پیشنهاد‌های حمید رضا اثنی عشری (٢١٩)

بازدید
٢٦٨
پیشنهاد
٠

پدر کشتگی داشتن با کسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Poor shanty به معنی محله های فقیر نشینه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Play - fellow

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Fellow heir یعنی هم ارث یا وارث

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Full - fledged Full - blown

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Cultivate

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

The wind dies down یعنی باد داره اروم میشه متضاد: The wind picks up یعنی باد شدیدتر میشه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

heavy rain

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Blazing Flaming Fiery Burning

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To make somebody redundant Lay off Axe مترادف هاش این ها هستن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تو چشم بودن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Come in handy I knew this jacket would come in handy one day

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

وارد شدن به : "After many years, the legend has passed into folklore. " "پس از سال ها، این افسانه وارد فرهنگ عامه شده است. " تبدیل شدن به چیزی: "A ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

challenging

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دانش آموز مدرسه یا دانش آموزی که مثلا مربی یا معلم خصوصی داره. نکته قابل توجه برای لیستنینگ آیلتس: ممکنه شما ۴۰ سالت باشه ولی student باشی ( مثلا دا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

دیدید خانوما وقتی دور هم جمع میشن میشینن غیبت کردن؟ این کلمه chit chat هست که تقریبا معادل همین گاسیپ gossip هست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٦

It’s beneath your dignity در شان تو نیست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متخطی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ill - fated

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

زمان . . . . مثلا: زمان دبیرستان درس مورد علاقم فیزیک بود Back in high school ( secondary school ) , I was taking delight in Physics be taking del ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

I rack my brain but I don't come up with any ideas به مغزم فشار میارم ولی هیچ ایده ای به ذهنم نمیاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

to be a walk in the park =====> to be easy مثل آب خوردن مترادف عبارت: to be a breeze My English exam was not a walk in the park یا My English exam wa ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از این عبارت میتونیم برای ساختار inversion هم استفاده کنیم مثلا: جمله اصلی: It's not easy using inversion . . . [ با لحن سوالی بخونید] جمله inverte ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثلا میتونیم از این عبارت برای ساختار inversion استفاده کنیم: جمله اصلی: You will reach your goals if you work hard جمله inverted شده: Only by worki ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to produce a smell, light, heat, a sound etc

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سر خوردن از روی چیزی مثلا: If I hadn't slipped on the stairs, I wouldn't have broken my arm.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثلا برای گروه سنی میگیم که: میره تو گروه. . . . / قرار میگیره تو گروه. . . مثال . She'd go into the toddler groups . She's just turned three میره ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صرفه جویی کردن Cut down خود فعل economise که در بریتیش economize املاش هست با حرف اضافه on استفاده میشه مثلا: Higher taxes encourage people to econom ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اقتصاد - سیستم اقتصادی یک کشور You say the economy when talking about the economic system in a particular country: Tourism is an important part of th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

high school in US and Australia secondary school in UK

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موجودات زنده به جز گیاهان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همخوانی کردن یک قطعه موسیقی متضاد solo است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در مورد اشخاص یعنی گذاشتن کسی مثلا برای شیفت کاری یا جایی I'll put you down for Saturday mornings here. من شما رو برای شنبه صبح ها اینجا میزارم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در معنی کنار اومدن میتونیم از مشابه هایی مثل get along with و fit in with هم استفاده کنیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بله شیرین نام درست میگن. در بریتیش old - fashioned اینو میگن ولی خب در روزمره الان دیگه خیلی کمتر استفاده میشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

حالت رسمی pay for تقبل کردن هزینه چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

این کالوکیشن حالت رسمی get on است. به معنی سوار شدن به وسیله های نقلیه ای که که میتونیم داخلش بایستیم ( سرپا وایسیم یا راه بریم ) یا اونایی که سقف ند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

be dead keen یعنی کشته مرده ی چیزی بودن/ اشتیاق شدید داشتن برای چیزی یا کسی مثلا: She was dead keen to meet the new coach. البته این کالوکیشن infor ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

be dead keen یعنی کشته مرده ی چیزی بودن/ اشتیاق شدید داشتن برای چیزی یا کسی مثلا: She was dead keen to meet the new coach. البته این کالوکیشن infor ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

قطع شدن یا مسدود شدن مسیرهای ارتباطی مثلا: The villages was cut off by floods مسیرهای ارتباطی به روستاها توسط سیل مسدود/قطع شده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در کنار کار اصلی مثلا: I'm mainly a computer programmer but sometimes I write down for a magazine on the side.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

I'm glad I didn't end up in the middle of nowhere خوشحالم که سر از ناکجا آباد درنیاوردم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

It was a good value میرزید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

میتونیم برای خودمون معنیش کنیم برای صرفه جویی در زمان مثلا: I thought about going by train, but in the interest of time I decided to go by plane

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از اون تیپ ادما نیستم/ حال نمیکنم با. . . مثلا I'm not very physical sort of person معادل این جمله هست: I don't enjoy physical activities

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حافظه ضعیف در مقابل good memory

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حضور مثلا میگیم با حضور کارلین هارت Also appearing Carolyn Hart

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در ریاضیات یعنی اینکه: صدق میکنه برای. . . مثلا: hold for all w یعنی برای تمام مجموعه ( نمونه ) های w صدق میکنه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در ریاضیات یعنی: نسبت به مثلا: take derivative with respect to x مشتق را نسبت به x بگیرید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برند یک قهوه که کافئین بالا داره