پیشنهادهای حمید رضا اثنی عشری (٢٣٠)
Made time available وقت خالی کردن I had cleared my schedule just to receive the package
پیاده روی There's also a 40 - minute trek round the farm on a horse یه پیاده روی ۴۰ دقیقه ای هم هست با اسب
با ظهور - با پیدایش مثلا: با ظهور هوش مصنوعی بسیاری از کارکنان دارن تعدیل میشن With the advent of artificial intelligence, most of the workforce have ...
در بحث ست شدن لباسی با یکی دیگه این متضاد کلمه ی something goes well with هست که اولی یعنی لباسی ست بشه یعنی مچ بشه با شما ولی clash with یعنی اون لب ...
نوعی حقه بازی که بعضیامون انجام میدیم تا ثابت کنیم طرف اشنباه میکنه در صورتی که درست میگه مثلا شما خیانت کردی به زنت و زنت هم دیده ولی شما یجوری مهند ...
تجدید نظر کردن در تصمیم مثلا I detected a slight hesitation in your speech Could you have second thought about it? من یه ذره تردید دیدم تو حرفت میخا ...
I work a lot but I thrive on it زیاد کار میکنم ولی ازش لذت میبرم
اثری به جا گذاشتن مثلا Racism in segregated schools may leave behind ruinous effects on children به معنی قال گذاشتن رو هم میده They left me behind
میزان یه چیزی. . . یعنی تا چه حدی مثلا: Extent of developments میزان تحولات
زمینه ساز فاجعه I think the new plans for cutting railway costs are a recipe for disaster
معنی دقیقش تعطیل کردن یا شدن کسب و کار هست اصولا ورشکسته شدن معنی نمیدن ورشکسته شدن مترادف go under یا go bankrupt هست
شرکت کردن در مسابقه ای یا امتحانی مثلا: Jack walked every exam he ever went in for جک هر امتحانی شرکت میکرد راحت پاسش میکرد😉
مودبانه و فرمال تر Toilet
We lay on the beach soaking up the sunshine دراز کشیده بودیم ( لم داده بودیم ) تو ساحل و داشتیم افتاب میگرفتیم
کمی جلوتر A little further on we rounded a bend and Louice Abbey came into the view یکمی جلوتر دور زدیم و صومعه لوییس یهو ظاهر شد
اوضاع به چه سمت و سویی میره
به زور بدست اوردن همون غصب کردن خودمون میشه They have sized my wallet and closed my account
He was jailed for 15 years for stabbing his wife to death. اون به ۱۵ سال حبس محکوم شد چون همسرشو با چاقو کشت
تعرفه ها مترادف ها: Charges Fees Costs
Macdonald is overrated, It’s no great shakes مک دونالد رو زیادی گنده کردن اش دهن سوزیم نیس
ایجاب کردن مقررات ایجاب میکنه که . . . . Laws/Regulations require/stipulate that . . . هم معنی require
مثلا برای حس کردن یا به مشام رسیدن بوی عطر هم استفاده میشه مثلا: Do I detect a whiff of perfume ? Are you meeting someone special tonight? بوی عطری ر ...
Small talks Make a small talk
As time goes by
As time passes
Far - off Remote مترادفاش هستن یعنی دورافتاده
The people of the village put up a heroic fight against the construction of the new motorway, but finally lost the battle. مردم روستا در مقابل ساخت ...
محدوده تیررس Within firing range of the enemy در محدوده تیررس دشمن
قیمت غیرمنطقی که خیلی ارزون باشه یا خیلی گرون
قیمت های گزاف
ورق زدن سرسری روزنامه یا کتاب Take a brief look
مترادفش میشه: Casual acquaintance مثلا: We’re just casual acquaintance ما فقط در حد سلام علیک همدیگه رو میشناسیم
Did a deal Strike a deal معامله کردن I strike/ did a deal with the car salesman and got a 15% discount for cash من با فروشنده ماشین معامله کردم و یه ...
He argues convincingly that the Universe has a unique nature او به طور قانع کننده ای استدلال میکنه که جهان دارای طبیعتی منحصر به فرد هست
باملاحظه
The doctor prescribed me some tablets and they relieved OR alleviated my pain تسکین دادن درد که با relieve مترادف هست
Despite the stiff competition, we won a contract to supply the local government offices علیرغم ( با وجود ) رقابت شدید ما تونستیم مناقصه ( قرارداد ) ر ...
loaded در نقش اصطلاح میتونیم بگیم اون خیییلی پولداره She is absolutely loaded
مثلا میخوایم بگیم خونه من نزدیکه برج میلاده اینجوری میتونیم بگیم: My house lies within walking distance of the Milad tower.
از ادم منزوی گرفته تا خوش مشرب و اجتماعی
Dull ache
Both teams hope that they have taken the lead by half - time هر دو تیم امیدوارن که تا نیمه اول برتری رو بدست بیارن
This will be discovered when the fail a drugs test موقعی معلوم میشه که تو تست دوپینگ مردود بشن
I rinse the sand off my feet دارم شنارو از رو پاهام میشورم
روابط پرتنش مثلا This attack will exacerbate the already tense relations between two communities.
یعنی این حمله میتونه روابط پرتنش بین دو کشور رو بدتر کنه یا تشدید کنه
بیناری صعب العلاج
Get/gain a place in the next stage/round برای بدست اوردن جایگاه در راند یا مرحله بعدی
Roofs were torn off سقف ها کنده شدن از جاشون
I am excited about the opportunities that lie ahead and the chance to contribute to meaningful projects. من از فرصت های پیش رو و شانس مشارکت در پروژ ...