hit the hay

/hɪt ðə heɪ//hɪt ðə heɪ/

(خودمانی) به بستر رفتن، به رختخواب رفتن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (slang) to go to bed.
مشابه: hit the sack, sack out

جمله های نمونه

1. I'm bushed. I think I'll hit the hay.
[ترجمه گوگل]من بوته شده ام فکر کنم به یونجه ضربه بزنم
[ترجمه ترگمان]من bushed هستم فکر کنم برم یونجه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. John, it's time for you to hit the hay.
[ترجمه Metis] جان وقتشه بری بگیری بخوابی .
|
[ترجمه گوگل]جان، وقت آن رسیده است که تو یونجه را بزنی
[ترجمه ترگمان]جان، وقتشه که تو به علف بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's late, so I guess I hit the hay.
[ترجمه گوگل]دیر شده است، پس حدس می‌زنم که به یونجه زدم
[ترجمه ترگمان]دیر وقته، پس فکر کنم به یونجه خورده باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The men hit the hay early, in order to be out hunting at dawn.
[ترجمه Metis] مردا زود خوابیدند تا سپیده دم واسه شکار بیرون بزنن.
|
[ترجمه گوگل]مردها زود به یونجه می زنند تا در سحر به شکار بروند
[ترجمه ترگمان]مردها زود به یونجه حمله کردند تا سپیده دم در جستجوی شکار باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ed: OK. I'll hit the hay, too. The beach will still be there for us tomorrow.
[ترجمه mary] باشه منم میرم بخوابم ساحل فردا هم هست
|
[ترجمه گوگل]اد: باشه یونجه را هم خواهم زد ساحل فردا همچنان برای ما خواهد بود
[ترجمه ترگمان] باشه من هم به یونجه خواهم زد فردا ساحل هنوزم برای ما میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Louts was so tired that he hit the hay soon after supper.
[ترجمه گوگل]لوتس آنقدر خسته بود که بلافاصله بعد از شام به یونجه زد
[ترجمه ترگمان]به قدری خسته بود که بعد از شام به یونجه خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What do you say, we hit the hay now?
[ترجمه گوگل]چی میگی الان یونجه زدیم؟
[ترجمه ترگمان]تو چی میگی ما الان به یونجه ضربه می زنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Being tired out the men hit the hay early.
[ترجمه mary] اونها انقدر خسته بودن که خیلی زود خوابیدن
|
[ترجمه گوگل]از آنجایی که مردها خسته بودند، زود به یونجه زدند
[ترجمه ترگمان]خسته شدن از آن که مردها زود به یونجه برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tom has hit the hay.
[ترجمه گوگل]تام یونجه را زده است
[ترجمه ترگمان]تام یونجه را خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• go to bed, go to sleep

پیشنهاد کاربران

معادلش میشه hit the pillow یعنی سر بر بالش یا سر بر بالین گذاشتن
idiom / informal
hit the hay/sack
to go to bed in order to sleep
اصطلاح، غیر رسمی/ رفتن به رختخواب/ اتاق خواب برای خوابیدن
I have a busy day tomorrow, so I think I'll hit the hay
hit the hay= hit the sack
کپه ی مرگ گذاشتن
خوابیدن
از داستانی میاد که کارگر های قدیمی آمریکا ، مقدار زیادی کاه ( hay ) رو جمع میکردند و روی هم می ریختند . . . بعد با چند ضربه ( hit ) ارتفاع کاه ها رو پایین میاوردند و به عنوان بالِش استفاده میکردند. . .
...
[مشاهده متن کامل]

( slang/informal )
i need to hit the hay. night
نیاز دارم ( باید ) بخوابم . شب خوش

رفتن به رختخواب
میرم میخوابم
کپیدن
Go to bed

بپرس