پیشنهاد‌های امین جوادی ازاد (٢٤٤)

بازدید
٦٨٠
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نقطه قوت، مزیت رقابتی ویژگی یا عاملی که یک محصول، خدمات یا ایده رو جذاب و متقاعدکننده می کنه. در واقع وقتی می خوایم چیزی رو بفروشیم ( sell ) ، روی " ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Meticulously organized میشه گفت "با وسواس منظم شده"، "تمیز و مو نمی زنه"، "مرتب و بی نقص".

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

میشه گفت "با وسواس منظم شده"، "تمیز و مو نمی زنه"، "مرتب و بی نقص".

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

"Stay" ( ماندن ) "vacation" ( تعطیلات، مرخصی ) به تعطیلاتی که به جای مسافرت، در شهر خودت میمونی و از جاذبه های شهرت دیدن میکنی میگن "staycation". ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گلوله یا کوپه ی بستنی ( اسکوپ ) که توی بستنی فروشی ها هست مثلا در مثال زیر هم به عنوان فعل اومده هم اسم : i scoop out two scoops of ice cream دو تا ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

perilous تفاوتش با Dangerous perilous = \پرخطر - پرخطر یک کلمه شدیدتر از خطرناک است که برای توصیف چیزی که احتمال آسیب جدی یا مرگ در آن زیاد است استف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

با هم تفاوت این دو مورد رو بررسی میکنیم : Gets any worse Get worse تفاوت دو مورد بالا در کاربرد خیلی جزیی است در مورد اول یعنی اگر any استفاده کنیم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

double back = دوباره برگشتن ( بخاطر خطرناک بودن مثل خطرناک بودن جاده یا پلییس دنبال یه دزد باشه و دزده بگه باید برگردیم ) head back =برگشتن ( کنایه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

double back = دوباره برگشتن ( بخاطر خطرناک بودن مثل خطرناک بودن جاده یا پلییس دنبال یه دزد باشه و دزده بگه باید برگردیم ) head back =برگشتن ( کنایه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

This path is ["getting dicey"]=جاده یا مسیر خطرناک میشود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

the trail is becoming treacherous =the path becomes dangerous the mountain trail is becoming treacherous=مسیر کوهستانی خطرناک می شود، بنابراین مراقب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تفاوت drop off با get off : برای درک تفاوت بهتر است ابتدا به مثال های زیر توجه کنید : “Get off the bus at the next stop. ” - “در ایستگاه بعدی از اتوب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

This isn't my destination. because [we "went off course" at some point]. مسیر یا راه خود را اشتباهی رفتن مسیر غلط رفتن با اینکه میدونیم مسیر درست چ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

freshly squeezed orange juice آب پرتقال تازه فشرده شده orange juice has been extracted from the oranges freshly squeezed" تازه فشرده شده منظور تازه ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

I wanted to tell you how much you mean to me. در اینجا یعنی مهم بودن یا اهمیت داشتن یا ارزش داشتن برای کسی است deep importance and value to the spea ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

می طلبد / لازم دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

uninspired بهتره اینطور معنی : unmotivated بی انگیزه / کسی که هیچ الهام انگیزشی از کسی نگرفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Break up به تکه های کوچکتر تقسیم کردن مثلا بر اثر ضربه چکش به یخ و یخ قطعه قطعه شود دعوا دو نفر را از هم جدا کردن جدا کردن شرکت به دو گروه مختلف تجا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

در مقابل break up که دو نفر از هم جدا میشوند و رابطه تمام میشود یا یک شی به قطعات کوچکتری تقسیم میشود اما break down رابطه از هم جدا نمیشوندولی از هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

crunch on یک phrasal verb میباشد معنی : جویدن به شکلی که صدای قرچ قرچ بده یعنی وقتی دندون روی اون میزارید صدا میده مثل جویدن یه چیز برشته یا ترد و شک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

pressing thoughts creep up فکرهای فشار اوری ( تحمیل شده ) ای که توی سر کله ادم بالا میرن و میخزند .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"work into" is commonly used to describe massaging skincare products in a way that evenly and deeply hydrates, nourishes and protects the skin. بیشت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به سکشن های مختلف تقسیم کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چناچه جمله زیرگفته شود : Leftover food scraps به معنی تکه های باقی مانده یا اضافه کسی هست که غذاش رو خورده توی طرفش باقی مانده که این scrap ها یا تکه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

