accommodating

/əˈkɑːməˌdeɪtɪŋ//əˈkɒmədeɪtɪŋ/

مهمان نواز، سازگار، خوش برخورد، مهربان، همراه، مددکار، مشتاق به کمک دادن، انعطاف پذیر، مایل به همکاری، تطبیق، موافقت، منزل، مناسب، خوش محضر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: accommodatingly (adv.)
• : تعریف: willing to help or please; obliging.
مترادف: amenable, complaisant, helpful, obliging
متضاد: difficult, perverse
مشابه: benevolent, considerate, cooperative, favorable, gracious, indulging, kind, willing

- The waiter seemed annoyed at our request, but the manager was very accommodating.
[ترجمه گوگل] به نظر می رسید که گارسون به درخواست ما آزرده خاطر شود، اما مدیر بسیار مهربان بود
[ترجمه ترگمان] پیشخدمت از درخواست ما ناراحت به نظر می رسید، اما مدیر خیلی راضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. They are very accommodating to foreign visitors.
[ترجمه Aj] آنها با بازدیدکنندگان خارجی خیلی خوش برخورد هستند. ( رفتار می کنند )
|
[ترجمه گوگل]آنها برای بازدیدکنندگان خارجی بسیار پذیرا هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها بسیار پذیرای بازدیدکنندگان خارجی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The aircraft is capable of accommodating 28 passengers.
[ترجمه محمد] این هواپیما قادر به جا دادن ۲۸ مسافر است
|
[ترجمه گوگل]این هواپیما قادر است 28 مسافر را در خود جای دهد
[ترجمه ترگمان]این هواپیما توانایی تطبیق دادن ۲۸ مسافر را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. David was gentle, generous and accommodating to a fault.
[ترجمه نیما] دوید ملایم ، سخاوتمند وپذیرای خطاهای خود بود ( انعطاف پذیر نسبت به خطاهای خود بودن یعنی قبول کنی خطاهای خودتو )
|
[ترجمه گوگل]دیوید ملایم، سخاوتمند و با یک خطا سازگار بود
[ترجمه ترگمان]دیوید مهربان و بخشنده و مهربان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The warder was always accommodating in allowing visitors in.
[ترجمه گوگل]نگهبان همیشه با اجازه دادن به بازدیدکنندگان همراه بود
[ترجمه ترگمان]وکیل بند همیشه با اجازه دادن به مهمانان وارد عمل می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Large bedrooms with two large beds accommodating the family for little or no extra cost means revenue from extra meals and drinks.
[ترجمه گوگل]اتاق خواب های بزرگ با دو تخت بزرگ که خانواده را با هزینه کم یا بدون هزینه اضافی در خود جای می دهد، به معنای درآمد حاصل از وعده های غذایی و نوشیدنی های اضافی است
[ترجمه ترگمان]اتاق های بزرگ همراه با دو تخت خواب بزرگ که در کنار خانواده قرار دارند برای کم کردن هزینه اضافی و یا بدون هیچ هزینه اضافی به معنی درآمد حاصل از وعده های غذایی و نوشیدنی اضافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the silent, accommodating majorities on both sides will get on with the business of addressing the broader problems.
[ترجمه گوگل]اما اکثریت ساکت و سازگار در هر دو طرف به کار رسیدگی به مشکلات گسترده تر ادامه خواهند داد
[ترجمه ترگمان]اما اکثریت ساکت و انطباقی هر دو طرف با کسب وکار پرداختن به مشکلات بزرگ تر مواجه خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nor was Woosnam accommodating on the way home.
[ترجمه گوگل]ووسنام هم در راه خانه آرام نمی گرفت
[ترجمه ترگمان]در راه بازگشت به خانه هم چندان خوش نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Adults, however, have greater difficulty in accommodating their views to the miracles' of modern technology.
[ترجمه گوگل]با این حال، بزرگسالان در تطبیق دیدگاه های خود با معجزات فناوری مدرن مشکل بیشتری دارند
[ترجمه ترگمان]با این حال، بزرگسالان در تطبیق دیدگاه های خود نسبت به معجزات تکنولوژی مدرن، مشکل بیشتری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She's so nice and accommodating, I'm afraid people will take advantage of her.
[ترجمه گوگل]او خیلی خوب و مهربان است، می ترسم مردم از او سوء استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]من می ترسم که مردم از او سو استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is that they are so flexible, so accommodating, especially in some of the newer forms.
[ترجمه گوگل]این است که آنها بسیار انعطاف پذیر هستند، به ویژه در برخی از اشکال جدیدتر
[ترجمه ترگمان]این است که آن ها بسیار انعطاف پذیر هستند، به خصوص در برخی از فرم های جدیدتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The complex, consisting of 37 houses each accommodating five students, provides high quality accommodation for 185 postgraduate students.
[ترجمه گوگل]این مجموعه، متشکل از 37 خانه که هر کدام پنج دانشجو را در خود جای می‌دهند، برای 185 دانشجوی کارشناسی ارشد خوابگاه با کیفیت بالا فراهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]مجموعه متشکل از ۳۷ خانه که هر یک از پنج دانشجو را دربر می گیرد، بستری با کیفیت بالا برای ۱۸۵ دانشجوی کارشناسی ارشد ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Those familiar with hand-jamming will find this quite accommodating, well-furnished as it is with excellent placements.
[ترجمه گوگل]کسانی که با جمینگ دستی آشنا هستند، این را کاملاً سازگار، به خوبی مبله می‌دانند که با قرارگیری عالی است
[ترجمه ترگمان]آن هایی که با jamming دست دارند، این جا را کاملا انطباقی و با تزئینات عالی پیدا خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Most of the hotel staff was very accommodating.
[ترجمه Mohamad] بیشتر کارکنان هتل بسیار خوشبرخورد بودند.
|
[ترجمه گوگل]اکثر کارکنان هتل بسیار مهربان بودند
[ترجمه ترگمان]بیشتر کارکنان هتل خیلی accommodating
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I have talked about interpretation which is accommodating so that it yields implications for language teaching.
[ترجمه گوگل]من در مورد تفسیری صحبت کرده ام که سازگار است به طوری که پیامدهایی برای آموزش زبان به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]من در مورد تفسیر صحبت کرده ام که منطبق بر انطباق است تا مفاهیمی برای آموزش زبان ارایه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• helping; pleasant, easygoing; polite; flexible
someone who is accommodating is very willing to help you.

