sealed

/ˈsiːld//siːld/

معنی: مهر و موم شده، مهر شده، محکم چسبیده
معانی دیگر: مهر شده، محکم چسبیده، مهر و موم شده

جمله های نمونه

1. sealed orders
دستورات مهر (و امضا) شده

2. pari sealed the parcel up with adhesive tape
پری بسته را با نوار چسب محکم بست.

3. a hermetically sealed space
فضای تنگ بسته (کاملا بی روزنه)

4. he signed and sealed the document
سند را امضا و مهر کرد.

5. his doom is sealed
سرنوشت او شوم است.

6. one's lips are sealed
افشا نکردن،لب (خود را) مهر و موم کردن

7. all of the bank's doors were sealed by the police
همه ی درهای بانک توسط پلیس مسدود شده بودند.

8. cyrus put the letter in an envelope and sealed it
سیروس نامه را در پاکت گذاشت و در آن را چسباند.

9. Troops sealed off the surrounding area .
[ترجمه گوگل]نیروها مناطق اطراف را مسدود کردند
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی منطقه اطراف را محاصره کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. From that moment our fate was sealed .
[ترجمه گوگل]از آن لحظه سرنوشت ما مهر و موم شد
[ترجمه ترگمان]از آن لحظه سرنوشت ما مهر و موم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A wide area round the two-storey building is sealed to all traffic except the emergency services.
[ترجمه گوگل]منطقه وسیعی در اطراف ساختمان دو طبقه برای همه ترافیک به جز خدمات اورژانس مهر و موم شده است
[ترجمه ترگمان]یک منطقه وسیع در اطراف ساختمان دو طبقه برای تمام ترافیک بجز خدمات اضطراری مهر و موم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sealed bids should be sent to Richard Walker.
[ترجمه گوگل]پیشنهادات مهر و موم شده باید برای ریچارد واکر ارسال شود
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد sealed باید به ریچارد واکر ارسال شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My lips are sealed.
[ترجمه Azade] دهنم قرصه
|
[ترجمه گوگل]لب من مهر و موم شده
[ترجمه ترگمان]لب هایم بسته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The two leaders sealed their agreement with a handshake.
[ترجمه گوگل]دو رهبر توافق خود را با دست دادن امضا کردند
[ترجمه ترگمان]دو رهبر توافق خود را با دست دادن مسدود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The body was sealed in a lead coffin.
[ترجمه رضا] جسد در تابوت سربی مهر و موم شده بود
|
[ترجمه گوگل]جسد در تابوت سربی مهر و موم شده بود
[ترجمه ترگمان]جسد در تابوت سربی مهر و موم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. We will never forget the friendship sealed in adversity.
[ترجمه گوگل]ما هرگز دوستی مهر و موم شده در سختی را فراموش نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما هرگز دوستی را که در بدبختی مهر و موم شده را فراموش نخواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مهر و موم شده (صفت)
sealed

مهر شده (صفت)
sealed

محکم چسبیده (صفت)
sealed

تخصصی

[عمران و معماری] پوشیده شده - آببند شده

انگلیسی به انگلیسی

• closed tightly, securely shut; stamped, imprinted

پیشنهاد کاربران

چفت و بست شده
مسدود کردن
در مورد تصمیم گیری به معنی: به قطعیت رسیدن، مصمم شدن برای عمل به تصمیم، به جدیت رسیدن
Adjective :
دَرزبندی شدی
دَرزگیری شده
سایر معنی ها: حفاظت شده، حفاظ دار
زندانی شده
مختوم النسل
نفوذ ناپذیر
آب بندی شده، سربسته
( شیمی ) پوشش داده شده
بسته بندی شده
کیپ ، هواگیر ، هواگیری شده ، درزگیری شده ، دربندی شده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس