discriminatory

/ˌdɪˈskrɪmənəˌtɔːri//dɪˈskrɪmɪnətəri/

معنی: تبعیض امیز
معانی دیگر: تبعیض آمیز، ناروا، تبعیضی، تبعی­ امیز

جمله های نمونه

1. they demanded the abolition of all discriminatory laws
آنان خواهان لغو کلیه ی قوانین تبعیض آمیز بودند.

2. This discriminatory policy has really been a blight on America.
[ترجمه گوگل]این سیاست تبعیض آمیز واقعاً برای آمریکا لطمه زده است
[ترجمه ترگمان]این سیاست تبعیض آمیز واقعا در آمریکا سقوط کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The government enacted laws to protect women from discriminatory employment practices.
[ترجمه گوگل]دولت قوانینی را برای محافظت از زنان در برابر اعمال تبعیض آمیز استخدام وضع کرد
[ترجمه ترگمان]دولت قوانینی برای محافظت از زنان در برابر اقدامات تبعیض نژادی اجرا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He said the priority list was discriminatory.
[ترجمه گوگل]او گفت که لیست اولویت تبعیض آمیز است
[ترجمه ترگمان]او گفت که فهرست اولویت تبعیض آمیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Team members might engage in discriminatory practices or hire only friends or relatives.
[ترجمه گوگل]اعضای تیم ممکن است در اعمال تبعیض آمیز شرکت کنند یا فقط دوستان یا بستگان را استخدام کنند
[ترجمه ترگمان]اعضای تیم ممکن است در فعالیت های تبعیض آمیز شرکت کنند و یا تنها دوستان یا بستگان خود را استخدام کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thus, for example, customs duties, discriminatory internal taxation and quotas have been abolished.
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای مثال، عوارض گمرکی، مالیات های تبعیض آمیز داخلی و سهمیه ها لغو شده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، برای مثال، عوارض گمرکی، مالیات داخلی تبعیض آمیز و سهمیه ملغی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our overriding conclusion was that racially discriminatory behaviour was not an obvious or noticeable feature of court-room interactions.
[ترجمه گوگل]نتیجه اصلی ما این بود که رفتارهای تبعیض آمیز نژادی یک ویژگی آشکار یا قابل توجه در تعاملات دادگاه نیست
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری مهم ما این بود که رفتار تبعیض آمیز نژادی یک ویژگی آشکار یا قابل توجه از تعاملات اتاق دادگاه نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Was there evidence of discriminatory treatment?
[ترجمه گوگل]آیا شواهدی دال بر رفتار تبعیض آمیز وجود داشت؟
[ترجمه ترگمان]شواهدی از روش discriminatory وجود داشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Congress is to launch an inquiry into discriminatory acts by immigration officials.
[ترجمه گوگل]کنگره قرار است تحقیقاتی را درباره اقدامات تبعیض آمیز مقامات مهاجرت آغاز کند
[ترجمه ترگمان]کنگره قصد دارد یک تحقیق در مورد اقدامات تبعیض آمیز از سوی مقامات مهاجرتی انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This success has been achieved despite the discriminatory tax regimes which are plainly protectionist.
[ترجمه گوگل]این موفقیت با وجود رژیم‌های مالیاتی تبعیض‌آمیز که آشکارا حمایت‌گرا هستند به دست آمده است
[ترجمه ترگمان]این موفقیت علی رغم رژیم های مالیاتی تبعیض آمیز که به وضوح حمایت از تولیدات داخلی هستند، حاصل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The use of discriminatory language can and does disadvantage women and members of ethnic minority groups.
[ترجمه گوگل]استفاده از زبان تبعیض آمیز می تواند به ضرر زنان و اعضای گروه های اقلیت قومی باشد و می کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از زبان تبعیض آمیز می تواند و به ضرر زنان و اعضای گروه های اقلیت قومی انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The trial court found that her demands were not petty or unreasonable, since they involved practices she felt were racially discriminatory.
[ترجمه گوگل]دادگاه بدوی دریافت که خواسته‌های او جزئی یا غیرمنطقی نبوده است، زیرا شامل اعمالی است که او احساس می‌کرد تبعیض‌آمیز نژادی است
[ترجمه ترگمان]دادگاه محاکمه مشخص کرد که خواسته های او حقیر و یا غیرمنطقی نیستند، زیرا آن ها اقداماتی را که او احساس می کرد، از نظر نژادی تبعیض آمیز بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A policy of free trade, rather than membership of a discriminatory trading regime, would have maximised the benefits of tariff reductions.
[ترجمه گوگل]سیاست تجارت آزاد، به جای عضویت در یک رژیم تجاری تبعیض آمیز، مزایای کاهش تعرفه را به حداکثر می رساند
[ترجمه ترگمان]سیاست تجارت آزاد، به جای عضویت در یک نظام تجاری تبعیض آمیز، از مزایای کاهش تعرفه ها جلوگیری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is in line with immigration laws which have been blatantly sexually discriminatory against black women.
[ترجمه گوگل]این مطابق با قوانین مهاجرتی است که آشکارا از نظر جنسی تبعیض آمیز علیه زنان سیاه پوست بوده است
[ترجمه ترگمان]این در راستای قوانین مهاجرت است که از تبعیض جنسی علیه زنان سیاه پوست تجاوز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تبعیض امیز (صفت)
discriminatory, prejudicial, prejudicious

تخصصی

[ریاضیات] تشخیص دهنده

انگلیسی به انگلیسی

• biased, one-sided; discerning, distinguishing
something that is discriminatory is unfair in the way it treats one person or group when compared with the way other people or groups are treated by it.

پیشنهاد کاربران

Discriminatory dose
دوز متمایز کننده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : discriminate
✅️ اسم ( noun ) : discrimination
✅️ صفت ( adjective ) : discriminating / discriminatory
✅️ قید ( adverb ) : _
تبعیضگر - کسی که تبعیض قائل می شود
تبعیض آمیز

بپرس