go ahead

/ˈɡoʊəˈhed//ɡəʊəˈhed/

معنی: بفرمایید
معانی دیگر: adj : متهور، مترقی، پیش رونده، نشانه ترقی، n : light green : متهوردرکار، دلدار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a signal that it is all right to proceed.

- He gave the demolition crew the go-ahead.
[ترجمه گوگل] او به خدمه تخریب مجوز داد
[ترجمه ترگمان] اون به افراد تخریب حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) in sports, signifying a score that puts a team ahead.

- the go-ahead goal
[ترجمه گوگل] هدف پیش رو
[ترجمه ترگمان] هدف پیش رو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It is unclear whether the meeting will go ahead as planned.
[ترجمه اذر پناهی] مشخص نیست که جلسه انطور که برنامه ریزی شده پیش می رود یا نه .
|
[ترجمه Amirreza dasilva] نامشخص است که ملاقات آنطور که برنامه ریزی شده پیش خواهد رفت یا خیر.
|
[ترجمه گوگل]مشخص نیست که آیا این دیدار طبق برنامه پیش خواهد رفت یا خیر
[ترجمه ترگمان]روشن نیست که آیا این ملاقات برنامه ریزی شده است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You go ahead and tell him that I'm coming.
[ترجمه سوریاس] تو جلوتر برو و به او بگو من دارم میام.
|
[ترجمه گوگل]تو برو جلو و بهش بگو که من میام
[ترجمه ترگمان]تو برو و بهش بگو که من دارم می ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You go ahead and I'll follow on.
[ترجمه Amir] شما ادامه دهید من همراهتان می ایم
|
[ترجمه Bb] تو جلو برو ( ادامه بده ) ومن دنبالت میام
|
[ترجمه گوگل]تو برو جلو و من ادامه میدم
[ترجمه ترگمان]تو برو و من ادامه می دم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The operation will go ahead as soon as a suitable donor can be found.
[ترجمه برازنده] بمحض پیدا شدن یک دهنده مناسب عمل حراحی انجام خواهد شد
|
[ترجمه گوگل]به محض یافتن اهداکننده مناسب، عملیات انجام خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این عملیات به محض پیدا شدن یک دهنده مناسب انجام خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wilde was emphatic that the event should go ahead.
[ترجمه Bb] واید تاکید کرد که این رویداد باید ترقی کند ( ادامه پیداکند )
|
[ترجمه گوگل]وایلد تاکید داشت که این رویداد باید برگزار شود
[ترجمه ترگمان]وایلد با تاکید گفته بود که این رویداد باید ادامه پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Who took the decision to go ahead with the project?
[ترجمه گوگل]چه کسی تصمیم گرفت که پروژه را ادامه دهد؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی تصمیم گرفته بود که با این پروژه پیش برود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The project will only go ahead if they can raise the necessary finance.
[ترجمه گوگل]این پروژه تنها در صورتی پیش خواهد رفت که بتوانند منابع مالی لازم را تامین کنند
[ترجمه ترگمان]این پروژه تنها در صورتی ادامه خواهد یافت که آن ها بتوانند سرمایه لازم را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Notwithstanding some members' objections, I think we must go ahead with the plan.
[ترجمه گوگل]علیرغم مخالفت های برخی اعضا، به نظر من باید برنامه را پیش ببریم
[ترجمه ترگمان]با وجود برخی مخالفت های اعضا، فکر می کنم ما باید با این برنامه جلوتر برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We've received permission to go ahead with the music festival in spite of opposition from local residents.
[ترجمه گوگل]به رغم مخالفت ساکنان محلی، ما مجوز برگزاری جشنواره موسیقی را دریافت کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما با وجود مخالفت ساکنان محلی اجازه ورود به جشنواره موسیقی را گرفته ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The rain has stopped, so the game will go ahead after all.
[ترجمه گوگل]باران قطع شده است، بنابراین بازی به پایان خواهد رسید
[ترجمه ترگمان]باران متوقف شده است، بنابراین همه چیز روبه راه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The building work will go ahead, despite protests from local residents.
[ترجمه گوگل]با وجود اعتراض ساکنان محلی، کار ساختمان ادامه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]علی رغم اعتراضات ساکنان محلی، کار ساختمان همچنان ادامه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Go ahead. I couldn't care less.
[ترجمه گوگل]برو جلو نمیتونستم اهمیت بدم
[ترجمه ترگمان] ادامه بده کم تر از این برایم مهم نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The exploration leader sent a fellow to go ahead to see if the road was clear.
[ترجمه گوگل]رهبر اکتشاف یکی را فرستاد تا ببیند آیا جاده صاف است یا نه
[ترجمه ترگمان]رهبر اکتشافات یک نفر را به سمت جلو فرستاد تا ببیند جاده صاف است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You go ahead - I'll follow on later.
[ترجمه گوگل]شما ادامه دهید - من بعداً ادامه خواهم داد
[ترجمه ترگمان]تو برو - بعدا میام دنبالت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بفرمایید (فعل)
go ahead

