rob
/ˈrɑːb//rɒb/
معنی: ربودن، دزدیدن، سرقت کردن، دستبرد زدن، غارت کردن، لخت کردن، چاپیدن
معانی دیگر: زدن، راهزنی کردن، محروم کردن، بی بهره کردن، در ربودن

بررسی کلمه
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: robs, robbing, robbed
حالات: robs, robbing, robbed
• (1) تعریف: to steal money or property from unlawfully and with the use or threat of force.
• مترادف: rip off, stick up
• مشابه: burglarize, burgle, mug, plunder, raid, roll
• مترادف: rip off, stick up
• مشابه: burglarize, burgle, mug, plunder, raid, roll
- Someone robbed the bank last night.
[ترجمه خیراله رحیمی] دیشب یکی از بنک دزدی کرد.|
[ترجمه گوگل] دیشب شخصی از بانک سرقت کرد[ترجمه ترگمان] دیشب یکی بانک رو دزدیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The outlaws robbed the passengers on the train.
[ترجمه ادیب] مجرمان از مسافران قطار سرقت کردند.|
[ترجمه گوگل] قانون شکنان از مسافران قطار سرقت کردند[ترجمه ترگمان] The مسافران را از قطار دزدیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to deprive unjustly or harmfully of something.
• مترادف: cheat
• متضاد: enrich
• مشابه: bilk, deprive
• مترادف: cheat
• متضاد: enrich
• مشابه: bilk, deprive
- Anxiety robbed her of sleep.
[ترجمه گوگل] اضطراب خواب او را ربود
[ترجمه ترگمان] اضطراب او را از خواب ربود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اضطراب او را از خواب ربود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He believed his brother had robbed him of his inheritance.
[ترجمه خیراله رحیمی] او یقین داشت که برادرش میراث او را دزدیده است|
[ترجمه گوگل] او معتقد بود که برادرش ارث او را ربوده است[ترجمه ترگمان] فکر می کرد برادرش از ارث و ارث او محروم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to take by stealing or plundering.
• مترادف: loot, plunder, steal, swipe
• مشابه: cop, filch, lift, pilfer, pirate, pocket, purloin, raid, rip off, thieve
• مترادف: loot, plunder, steal, swipe
• مشابه: cop, filch, lift, pilfer, pirate, pocket, purloin, raid, rip off, thieve
- They robbed the silver and anything else of value they could find in the old house.
[ترجمه گوگل] آنها نقره و هر چیز با ارزش دیگری را که در خانه قدیمی پیدا می کردند سرقت کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها نقره و هر چیز دیگری را که در خانه قدیمی پیدا می کردند، دزدیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها نقره و هر چیز دیگری را که در خانه قدیمی پیدا می کردند، دزدیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: robber (n.)
مشتقات: robber (n.)
• : تعریف: to engage in robbing or the practice of robbing; steal.
• مترادف: plunder, steal, thieve
• مشابه: loot, pirate, purloin, reave
• مترادف: plunder, steal, thieve
• مشابه: loot, pirate, purloin, reave
جمله های نمونه
1. rob peter to pay paul
از ریش کندن و به سبیل چسباندن،از یکی قرض گرفتن و دین خود را به دیگری پس دادن
2. rob peter to pay paul
از ریش کندن و به سبیل چسباندن
3. rob the cradle
معشوقه یا همسر بسیار جوانتر از خود گرفتن
4. they are laying to rob a bank
دارند آماده ی دستبرد زدن به بانک می شوند.
5. a just man does not rob orphans
آدم منصف از یتیمان نمی دزدد.
6. The criminals conspired to rob a bank.
[ترجمه گوگل]تبهکاران برای سرقت از یک بانک توطئه کردند
[ترجمه ترگمان]جنایتکاران دست به دست هم دادند تا بانک بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جنایتکاران دست به دست هم دادند تا بانک بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Despite my repeated assurances, Rob still looked very nervous.
[ترجمه گوگل]علیرغم اطمینان های مکرر من، راب همچنان بسیار عصبی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]با وجود تضمین های مکرر من، راب هنوز خیلی عصبی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با وجود تضمین های مکرر من، راب هنوز خیلی عصبی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Rob Peter to pay Paul.
[ترجمه گوگل]راب پیتر به پول پول
[ترجمه ترگمان]راب پیتر را وادار به پرداخت پول کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]راب پیتر را وادار به پرداخت پول کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The two conspired to rob a bank.
[ترجمه گوگل]این دو نفر برای سرقت از یک بانک توطئه کردند
[ترجمه ترگمان]دو نفر توطئه کردند که یه بانک رو غارت کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو نفر توطئه کردند که یه بانک رو غارت کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The police frustrated the bandit's attempt to rob the bank.
