economise

جمله های نمونه

1. The management decided to economise by cutting the dead wood from the workforce, thus reducing the wages bill.
[ترجمه گوگل]مدیریت تصمیم گرفت تا با بریدن چوب مرده از نیروی کار، صرفه جویی کند و در نتیجه صورتحساب دستمزد را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]مدیریت تصمیم گرفت با قطع چوب مرده از نیروی کار صرفه جویی کند و در نتیجه لایحه حقوق را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If you're poor you have to economise.
[ترجمه گوگل]اگر فقیر هستید باید صرفه جویی کنید
[ترجمه ترگمان]اگر شما فقیر هستید، صرفه جویی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Economise on fabric by only making the frill to cover the front of the chair.
[ترجمه گوگل]صرفه جویی در پارچه را فقط با ساختن فر برای پوشاندن قسمت جلوی صندلی انجام دهید
[ترجمه ترگمان]پارچه روی پارچه تنها با ایجاد توری برای پوشش دادن جلوی صندلی شروع به حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We can get along if we economise. I'll pay you back all right.
[ترجمه گوگل]اگر صرفه جویی کنیم می توانیم کنار بیاییم من پول شما را خوب پس خواهم داد
[ترجمه ترگمان]اگه صرفه جویی کنیم میتونیم کنار بیایم من بهت پس می دم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You can economise on jeans but not on cars.
[ترجمه گوگل]شما می توانید در مورد شلوار جین صرفه جویی کنید اما در مورد اتومبیل نه
[ترجمه ترگمان]شما می توانید روی شلوار جین صرفه جویی کنید، اما نه روی اتومبیل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They set up an influential committee to advise workers on how to economise in food.
[ترجمه گوگل]آنها یک کمیته بانفوذ برای مشاوره به کارگران در مورد چگونگی صرفه جویی در مواد غذایی ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک کمیته بانفوذ تشکیل دادند تا به کارگران در مورد چگونگی صرفه جویی در غذا کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Put another way, there is no longer the incentive to economise on every spare pound and penny in order buy interest-earning assets.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، دیگر انگیزه ای برای صرفه جویی در هر پوند و پنی اضافی برای خرید دارایی های سودآور وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، دیگر انگیزه ای برای صرفه جویی در هر پوند اضافی و پنی در خرید دارایی های سود - سود وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There were no fiscal incentives for the spenders to economise or for consumers to limit their demands.
[ترجمه گوگل]هیچ انگیزه مالی برای مصرف کنندگان برای صرفه جویی یا برای مصرف کنندگان برای محدود کردن خواسته های خود وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ انگیزه مالی برای صرفه جویی یا مصرف کنندگان برای محدود کردن خواسته های آن ها وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lack of access to information about demand and supply makes it difficult for both suppliers and traders to plan, economise and improve their activities.
[ترجمه گوگل]عدم دسترسی به اطلاعات در مورد تقاضا و عرضه، برنامه ریزی، صرفه جویی و بهبود فعالیت های خود را برای تامین کنندگان و تجار دشوار می کند
[ترجمه ترگمان]فقدان دسترسی به اطلاعات در مورد تقاضا و عرضه باعث می شود که هم تامین کنندگان و هم بازرگانان برنامه ریزی کنند، صرفه جویی کنند و فعالیت های خود را بهبود بخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The use of thin section boings can simplify structural design, reduce weight and economise on cost.
[ترجمه گوگل]استفاده از بوینگ های بخش نازک می تواند طراحی سازه را ساده کند، وزن را کاهش دهد و هزینه را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]استفاده از بخش نازک boings می تواند طراحی ساختاری، کاهش وزن و صرفه جویی در هزینه را تسهیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With no guarantee that it would be working when I finally got there, I grudgingly decided that I had to economise and so ended up in a dormitory room at Samarkand's cheapest backpacker hostel.
[ترجمه گوگل]بدون هیچ تضمینی که سرانجام به آنجا رسیدم کار می کند، با اکراه تصمیم گرفتم که باید صرفه جویی کنم و به همین دلیل به یک اتاق خوابگاه در ارزان ترین خوابگاه کوله گردی سمرقند رسیدم
[ترجمه ترگمان]بدون اینکه تضمینی وجود داشته باشد که زمانی که من به آنجا رسیدم کار کند، با اکراه تصمیم گرفتم که صرفه جویی کنم و بنابراین در یک اتاق خوابگاه در ارزان ترین backpacker سمرقند به پایان رسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Why don't you retrench then - scrape up, hoard, economise?
[ترجمه گوگل]پس چرا تعدیل نمی کنید - خراش دهید، احتکار کنید، صرفه جویی کنید؟
[ترجمه ترگمان]صرفه جویی می کنی تا صرفه جویی کنی، صرفه جویی کنی، صرفه جویی کنی، صرفه جویی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I think that a feasible method for China to employ is to economise.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که یک روش عملی برای استفاده چین، صرفه جویی است
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که یک روش عملی برای چین آن است که صرفه جویی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He may even be able to turn the need to economise to his advantage.
[ترجمه گوگل]او حتی ممکن است بتواند نیاز به صرفه جویی را به نفع خود تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]او حتی ممکن است بتواند نیاز به صرفه جویی در سود خود را نیز به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• save; cut back, be thrifty (also economize)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : economize
✅️ اسم ( noun ) : economy / economics / economist
✅️ صفت ( adjective ) : economic / economical
✅️ قید ( adverb ) : economically
صرفه جویی کردن Cut down
خود فعل economise که در بریتیش economize املاش هست با حرف اضافه on استفاده میشه مثلا:
Higher taxes encourage people to economize ON fuel.
صرفه جویی کردن. قناعت کردن

بپرس