It refers to the action of removing leftover food pieces from dirty dishes before washing them. پاک زدایی تکه های باقی مانده روی ظروف غدا قبل از شست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که کارش سم پاشیدنه فرد سم پاش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

یادتون بیاد به گیریس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

detergent

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تکه leftover scraps of food تکه های باقی مانده غذا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

انجام یک وظیفه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

I hope I can still make headway on our project پیش رفتن ( در شرایط سخت )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

every spot and place

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

pur�e or chop food پوره پوره کردن و یا ریز ریز کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مترادف zoom by به سرعت پشت سر گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

until the clock struck 9 تا وقتی که ساعت شد 9 ساعت عدد 9 رو نشون داد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

"Jam out" is an informal phrase that means to experience enjoyment to the full, usually through music, relaxation, or spending time with others معمول ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

دست کشیدن روی حیوون به شکل نازی I scratched his ears and said goodbye before heading out the door روی گوشای اون سگ دستی کشیدم قبل از اینکه برم بیرون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نجاتش بده ( کنایه از اینکه زود بخور تا بره ) I gobbled it down ( devoured it ) in the blink of an eye ( instantly ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

( صدا ) کر کننده، گوش خراش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کم اوردن و نتونستن موفق بشن مثال he student came up short on their homework assignment.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کم اوردن و نتونستن موفق بشن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به هدف نخوردن ( تیر و کمان ) به هدف نرسیدنیا نتیجه ندادن ( هر هدفی مثلا تبلیغاتش به هدف نرسید و نتوانست با ان تبلیغات فروش خودش رو بیشتر کند ) I ai ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

This means that something that seems bad at first may actually be good in the end. گاهی بدست نیاوردن، نرسیدن خودش معجزه ای بزرگه که شاید خیلی دیر به ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

interested in علاقه داشتن به

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

منتظر خبر زنگ تلفن کسی بودن گوش به زنگ بودن منتظر تماس کسی بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

شروع به خرخونی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

شورش رو در اوردن روغن روش دادن دلگرم کردن الکی Daughter: Oh, thank you mom. You're the best. You always go the extra mile for me. ( اه، ممنون مامان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

please share or spill the beans بگو پس اون راز رو بگو

پیشنهاد
٠

pulling an all - nighter or working overtime شب ها بیدار موندن و کار کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

- cook up a storm: cook a large amount of delicious food ( طوفان آشپزی راه اندازی کردن: مقدار زیادی از غذای خوشمزه درست کردن ) - Synonyms: whip up ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نفس کسی را بریدن، کسی را مبهوت کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

پشتیبان، شخصی که در موقع سختی به شما حمایت می دهد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

چشم به راهم، شخصی که بسیار مهم و گرانبها برای شماست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

my plans were thrown for a loop when my friend called and twisted my arm to go out. برنامه هام در کمال تعجب بهم ریخت وقتی که دوستم متقاعدم کرد که بر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلی نگران و ترسیده بودن. ( تحت الفظی مثل فشنگ عرق ریختن ناشی از ترس )

پیشنهاد
٠

در چیزی عالی عمل کردن و بهترین نتیجه رو گرفتن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نرمش قهرمانانه !!!!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خسته و خسته کننده شدن/له شدن از شدت کار You don't want to push yourself too hard and end up burning out. زیاد به خودت فشار نیار که منجر به خسته شدنت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر بار کاری فراوان بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

come up with a creative solution to this problem. ارائه دادن، تدبیر کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در دست انجام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

