پیشنهاد‌های حمید رضا اثنی عشری (٢٣٠)

بازدید
٤٩٦
تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Made time available وقت خالی کردن I had cleared my schedule just to receive the package

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیاده روی There's also a 40 - minute trek round the farm on a horse یه پیاده روی ۴۰ دقیقه ای هم هست با اسب

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با ظهور - با پیدایش مثلا: با ظهور هوش مصنوعی بسیاری از کارکنان دارن تعدیل میشن With the advent of artificial intelligence, most of the workforce have ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در بحث ست شدن لباسی با یکی دیگه این متضاد کلمه ی something goes well with هست که اولی یعنی لباسی ست بشه یعنی مچ بشه با شما ولی clash with یعنی اون لب ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

نوعی حقه بازی که بعضیامون انجام میدیم تا ثابت کنیم طرف اشنباه میکنه در صورتی که درست میگه مثلا شما خیانت کردی به زنت و زنت هم دیده ولی شما یجوری مهند ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

تجدید نظر کردن در تصمیم مثلا I detected a slight hesitation in your speech Could you have second thought about it? من یه ذره تردید دیدم تو حرفت میخا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I work a lot but I thrive on it زیاد کار میکنم ولی ازش لذت میبرم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اثری به جا گذاشتن مثلا Racism in segregated schools may leave behind ruinous effects on children به معنی قال گذاشتن رو هم میده They left me behind

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میزان یه چیزی. . . یعنی تا چه حدی مثلا: Extent of developments میزان تحولات

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

زمینه ساز فاجعه I think the new plans for cutting railway costs are a recipe for disaster

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی دقیقش تعطیل کردن یا شدن کسب و کار هست اصولا ورشکسته شدن معنی نمیدن ورشکسته شدن مترادف go under یا go bankrupt هست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شرکت کردن در مسابقه ای یا امتحانی مثلا: Jack walked every exam he ever went in for جک هر امتحانی شرکت میکرد راحت پاسش میکرد😉

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مودبانه و فرمال تر Toilet

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

We lay on the beach soaking up the sunshine دراز کشیده بودیم ( لم داده بودیم ) تو ساحل و داشتیم افتاب میگرفتیم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کمی جلوتر A little further on we rounded a bend and Louice Abbey came into the view یکمی جلوتر دور زدیم و صومعه لوییس یهو ظاهر شد

پیشنهاد
١

اوضاع به چه سمت و سویی میره

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

به زور بدست اوردن همون غصب کردن خودمون میشه They have sized my wallet and closed my account

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

He was jailed for 15 years for stabbing his wife to death. اون به ۱۵ سال حبس محکوم شد چون همسرشو با چاقو کشت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تعرفه ها مترادف ها: Charges Fees Costs

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Macdonald is overrated, It’s no great shakes مک دونالد رو زیادی گنده کردن اش دهن سوزیم نیس

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایجاب کردن مقررات ایجاب میکنه که . . . . Laws/Regulations require/stipulate that . . . هم معنی require

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثلا برای حس کردن یا به مشام رسیدن بوی عطر هم استفاده میشه مثلا: Do I detect a whiff of perfume ? Are you meeting someone special tonight? بوی عطری ر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Small talks Make a small talk

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

As time goes by

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

As time passes

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Far - off Remote مترادفاش هستن یعنی دورافتاده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The people of the village put up a heroic fight against the construction of the new motorway, but finally lost the battle. مردم روستا در مقابل ساخت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محدوده تیررس Within firing range of the enemy در محدوده تیررس دشمن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیمت غیرمنطقی که خیلی ارزون باشه یا خیلی گرون

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیمت های گزاف

پیشنهاد
٠

ورق زدن سرسری روزنامه یا کتاب Take a brief look

پیشنهاد
٠

مترادفش میشه: Casual acquaintance مثلا: We’re just casual acquaintance ما فقط در حد سلام علیک همدیگه رو میشناسیم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Did a deal Strike a deal معامله کردن I strike/ did a deal with the car salesman and got a 15% discount for cash من با فروشنده ماشین معامله کردم و یه ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

He argues convincingly that the Universe has a unique nature او به طور قانع کننده ای استدلال میکنه که جهان دارای طبیعتی منحصر به فرد هست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

باملاحظه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The doctor prescribed me some tablets and they relieved OR alleviated my pain تسکین دادن درد که با relieve مترادف هست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Despite the stiff competition, we won a contract to supply the local government offices علیرغم ( با وجود ) رقابت شدید ما تونستیم مناقصه ( قرارداد ) ر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

loaded در نقش اصطلاح میتونیم بگیم اون خیییلی پولداره She is absolutely loaded

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثلا میخوایم بگیم خونه من نزدیکه برج میلاده اینجوری میتونیم بگیم: My house lies within walking distance of the Milad tower.

پیشنهاد
٠

از ادم منزوی گرفته تا خوش مشرب و اجتماعی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Dull ache

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Both teams hope that they have taken the lead by half - time هر دو تیم امیدوارن که تا نیمه اول برتری رو بدست بیارن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

This will be discovered when the fail a drugs test موقعی معلوم میشه که تو تست دوپینگ مردود بشن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

I rinse the sand off my feet دارم شنارو از رو پاهام میشورم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روابط پرتنش مثلا This attack will exacerbate the already tense relations between two communities.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یعنی این حمله میتونه روابط پرتنش بین دو کشور رو بدتر کنه یا تشدید کنه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیناری صعب العلاج

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Get/gain a place in the next stage/round برای بدست اوردن جایگاه در راند یا مرحله بعدی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Roofs were torn off سقف ها کنده شدن از جاشون

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I am excited about the opportunities that lie ahead and the chance to contribute to meaningful projects. من از فرصت های پیش رو و شانس مشارکت در پروژ ...