پیشنهاد‌های حمید رضا اثنی عشری (٢١٨)

بازدید
٢٦٤
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مودبانه و فرمال تر Toilet

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

We lay on the beach soaking up the sunshine دراز کشیده بودیم ( لم داده بودیم ) تو ساحل و داشتیم افتاب میگرفتیم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمی جلوتر A little further on we rounded a bend and Louice Abbey came into the view یکمی جلوتر دور زدیم و صومعه لوییس یهو ظاهر شد

پیشنهاد
١

اوضاع به چه سمت و سویی میره

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

به زور بدست اوردن همون غصب کردن خودمون میشه They have sized my wallet and closed my account

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

He was jailed for 15 years for stabbing his wife to death. اون به ۱۵ سال حبس محکوم شد چون همسرشو با چاقو کشت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعرفه ها مترادف ها: Charges Fees Costs

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Macdonald is overrated, It’s no great shakes مک دونالد رو زیادی گنده کردن اش دهن سوزیم نیس

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایجاب کردن مقررات ایجاب میکنه که . . . . Laws/Regulations require/stipulate that . . . هم معنی require

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثلا برای حس کردن یا به مشام رسیدن بوی عطر هم استفاده میشه مثلا: Do I detect a whiff of perfume ? Are you meeting someone special tonight? بوی عطری ر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Small talks Make a small talk

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

As time goes by

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

As time passes

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Far - off Remote مترادفاش هستن یعنی دورافتاده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The people of the village put up a heroic fight against the construction of the new motorway, but finally lost the battle. مردم روستا در مقابل ساخت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محدوده تیررس Within firing range of the enemy در محدوده تیررس دشمن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیمت غیرمنطقی که خیلی ارزون باشه یا خیلی گرون

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیمت های گزاف

پیشنهاد
٠

ورق زدن سرسری روزنامه یا کتاب Take a brief look

پیشنهاد
٠

مترادفش میشه: Casual acquaintance مثلا: We’re just casual acquaintance ما فقط در حد سلام علیک همدیگه رو میشناسیم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Did a deal Strike a deal معامله کردن I strike/ did a deal with the car salesman and got a 15% discount for cash من با فروشنده ماشین معامله کردم و یه ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

He argues convincingly that the Universe has a unique nature او به طور قانع کننده ای استدلال میکنه که جهان دارای طبیعتی منحصر به فرد هست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

باملاحظه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The doctor prescribed me some tablets and they relieved OR alleviated my pain تسکین دادن درد که با relieve مترادف هست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Despite the stiff competition, we won a contract to supply the local government offices علیرغم ( با وجود ) رقابت شدید ما تونستیم مناقصه ( قرارداد ) ر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

loaded در نقش اصطلاح میتونیم بگیم اون خیییلی پولداره She is absolutely loaded

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثلا میخوایم بگیم خونه من نزدیکه برج میلاده اینجوری میتونیم بگیم: My house lies within walking distance of the Milad tower.

پیشنهاد
٠

از ادم منزوی گرفته تا خوش مشرب و اجتماعی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Dull ache

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Both teams hope that they have taken the lead by half - time هر دو تیم امیدوارن که تا نیمه اول برتری رو بدست بیارن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

This will be discovered when the fail a drugs test موقعی معلوم میشه که تو تست دوپینگ مردود بشن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

I rinse the sand off my feet دارم شنارو از رو پاهام میشورم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روابط پرتنش مثلا This attack will exacerbate the already tense relations between two communities.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یعنی این حمله میتونه روابط پرتنش بین دو کشور رو بدتر کنه یا تشدید کنه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیناری صعب العلاج

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Get/gain a place in the next stage/round برای بدست اوردن جایگاه در راند یا مرحله بعدی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Roofs were torn off سقف ها کنده شدن از جاشون

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I am excited about the opportunities that lie ahead and the chance to contribute to meaningful projects. من از فرصت های پیش رو و شانس مشارکت در پروژ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Cutting - edge pioneer

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

زنگ تفریح هست فقط تو آمریکا تو لهجه ی بریتانیایی بهش میگن period When I was a preschooler, we had five periods. وقتی مهدکودکی بودم پنج تا زنگ تفری ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

متضاد cup of tea هست یعنی از یه چیزی بدمون میاد: it's my cup of tea. ازش خوشم میاد it's my pet peeve. ازش خوشم نمیاد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

نمای ابدی The uninterrupted view of Damavand

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

He was released from prison after serving two years of a five - year sentence. حبس یا مجازات

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Hesitation من من کردن حین صحبت کردن men men مثلا تو ایلتس یکی از معیارها داخل قسمت Coherence اینه که من من کردن حین صحبت کردن مربوط به محتوایی باشه ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

I’m dying of hunger, I need a square meal دارم از گشنگی میمیرم یه غذااای پر و پیمووون میخوام😍

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Add an extension

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Sole surviver تنها بازمانده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A gentle landscape منظره ی دلنواز

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

جنایتکار قسی القلب

پیشنهاد
٠

پدر کشتگی داشتن با کسی