تماس گرفتن و بررسی وضعیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

یک اصطلاح به معنی شروع به کار کردن با انگیزه و اشتیاق. I can't wait to get stuck in and learn the ropes. مشتاقم برای شروع ( نمیتونم بیشتر از این صب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

The ingredients like meat and vegetables that you put on top of a pizza are called toppings. In most pizza places, the basic pizza is one price and e ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

on tab : available

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شی ارزشمند مخفی گنج مخفی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

i plug my nose. وقتی میرید یه جایی که بو میاد بینیتون رو چکار میکنید که بو رو حس نکنید ؟ دمافتون رو میگیرید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در اینجا سوالی شده توسط خبرنگار از اقای باراک اوبا ما که درباره nerd با هم صحبت میکنن : Galifianakis ( خبرنگار ) : You said if you had a son you wou ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

be oblivious بی حواس شدن یا بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

. . . They were oblivious to حواس شان نبود که . . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سر کسی داد زدن مثال : My teacher bitched me out for coming to class late معلمم داد زد سرم بخاطر دیر رسیدن به کلاس ( دعوام کرد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

extra curricular فعالیت هاى فوق برنامه اى دانش اموز ( مانندورزش ) فوق برنامه اى

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

I don't like my job as I realise that working under pressure is robbing me of my life It means is draining me of my time and energy. deprives me ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

As verbs the difference between clothing and outfit is that clothing is ( clothe ) while outfit is to provide with, usually for a specific purpose. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

برای توصیف شهر میتوان گفت it is like a busy beehive یعنی مکان شلوغ و پرتکاپویی است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

دچار شدن به از دیگر معانی است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

Cocomelon, formerly known as checkgate ( 2006–2013 ) and ABC Kid TV ( 2013–2018 ) برنامه ای که قبلا به نام برنامه checkgate در شبکه abc کودکان معرو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

زود رفیق شدن / زود جوش خوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

صد من ( بیش از حد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

in comparison ( with ) )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

It’s not something I do on a regular basis. I guess at most I go twice a year. قاعدتا / بر اساس یک اصول و برنامه خاصی / برنامه ریزی شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

= further away

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

این یکی ( از بین این دو تا ) بهتره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

“That’s more like it. ” This is a phrase you can use in response to two situations, when the first situation wasn’t good, and the second situation ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

“I’m not up for” means “I don’t want to” or “I don’t have enough energy to do this.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

the mother is rowing to move the canoe forward

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابخوری / لوله ای که از ان اب می اید A water spout is a pipe that gives water

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

A picnic table is a rectangular table made of wood, which has two long benches on each side instead of chairs نیمکتی که در پارک ها قرار میدن برای نش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cabins are small, simple houses, usually built with natural materials, and located in rural areas such as in forests or on the beach. There are no ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

it is a vehicle with a small apartment inside including beds, a kitchen, and a bathroom

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

plastic floor mat

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بوق ازاد وقتی کسی پشت خطه وداره با یکی دیگه زنگ میزنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( بعد از یک بار پاسخ ندادن ) دوباره زنگ زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

break in new منظور از break in : وقتی in به تنهایی میاد یعنی ورود یا داخل شدن اما وقتی break قبل از in میاد یعنی وارد بشی ولی با شکستن و زور که این و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

یعنی به زور باز کردن مثلا یک بسته چیپس رو پاره میکنید تا باز بشه یا اتش نشانی در خونه رو با مشت و لگد و ابزار خاص خودش به زور باز میکنه پس در واقع ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

In my humble opinion به عقیده این بنده حقیر ( کنایه ار فروتنی و شکسته نفسی و تواضع )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

شانس گوه ادم گوه بوی گوه ( خرابی ) مزه ی گوه ( خرابی فاسد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

It was moving پر از احساس بود ( چه مثبت چه غمناک )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پر از احساس بود ( چه مثبت چه منفی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