[ترجمه گوگل]پلیس تلاش راهزن برای سرقت از بانک را ناکام گذاشت
[ترجمه ترگمان]پلیس این راهزن را نا امید کرد که بانک را غارت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پلیس این راهزن را نا امید کرد که بانک را غارت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Rob Harmeling won the sprint in Bordeaux.
[ترجمه گوگل]راب هارملینگ برنده دوی سرعت در بوردو شد
[ترجمه ترگمان]راب Harmeling در این مسابقه در بوردو برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]راب Harmeling در این مسابقه در بوردو برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Rob was devastated by the news of her death.
[ترجمه گوگل]راب از خبر مرگ او ناراحت شد
[ترجمه ترگمان]راب با شنیدن خبر مرگش ویران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]راب با شنیدن خبر مرگش ویران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. What would you do if someone tried to rob you in the street?
[ترجمه گوگل]اگر کسی بخواهد در خیابان از شما دزدی کند چه می کنید؟
[ترجمه ترگمان]اگه کسی بخواد تو خیابون ازت دزدی کنه چی کار می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگه کسی بخواد تو خیابون ازت دزدی کنه چی کار می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The two criminals connived with the police to rob a bank.
[ترجمه گوگل]این دو جنایتکار برای سرقت از یک بانک با پلیس همدست شدند
[ترجمه ترگمان]این دو مجرم با پلیس تبانی کرده بودند که از بانک سرقت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دو مجرم با پلیس تبانی کرده بودند که از بانک سرقت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I remember when you were all starry-eyed about Rob.
[ترجمه گوگل]یادم می آید زمانی که همه شما در مورد راب خیره شده بودید
[ترجمه ترگمان] یادمه وقتی که تو همه \"راب\" نگاه می کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یادمه وقتی که تو همه \"راب\" نگاه می کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Rob isn't the kind of person to worry.
[ترجمه گوگل]راب آدمی نیست که نگران باشد
[ترجمه ترگمان]راب از آن نوع آدمی نیست که نگران باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]راب از آن نوع آدمی نیست که نگران باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Rob and I broke up last week.
[ترجمه گوگل]من و راب هفته پیش از هم جدا شدیم
[ترجمه ترگمان]من و راب هفته پیش از هم جدا شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من و راب هفته پیش از هم جدا شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. Rob did very badly in the History exam.
[ترجمه گوگل]راب در امتحان تاریخ بسیار بد عمل کرد
[ترجمه ترگمان]راب در امتحان تاریخ خیلی بد عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]راب در امتحان تاریخ خیلی بد عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ربودن (فعل)
abduct, hijack, snatch, rob, steal, grab, abstract, get, usurp, bag, ravish, hook, subduct, purloin, reave, shanghai, suck in
دزدیدن (فعل)
abduct, rob, steal, embezzle, despoil, filch, snaffle, peak, pick, prig, poach, picaroon, spoliate, rifle, thieve, purloin
سرقت کردن (فعل)
abduct, rob, steal, snaffle, commit larceny, commit theft, housebreak, lift, nobble, thieve
دستبرد زدن (فعل)
rob, steal, defalcate
غارت کردن (فعل)
rob, despoil, harry, ravage, ransack, sack, harrow, raven, pillage, plunder, pirate, loot, foray, maraud, spoliate, reave
لخت کردن (فعل)
rob, pluck, harry, ransack, sack, strip, skin, rake up, fleece, rifle
چاپیدن (فعل)
rob, hurry, harry, plunder, loot, fleece
تخصصی
[زمین شناسی] سرقت، دستبرد زدن - در زمین شناسی ؛ استخراج ستونهای زغالی که قبلا حامی آن برداشته شده است .
به انگلیسی
• steal, plunder, illegally take property by force
if a person is robbed, money or property is stolen from them, often by means of force or threats.
if a place that contains a lot of money or valuable objects is robbed, some of the money or valuable objects are stolen, often by means of force or threats.
if you rob someone of something that they should have or that they deserve, you take it away from them or stop them from having it.
if a person is robbed, money or property is stolen from them, often by means of force or threats.
if a place that contains a lot of money or valuable objects is robbed, some of the money or valuable objects are stolen, often by means of force or threats.
if you rob someone of something that they should have or that they deserve, you take it away from them or stop them from having it.
پیشنهاد کاربران
بلند کردن چیزی از کسی یا از جایی ( به معنی دزدیدن )
هو
ربودن چیزی بر خلاف میل مالک آن وبا استفاده از خشونت و ایجاد هراس.
ربودن چیزی بر خلاف میل مالک آن وبا استفاده از خشونت و ایجاد هراس.
این فعل برای دزدی از " یک شخص یا یک مکان " بکار برده میشود.