انگلیسی به انگلیسی

• go on, continue (internet)
if you give someone the go-ahead, you give them permission to do something.
a go-ahead person or organization tries hard to succeed, often by using new methods.
keep going!; go! forward!

پیشنهاد کاربران

go ahead =to start ( continue ) doing sth, e. g. The chess tournament referee waited until all the players were sitting, and then he told them to go ahead and start the first game
go ahead
If you want to die, go ahead
یالا
انجامش بده، بفرما
عبارت "go ahead" به معانی مختلفی استفاده می شود. در زیر به برخی از معانی رایج آن اشاره خواهم کرد:
1. ادامه دادن یا شروع کردن: "Go ahead" به معنای ادامه دادن یا شروع کردن یک فعالیت است. می تواند به فردی که قصد انجام یک کار یا عملی را دارد توصیه کند که ادامه دهد. برای مثال، "You have my permission. Go ahead and start the project" به این معنی است که اجازه دارید. شروع کنید و پروژه را آغاز کنید.
...
[مشاهده متن کامل]

2. اجازه دادن: "Go ahead" به معنای اجازه دادن به فردی است. می تواند به فردی که از شما اجازه چیزی را می خواهد، پاسخ مثبت دهد.
برای مثال، "Can I borrow your pen?" - "Sure, go ahead" به این معنی است که "می توانید خودکار من را قرض بگیرید؟" - "البته، اجازه دارید".
3. ادامه دادن بدون انتظار: "Go ahead" به معنای ادامه دادن به کار یا عملی بدون انتظار برای دیگران است. می تواند به صورت بی تفاوتی یا به عنوان یک دستور استفاده شود. برای مثال، در صف یا ترافیک، کسی ممکن است به شما بگوید "You can go ahead" به این معنی است که "می توانید ادامه دهید" و اشاره به این دارد که شما می توانید حرکت کنید بدون اینکه اوضاع را تغییر دهید یا منتظر بمانید.
4. پیش رفتن یا ادامه دادن با یک اقدام: "Go ahead" به معنای اقدام کردن یا ادامه دادن با یک عمل خاص است. می تواند به شخصی که در حال ترتیب دادن یا آماده شدن برای اقدامی است، تشویق کند. برای مثال، "I've prepared the presentation. Let's go ahead and give it to the clients" به این معنی است که "من پرزنتیشن را آماده کردم. بیایید ادامه بدهیم و آن را به مشتریان ارائه دهیم".
معنی عبارت "go ahead" بسته به متن و ساختار جمله ممکن است متفاوت باشد. با این حال، با توجه به این معانی، می توانید مفهوم مناسب را درک کنید.