شعله ور شدن اتش / اتش گرفتن / Does everyone know what to do if a fire breaks out? شروع ناگهانی یک اتفاق ناگوار if something unpleasant such as a fir ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

هدایای کوچک به رسم یادبود برای مهمانان a small present given to guests at a party: He handed out the party favours as we were leaving.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

از نظر مفهومی و یا از نظر غیر فیزیکی برای مثال : به دو جمله زیر و تفاوت ان دقت کنید: اگر غیر فیزیکی یا مفهومی نباشد: Your bones are strong, but they ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

2 معنی میدهد : دیگه وقتشه . . . زودتر از اینها باید . . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

افعالی که از دو بخش معنی دار تشکیل شده اند ولی وقتی هر دو بخش در قالب یک فعل می ایند معنی ان عوض میشوند ولی گاهی اوقات تاکید میکنم فقط گاهی اوقات اضا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

نه بابا !

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

hit the hay= hit the sack

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کپه ی مرگ گذاشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

You could have it in my house. میتونی توی خونه ما بگیری ( بگیری : جشن رو برگزار کنی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

trying situation موقعیت خیلی سخت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

روزای سخت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

گمان میکنم ( اینطور باشد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پریدن توی حرف کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

معنی : شرمنده مثلا: شرمنده باید برم شرمنده نمیتونم بییام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

“. I should have left my house earlier” “باید زودتر از خانه بیرون می‎آمدم. ” ( ولی اانجام ندادم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نفرمایید

پیشنهاد
٢٠

What have you been up to lately? چه خبرا این روزا How have you been? چطوری How’s it going? اوضاع چطوره ( روزگار چطور پیش میره )

پیشنهاد
٣٣

1. How are you? 2. How’s it going? 3. How ya doin’? 4. How are things? 5. How’s life? 6. How have you been? 7. How’s your family? 8. What’s up? 9. Wh ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

1. How are you? 2. How’s it going? 3. How ya doin’? 4. How are things? 5. How’s life? 6. How have you been? 7. How’s your family? 8. What’s up? 9. Wh ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

1. How are you? 2. How’s it going? 3. How ya doin’? 4. How are things? 5. How’s life? 6. How have you been? 7. How’s your family? 8. What’s up? 9. Wh ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

1. How are you? 2. How’s it going? 3. How ya doin’? 4. How are things? 5. How’s life? 6. How have you been? 7. How’s your family? 8. What’s up? 9. Wh ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پریدن به کسی lash out at

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

پریدن به کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

افزایش اعتماد بنفس یا عزت نفس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

something such as praise, success, etc, that makes one feel better about oneself or raises one's morale

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

grate on sb/sth: اذیت شدن If someone's voice or behaviour grates on you, it annoys you: Her voice really grates on me. something is very annoying ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مدام اشتباه کسی رو به یادش اوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

by the way : راستی. . . . . ( یادمون افتاده به بحثی که مرتبط هس با موضوع مخاطب ) anyway:: بگذریم. . . . ( مشخصه ا ز معنی که میخواد بحث رو عوض کنه و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

by the way : راستی. . . . . ( یادمون افتاده به بحثی که مرتبط هس با موضوع مخاطب ) anyway:: بگذریم. . . . ( مشخصه ا ز معنی که میخواد بحث رو عوض کنه و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

to gather together in large numbers پرجمعیت شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

جمع کردن یک کار یا یک قضیه به طور سریع ماس مالی کردن هم شاید بشود معنا کرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

comes off as : بهش میاد که . . . . He's really just shy, but he comes off as a little arrogant.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

comes off as : بهش میاد که . . . . He's really just shy, but he comes off as a little arrogant.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

نامزد شدن ( برای انتخابات )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سر و گوش آب دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بشینی دو ساعت فکر کنی /فکر کردن طولانی برای حل یک قضیه یا یک مشکل give a lot of thought or consideration to something you don’t understand

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

اصل قضیه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

=“It doesn’t add up” =“It doesn’t make sense” or “Something is not correct or true in this situation”