پیشنهاد کاربران

تشریک مساعی
مثلا در اینجا به عنوان صفت به کار رفته در کتاب فراسوی نیک و بد نیچه:
ما بی تکلف، کنده شده از هویت ظاهری و شرطیِ خود، متواضع، شجاع، لبریز از چیرگی - بر - خود، پر از جانفشانی، بسیار قدر شناس، بسیار اهل تشریک مساعی هستیم:
...
[مشاهده متن کامل]

we are unpretentious, selfless, modest, courageous, full of self - overcoming, full of devotion, very grateful, very accommodating

1. همراه، آماده به خدمت، مددکار
2. خوش محضر، خوش برخورد
پذیرایی
used to describe a person who is eager or willing to help other people, for example by changing his or her plans
صفت/ برای توصیف شخصی که مشتاق یا مایل به کمک به دیگران است، به عنوان مثال با تغییر برنامه های خود.
...
[مشاهده متن کامل]

I'm sure she'll help you - she's always very accommodating.
Synonyms;
acquiescent/ formal
amenable
complaisant /formal
compliant/ formal
malleable
pliant ( PERSON )
2 -
eager or willing to give what is needed to someone
صفت/ مشتاق یا مایل به دادن هر آنچه کسی نیاز دارد.
The airline could not have been more accommodating ( = willing to help ) in getting me on a connecting flight.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/accommodating
کمک کننده accommodating=obliging= helpful
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : accommodate
✅️ اسم ( noun ) : accommodation
✅️ صفت ( adjective ) : accommodating
✅️ قید ( adverb ) : accommodatingly
برطرف کردن نیاز
برآورده کردن نیاز
مهمان نوازانه
برآوردن
Accommodating those needs
برآوردن نیازهایشان
خوش برخورد
یاری رسان - معادل کلمه obliging
عامه پسند، مورد قبول ( پذیرش ) عامه مردم،
( صفت ) کمک کن /اهل کمک به دیگران
از یه native شنیدم که به معنی مهمون نوازی ازش استفاده میکنن.
سازشگرانه
بدرد بخور و کمک حال و مایل به آنچه دیگران میخواهند
برطرف کردن
ملایم
دربردارنده، دربرگیرنده، شامل
مطیع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس