• (2)تعریف: in a good position or situation; fortunate.
- The opponents' poor play left our team well-off.
[ترجمه علی] بازی ضعیف رقبا تیم ما را کامیاب کرد
|
[ترجمه وایبی] بازی ضعیف حریف کار مارو راحت کرد.
|
[ترجمه گوگل] بازی ضعیف حریفان باعث شد تیم ما وضعیت خوبی داشته باشد [ترجمه ترگمان] بازی ضعیف مخالفان تیم ما را به خوبی ترک کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Fools never know when they are well off.
[ترجمه n_n] احمق ها هیچوقت نمیدونن کِی مرفه هستن
|
[ترجمه گوگل]احمق ها هرگز نمی دانند چه زمانی وضعشان خوب است [ترجمه ترگمان]احمق ها هیچ وقت نمی دونن که کی کار می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. How well off you are in old age is largely determined by race, sex, and marital status.
[ترجمه گوگل]میزان رفاه شما در دوران پیری تا حد زیادی با نژاد، جنس و وضعیت تأهل تعیین می شود [ترجمه ترگمان]این که شما در سنین پیری چقدر خوب هستید، تا حد زیادی براساس نژاد، جنس، و وضعیت زناشویی مشخص می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The school's fairly well off for books these days.
[ترجمه گوگل]مدرسه این روزها از نظر کتاب وضعیت نسبتاً خوبی دارد [ترجمه ترگمان]این روزها مدرسه تقریبا برای کتاب ها خوب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We're well off for storage space in the new flat.
[ترجمه گوگل]ما برای فضای ذخیره سازی در آپارتمان جدید وضعیت خوبی داریم [ترجمه ترگمان]ما به خاطر فضای ذخیره سازی در آپارتمان جدید به خوبی مجهز هستیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. So was your father's side more well off?
[ترجمه گوگل]پس وضعیت طرف پدرت بهتر بود؟ [ترجمه ترگمان]پس طرف پدرت خیلی خوب بود؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You seem to be well off for clothes.
[ترجمه vishnu] بنظر میرسه از نظر لباس اوضاعت خوب باشه
|
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد از نظر لباس وضعیت خوبی دارید [ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که برای لباس خوب شده ای [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Some people don't know when they're well off .
[ترجمه Mst] بعضی از مردم نمی دانند که چه زمانی ثروتمند هستند
|
[ترجمه گوگل]برخی افراد نمی دانند چه زمانی وضع مالی خوبی دارند [ترجمه ترگمان]بعضی از مردم وقتی کارشون رو تعطیل کردن نمیدونن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. You don't know when you're well off.
[ترجمه گوگل]شما نمی دانید چه زمانی خوب هستید [ترجمه ترگمان]تو که مطمئن نیستی کی هستی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]خانواده او وضع چندان خوبی ندارند [ترجمه ترگمان]خانواده او حالش چندان خوب نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We're well off for storage space in the new offices.
[ترجمه گوگل]ما برای فضای ذخیره سازی در دفاتر جدید وضعیت خوبی داریم [ترجمه ترگمان]ما در دفاتر جدید به خوبی از انبار خارج شدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The city is well off for parks and gardens.
[ترجمه گوگل]شهر برای پارک ها و باغ ها خوب است [ترجمه ترگمان]این شهر برای پارک ها و باغ های بسیار خوب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. My grandparents were quite well off.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ و مادربزرگم وضع مالی خوبی داشتند [ترجمه ترگمان]پدر بزرگ و مادر بزرگ من کاملا کنار گذاشته بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The Stabler family, comfortably well off with their big house and servants, could have helped her if she had asked.
[ترجمه گوگل]خانواده استابلر که به راحتی با خانه بزرگ و خدمتکاران خود از رفاه خوبی برخوردار بودند، اگر او می خواست می توانستند به او کمک کنند [ترجمه ترگمان]خانواده Stabler با خیال راحت با خانه بزرگ و خدمتکاران خود به راحتی می توانستند به او کمک کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Many peasants, particularly the less well off, still preferred the priest as a source of education.
[ترجمه گوگل]بسیاری از دهقانان، به ویژه آنهایی که از رفاه کمتری برخوردار بودند، هنوز کشیش را به عنوان منبع آموزش ترجیح می دادند [ترجمه ترگمان]بسیاری از دهقانان، به ویژه کم تر، کشیش را به عنوان منبع آموزش ترجیح می دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[حسابداری] رفاه
انگلیسی به انگلیسی
• comfortable; lucky someone who is well-off is fairly rich; an informal word. if you say that someone doesn't know when they are well off, you are criticizing them for not appreciating how fortunate they are; an informal word.
پیشنهاد کاربران
Fat cat
امنیت مالی
Rich and wealthy
وضع مالی توپ , �متنعم، ��متمکن، پولدار Syn:Rich
پولدار مایه دار
مایه دار
مرفه پولدار ( در حد زندگی خوب ) بی نیاز متمکن
وضعمون توپ شده
بسیار متمکن_ثروتمند
رفاه
متمکن
درآمدی که بتونی خوب زندگی کنی و نگزانی مالی نداشته باشی اما نه خیلی عالی