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تازه فهمیدم / حالا فهمیدم. . . /همین الان تازه متوجه شدم که. . . . Wait a second – it just dawned on me

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

تازه فهمیدم/ همین الان تازه فهمیدم Wait a second – it just dawned on me

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به طور حتمی / صد در صدی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جور در اومدن why the numbers don’t match up with what we currently have in our accounts.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

تفاوت ها به این صورتند : 1 realize یعنی متوجه شدن یا فهمیدن طی یک تجربه عملی I realized its importance = من به اهیمت اون پی بردم / اهمیتش رو درک کرد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تفاوت ها به این صورتند : 1 realize یعنی متوجه شدن یا فهمیدن طی یک تجربه عملی I realized its importance = من به اهیمت اون پی بردم / اهمیتش رو درک کرد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تفاوت ها به این صورتند : 1 realize یعنی متوجه شدن یا فهمیدن طی یک تجربه عملی I realized its importance = من به اهیمت اون پی بردم / اهمیتش رو درک کرد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Five prisoners have ________ of that prison

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Do, perform. We need to carry out more research into cancer. He carried out his threat and left the company.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

1. Continue Despite the doctor's advice, he carried on smoking. 2. Complain, moan. The way you are carrying on, you would think I had slept with y ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

داشت. . . . . داشتم که. . . داشتند که. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

خوب شد که . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بی سر وصدا نزدیک شدن مثلا یک خرس هست که شما یواشکی تا نزدیکش می ایید معادل creep on someone

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

leave suddenly and as if in a hurry.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

put someone up to : ترغیب کسی به کار خلاف /یا خطرناک / احمقانه / عجیب وا داشتن / وادار کردن متقاعد کردن کسی به یک کار احمقانه یا بد یا خلاف مثلا : H ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

حزب گروهی که هدف مشترک دارند برای منافع خودشون a group of people or an organization seeking or receiving special advantages, typically through polit ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نامزد یا کاندید شدن برای مقام شهردار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جلوی چیزی را گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ولش کنی بمیره ( برای کسی که در حال مردن هست استفاده میشود )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

get hotter, increase in temperature

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

معنای صحیحش eat very fast سریع غذا خوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

قید کسی رو از چیزی زدن/رای یا تصمیم کسی رو زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

ان بایدی که شما مد نظرتون هست نیست یعنی اجباری در این باید وجود ندارد میتوان میباست ترجمه اش کرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

Kevin and I can’t seem to agree on anything

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

( informal ) Increase ( sales, registrations, subscribers, etc. ) افزایش فروش کارش گرفته ( فروشش بیشتر شده )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

حدکثر تلاش خود را نکردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

he was trying not to let on : خودشو زد به نفهمی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

help و help out یک معنی میدهند اما تفاوت هایی جزیی بین help وhelp out وجود دارد : Help out اشاره به انسان داره که یک انسان وقتی کمک میکنه میگن Help ه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

محل نگذاشتن و توجه نکردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بدون ترس حرف خود را زدن / ساکت ننشستن ( جهت دفاع از خود )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

بد حرف زدن طوری که طرف مقابل از شما کمتره یا بی عرضه تره talk to the person as if they were inferior, stupid, or incompetent

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

وصل مجدد / دوباره توی برق زدن پس از کشیدن ان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تفوتش با print : print out مخصوص پرینت چیزی از کامپیوتر هست در ضمن print off هم استفاده میشود print کلی تر هس و شامل چاپ هرر چیزی میشه مثل کتاب 'Prin ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

برای دلخوشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

علاوه بر ترافیک میتواند معطل شدن در یک کار خاص هم باشد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

معطل شدن توی ترافیک گیر کردن غلطه برای گیر کردن از stuck استفاده میشه اینجا زمان تاخیر delay مد نظره نه شلوغ بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

