر ...
در مبحث انگیزشی یعنی حرفای زرد انگیزشی و هیجانی به خورد کسی دادن. که لزوما علمی و واقعی نیستن.
get involved in discussion یعنی وارد بحث و گفت و گویی شدن
در بحث روانشناسی به این اشاره داره که وقتی یه دروغی رو بارها و بارها تکرار کنیم مردم اونو باور میکنن و وقتی این دروغ با نیت خیر مطرح بشه زودتر باورش ...
در مبحث طراحی وب Hero Component به کامپوننتی گفته میشه که پایین navigation bar هست و شامل بنر و یک توضیح ( content ) هست. که به hero component هم ba ...
پذیرندگان آغازین در مبحث استارت آپ ها. به کسانی گفته میشه که دوست دارن و یا تخصص تست محصول یا خدمت جدید ما رو دارن.
توصیه نامه تو سایت هایی که نظرات مشتریانشون رو نشون میدن قسمتی به اسم testimonials هست که برای این کار طراحی میشه.
dirty solution
دست نخورده ( از نظر معصومی در دیدگاه سفرزندگی و روانشناسی )
در معنی ارسال کردن با send این فرق رو داره که سابمیت کردن یعنی اینکه مطمعن بشیم به مقصد رسیده مثلا وقتی فرم سابمیت میشه یعنی مطمعن هستیم با موفقیت به ...
از طریق کد یا برنامه نویسی کردن مثلا در کتابخانه ری اکت برای ریدایرکت کردن کاربر به یک. URL دیگر از طریق کد ( برنامه نویس ) نه اینکه خود کاربر خودش ب ...
فرصت طلب
به معنی بارمعنایی و متضاد Denotation
داخل دیتایس وقتی گشت و گذار میکنیم یا به اصطلاح traverse میکنیم روی دیتاهای دیتابیس در هرلحظه هر سطر یک cursor هست و میتونیم روی تمامی سطرها پیمایش ک ...
as i outlined همان طور که عرض کردم. .
مایل به . . . . [داخل رنگ ها] مثلا: reddish مایل به قرمز
اسم یک ابر کامپیوتر شرکت IBM که هوش مصنوعی بسیار قوی ای دارد و میتواند از زبان طبیعی انسان بهره ببرد و به آن ها پاسخ دهد و اشتباهات خود را برطرف کند ...
freaked out by it ازش میترسن
در مبحث جاوااسکریپت و پرامیس ها منظور از تکمیل شدن پرامیس هست. و باید با متد then پرامیس تکمیل شده رو هندل یا مدیریت کنیم.
Collision به عنوان مترادف میتونیم بگیم
مختوم النسل
مفهوم کلوژر داخل جاوااسکریپت به شدت رایج هست و بحثی گیج کننده برای تازه واردها. همینطور که دوستمون در مورد برنامه نویسی اشاره کردن که کانسپت کلوژر د ...
پس از. . . مثلا: going forward from ES6, we can declare variable with let keyword in JavaScript.
در بافت برنامه نویسی سمت کاربر و طراحی وب اپلیکیشن ها اصطلاح فنی یا ترمینالوژی Life Cycle Hooks رو داریم که اشاره به چرخه ی حیات یک کامپوننت یا قسمت ...
تمامی امکانات و قابلیت های یک مجموعه یا نرم افزار. مثلا در متدلوژی چابک توسعه نرم افزار کامپیوتری بعد از اتمام و پیاده سازی تمام امکانات و کاربری ها ...
در مورد کامپایلر های در زمان اجرا یا JIT یعنی اون قسمت کامپایل کد داغ یا گرم که به اون کامپایلر میگن کامپایلر خط مقدم
در مبحث برنامه نویسی وب یعنی گرفتن دیتاها ( اگه موجود بود ) از سرور و اعمال اون دیتاها به تمپلیت های مربوطه ( یا ممکنه به صورت مستقیم به کاربر برسه ن ...
نابغه مادرزاد
دیدگاه من معمولا طرفدار نامزدهای سیاسی ای هستم که دیدگاه های سنتی و طبق عادتی دارن. I tend to support political candidates who favour conventional ...
SYN: leisure times
مسئولیت چیزی رو پذیرفتن
همون محله خودمون. مثلا میخایم بگیم سلانه سلانه ( آروم آروم قدم زدن ) تو محله راه میرم: I go for a stroll down the street
مترادفش میتونیم بگیم: accommodating یعنی مهمون نواز - خوش برخورد - خون گرم و . . .
خودمونی تر: چرا زحمت کشیدی؟
مسخره کردن کسی. مترادف tease you're winding me up
نیتیو ها معنیش میکن: چشمت روشن .
Tree loss درست تره
درون نهرها
division reminder operator در جاوااسکریپت
در برنامه نویسی منظور hard coded هست . یعنی عددی که میخاد بعدا مقدارش عوض شه . پس نباید به صورت مستقیم استفاده بشه . باید براش مثلا یه متغیر درنظر بگ ...
کد زدن سریع با استفاده از یک سری plugin ها ( افزونه ها ) . عموما برای markup هایی مثل HTML, CSS , XML and etc. . . مثلا در VS Code توسط افزونه توکار ...
به معنی فوق العاده بودن . برای تعریف از کسی یا چیزی hey, You Rock Man!
به معنی واردعمل شدن . . مثلا: this is where the lawyer shines اینجاست که وکیل وارد عمل میشه .
bleeding out نشت کردن without bleeding out to the outer world
اگه استرس روی بخش اول باشه در نقش اسم هست اگه روی بخش دوم باشه در نقش فعل