البته این فعل برای دزدی از خانه بکار برده نمیشود و از burgle استفاده میشود
The house was burgled while they were all sleeping
فعل steal درواقع تاکیدش روی اون چیزی هست که دزدی میشود نه خوده عمل دزدی
The thieves entered the museum through the roof and stole three paintings worth more than two million euros.
Our car was stolen from outside our house last week.
. . . . . . . . . . . . . . . .
"You steal "money or things
"But you rub a "person or place ( بجز خونه )
🌼🌼
البته این فعل برای دزدی از خانه بکار برده نمیشود و از burgle استفاده میشود
The house was burgled while they were all sleeping
فعل steal درواقع تاکیدش روی اون چیزی هست که دزدی میشود نه خوده عمل دزدی
The thieves entered the museum through the roof and stole three paintings worth more than two million euros.
Our car was stolen from outside our house last week.
. . . . . . . . . . . . . . . .
"You steal "money or things
"But you rub a "person or place ( بجز خونه )
🌼🌼
محروم کردن ( شخصی از داشتن چیزی )
. If someone is robbed of something that they deserve, have, or need, it is taken away from them
مثال:
. I can't forgive Lewis for robbing me of a gold medal
. Their potential is robbed at an early age
. If someone is robbed of something that they deserve, have, or need, it is taken away from them
مثال:
. I can't forgive Lewis for robbing me of a gold medal
. Their potential is robbed at an early age
لباس هایی که راهبه های دین یهود می پوشند
Orange robs
Orange robs
rob sb of sth
چیزی را از کسی دزدیدن
چیزی را از کسی دزدیدن
دزدیدن، سرقت کردن
گرفته شده از کلمه robber
به معنی دزد ، سارق
گرفته شده از کلمه robber
به معنی دزد ، سارق
I don't like my job as I realise that working under pressure is robbing me of my life
It means is draining me of my time and energy.
deprives me of my life
یعنی بالاجبار منو از زندگی کردن محروم کرده ، زندگیم حروم شد یا ادبیش مثلا زندگیم رو دزدید
It means is draining me of my time and energy.
deprives me of my life
یعنی بالاجبار منو از زندگی کردن محروم کرده ، زندگیم حروم شد یا ادبیش مثلا زندگیم رو دزدید
آتنا توضیحات خوبی دادی ولی تهش به جای rob نوشتی rub
تمین چیزی که شما نوشتی و به معنای لباس و پوششه، robe هست نه rob
تمین چیزی که شما نوشتی و به معنای لباس و پوششه، robe هست نه rob
Ron سرقت دزدی
Steal
Pinch کش رفتن
Steal
Pinch کش رفتن
فعل rob روی "شخص یا مکانی" که ازش دزدی شده تمرکز داره نه اون چیزی که دزدیده شده. در واقع برای وقتیه که مثلا میگیم: "دزدا بانکو زدن/از بانک سرقت کردن" نه وقتی که میگیم "دزدا پولای بانکو دزدیدن"
The gang robbed three banks over a period of six months, but were finally caught.
Our local post office was robbed early on Tuesday morning.
A young woman was attacked and robbed as she walked home from work last night.
* وقتی راجع به سرقت از خونه صحبت میشه از فعل brugle استفاده میشه:
The house was burgled while they were all sleeping.
Not: The house was robbed …
ولی فعل steal روی "چیزی" که دزدیده شده تمرکز داره:
The thieves entered the museum through the roof and stole three paintings worth more than two million euros.
Our car was stolen from outside our house last week.
پس:
He stole my wallet یعنی طرف کل کیف پولمو برداشت برد.
He robbed my wallet یعنی طرف محتویات کیف پولو برداشت برد نه خود کیفو ( جا تره و بچه نیست ) .
The gang robbed three banks over a period of six months, but were finally caught.
Our local post office was robbed early on Tuesday morning.
A young woman was attacked and robbed as she walked home from work last night.
* وقتی راجع به سرقت از خونه صحبت میشه از فعل brugle استفاده میشه:
The house was burgled while they were all sleeping.
Not: The house was robbed …
ولی فعل steal روی "چیزی" که دزدیده شده تمرکز داره:
The thieves entered the museum through the roof and stole three paintings worth more than two million euros.
Our car was stolen from outside our house last week.
پس:
He stole my wallet یعنی طرف کل کیف پولمو برداشت برد.
He robbed my wallet یعنی طرف محتویات کیف پولو برداشت برد نه خود کیفو ( جا تره و بچه نیست ) .
رفقا اشتباه منو نکنید
Rob میشه دزدی
Rub میشه مالیدن مثلا کره روی نون
متاسفانه تلفظش جفتش مثل هم
Rob میشه دزدی
Rub میشه مالیدن مثلا کره روی نون
متاسفانه تلفظش جفتش مثل هم
Steal money or things
rob a person or bank
rob a person or bank