معطل شدن توی ترافیک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

معطل شدن توی ترافیک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

. . . . . . از آب در اومد ( معلوم شد که . . . . )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

log in : پسورد میخواد وارد شدن با مشخصات log on : وارد شدن بدون پسورد است In nontechnical web parlance, log on often means to visit ( especially a we ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

to step up ( something ) means to increase it افزایش دادن / قدمی در راه افزایش چیزی برداشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

to veer off means to turn sharply in a different direction منحرف شدن از مسیر اصلی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

از روش بخونیم ( جهت یادگیری و یا امتحان ) پس بنابراین از read خاص تره چون هدفی را دنبال میکند ولی read کلی هس Read is just a general verb referring ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

همان rest هست ولی rest کلی تره ولی rest up استراحت برای بهبود بیماری یا استراحت بهبود چیز خاصی بکار میره و معنییش خاصتره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

what took place, what occurred

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

از پا در اومدن ( مریض شدن مبتلا شدن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

تفاوت CLEAN , CLEAN UP UP باعث میشود فعل را کلی تر کند لذا در اینجا CLEAN به تنهایی یه معنی یک چیز مشخص است مثلا آب ریخته روی میز CLEAN میکنید ولی وق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثلا : I finally laid down the law and told him that I was going to start throwing out his stuff if he didn’t put it away. یه قانونی گذاشتم ( وضع ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

PICK UP AFTER چنانچه با حرف اضافه AFTER بیاید : گند کسی رو جمع کردن یعنی یکی دیگه نامنظمه تو مجبور میشی جمع کنی pick up after someone means to clean ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

PICK UP AFTER چنانچه با حرف اضافه AFTER بیاید : گند کسی رو جمع کردن یعنی یکی دیگه نامنظمه تو مجبور میشی جمع کنی pick up after someone means to clean ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

PICK UP AFTER چنانچه با حرف اضافه AFTER بیاید : گند کسی رو جمع کردن یعنی یکی دیگه نامنظمه تو مجبور میشی جمع کنی pick up after someone means to clean ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

fell asleep, snoozed, rested

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

باشه چشم ( حتما انجام میدم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

stay awake ( not sleep )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

همرات بیام همراه کسی امدن یکی داره میره بیرون میگید میشه منم همرات بیام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧٩

همان meet هست اما تفاوتی که با هم دارند این است که meet up: ملاقات میکنید که یه کاری رو انجام بدین مثلا دور هم جمع بشید شام بخورید to meet another ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

همان meet هست اما تفاوتی که با هم دارند این است که meet up: ملاقات میکنید که یه کاری رو انجام بدین مثلا دور هم جمع بشید شام بخورید to meet another ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

از نظر توانمندی برای کاری ساخته شدن ( مناسب بودن برای کاری )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسخره کردن کسی rag someone about

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسخره کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مثلا یه کاری ناخواسته کردی که ابروت رفته و یا اینکه یه اتفاقی افتاده میخوای بگی "هیچ وقت یادم نمیره" در این صورت میگی : I’ll ever live it down اصلا ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

طول میکشد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

از کفت رفت از دست دادن یه فرصت خوب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

اگر با حرف اضافه about بیایید :rave about تعریف کردن مثلا میخوایم بگیم این فیلمو همه تعریفش میکنن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعریف کردن مثلا میخوایم بگیم این فیلمو همه تعریفش میکنن بریم ببینیمش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تعریف کردن مثلا میخوایم بگیم این فیلمو همه تعریفش میکنن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Say lots of excellent things about it

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در جواب صحبت کسی میگید ایشالله ( کنایه از اینکه ایشااله که همینطور بشه / امیدوارم اینچنین باشه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

این نیز بگذرد = این نیز get over شود = این مشکل نیز تمام ( حل ) میشود= از پس این مشکل عبور میکنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شور زدن ( فکر کنم شیرازیا میگن فقط ) نگرانی بی مورد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

هنوز عصبانی بودن ( دلخور بودن ) Stay angry about something for an extended period of time

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

هنگامی که به عنوان اسم استفاده می شود: ، dread معنای ترس بزرگ از نظر شرارت قریب الوقوع است، در حالی که fearبه معنای یک احساس قوی، غیرقابل کنترل و ناخ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Try not to let their comments get to you کامنت هاشون رو سعی کن به دل گیری ( به خودت نگیری )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به خودت گرفتن / به دل گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

از کوره در رفتن بی جهت و بی دلیل عصبانی شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

flip out / freak out = Get very upset agitated

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کامل یا تمام برای مثال : for a solid 20 minutes برای بیست دقیقه ی تموم برای بیست دقیقه کامل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی علاقه ، سدحی ، سرسری

پیشنهاد
٠

حس عاشقانهه خوب دو طرفه یا کشش متقابل جاذبه متقابل این جاذبه میتواند هر چیزی باشد اعم از : Indications chemistry is present include: - You are havi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

have chemistry : Chemistry is when a natural sexual attraction is present between two people in conjunction with personality - based rapport. شیمی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دو طرفه در بعضی جاها به معنی توافقی مثل طلاق توافقی طلاق دو طرفه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

الکی به کسی امید دادن امید واهی دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

دیگه خط قرمزم اینه ، دیگه زیر بار این نمریم حرف اضافه اش at هست draw the line at . . . . sth

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلااستفاده ماندن پول/ بی مصرف /تنبل unemployed or unoccupied; inactive 2 not operating or being used 3 ( of money ) not being used to earn intere ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

تمایل ذاتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

فراز و نشیب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تبعیض آمیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بدست اوردن با زحمت بسیار زیاد هم میتواند معنی دیگری باشد هماتطور که حکاکی نیز زحمت زیادی لازم است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

از رو بردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

قمپز در کردن : - D

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پاتوق a specific place to spend time in a relaxed way

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

A payoff is the benefit you receive after working hard and making sacrifices برای مثال : من به کارافرینان توصیه میکنم تلاش و مقاومت کنن چون نهایتا پا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به جمله زیر برای درک بیشتر دقت فرمایید : Honestly, I think the idea that you need a lot of money to fund a startup ( new company ) is a cop - out ( b ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

But my parents raised me to work hard; they frowned on taking handouts That's one reason I've funded the coffeehouse entirely with my own money. از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

هم معنی با protest اعتراض

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کمبودها هم معنی reductions مثال کمبود نیرو یا کارمند : She had to announce cutbacks of benefits for staff

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در نقش اسم به معنی اجازه که بهمراه got می اید به عنوان مثال : Carrie just got the go - ahead from the city to add a second floor to the building = C ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تعداد حضار ( number of people who attend an event ) برای مثال : The average turnout at the coffeehouse is 50 people on weeknights and 200 on weekend ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

A buildup is an accumulation وارد شده کنایه از اضافه شده مثلا فشار روانی وارد شده ( اضافه شده ) به کارمندان یک شرکت buildup of tension among employ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

منم این تجربه رو داشتم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

از حالت خجالتی بودن یا غریبگی کردن خارح شدن در فارسی میگیم روش باز بشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

وقتی به مقدار خیلی کمی لای در را باز بزنیم اصطلاحا کر در یا همان به اندازه شکاف را باز بزاریم میگیم we would keep the door open a crack

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

مثال یه گربه اومده خونتون و یواشکی از لای در داره نگاهتون میکنه و میگید The cat peeking in the door.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یواشکی نگاه کردن و یا یواش و دزدکی راه رفتن مثلا یه گربه اومده توی خونتون و میگید the cat slinking low around the apartment، just checking it all ou ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دگر گون شدن حال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

قلق یک کار جدید رو پیدا کردن حرف اضافش in هس جای پای خود را محکم کردن و با اصول کاری جدید آشنا شدن و قلق ان کار را یاد گرفتن راه افتادن در کاری ج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بهترین معنی ، نجات پیدا کردن از یک مشکل میباشد