اگر در قالب یک اصطلاح ترجمه کنیم، معادل هایی که دوستان گفتند درست است. اما go - ahead به معنای "اجازه" می باشد.
Give a go - ahead = give a permission
اجازه دادن
I was given a go - ahead by the cop to hit the road
پلیس بهم اجازه داد را بیفتم
go ahead به معنای شروع به انجام دادن چیزی هست و در گفتگوی های عامیانه و *غیر رسمی* برای اجازه دادن به کسی استفاده میشه:
Can I use your bathroom?
- Sure, go ahead.
این عبارت برای اول شخص مفرد هم چه بسا استفاده بشه:
I'm just gonna go ahead and turn off the lights .
پا پیش گذاشتن
معنی ؛ به کارت برس ، هم می دهد.
مثلا دو نفر در حال حرف زدن هستند تلفن یکی شون زنگ می زنه یا کاری براش پیش میاد، اون یکی می گه" go ahead"
بفرمایید
۳ تا معنی میده
اولیش وقتی یکی ازت اجازه میگیره کاری رو انجام بده و تو میگی "بفرمایید"
Can i talk? Go ahead -
دومی به معنای اتفاق افتادن
The festival now is going ahead
سومی به معنای شروع کردن به انجام کاری
I went ahead the playing the guitar
احترام گذاشتن به کسی ،
مثلا بجای you're welcome میتونی اینو بگی
این اصطلاح زمانی استفاده میشه ک بخوای جواب کسی رو ک ازت اجازه کاری رو گرفته بدی معنیش ب زبان خودمون میتونه باشه:
* آره راحت باش
To continue
To proceed without hesitation
go ahead. . . به معنی keep going ادامه بده نیست🐒
با نقشه جلو رفتن. . . پیشرفت کردن ( حتی با وجود چالش سر راه )
the plan got the go - ahead yesterday
برنامه ( پیشنهادی ) دیروز اجازه رسمی اش را گرفت
مثلا جلسه ای بوده. . . . .
شروع کردن به انجام کاری
اجازه رسمی برای انجام کاری
به استقبال چیزی رفتن امتحان کردن
انجامش بده
کاری را رو به جلو پیش بردن
بسم الله!
در نقش اسم به معنی اجازه که بهمراه got می اید به عنوان مثال :
Carrie just got the go - ahead from the city to add a second floor to the building
=
Carrie just got permission from the city to add a second floor to the building
یکم تلاش برای ان کار بکن
امتحانش کن
یک سَری بزن
If an event goes ahead, it happens
پیش رفتن . رخ دادن
. The festival is now going ahead as planned
جشنواره الان طبق برنامه در حال پیش رفتنه .
اگه دوست داشتید میتونید به کانال اینستاگرام من سر بزنید برای یادگیری لغات و اصطلاحات بیشتر همراه با مثال. 😉
...
[مشاهده متن کامل]

instagram. com/languageyar

پیش قدم و جلو دار بودن
پیش برو
ادامه بده
بفرما
جلو راه برو
بفرمایید جلو، بفرماید ، تشریف ببرید
بفرمایید جلو، برو جلو
جلو بیفت
اجازه دادن به کسی برای رفتن یا تشویق کردن برای ادامه دادن
تشریف بردن !
پیش بردن
ادامه بده

ادامه بده ، برو جلو ، حرکت کن ، به کارت برس ( مواقعی که فاصله ای بین کار می افتد و یا اجازه دادن به طرف برای ادامه کاری که انجام می داده )
پیشرو
Often used to give sb permission to do sth or use sth
مستقیم برو ( در آدرس دادن ) مثلا . go ahead for 200 meters then turn right
معنی جمله: 200 متر مستقیم به جلو برو بعد بپیچ سمت راست
پیشرفت کردن
ترقی کردن
جلو رفتن
- هنگامی که می خواهیم درخواست دیگران را رد کنیم و او را از خود دور کنیم - بفرمایید.
دست به کار شدن
ادامه دادن، ( در مسابقه و . . . ) پیش افتادن، پیشاپیش رفتن، ( برای اجازه دادن به کسی که کاری را انجام دهد ) بفرمایید، ( هنگام آدرس دادن ) مستقیم بروید
بفرما برو
بفرما_حرکت کن_ادامه بده
و. . .
ممنون که لایک میکنید
در حالت دستوری ( ادرس دادن ) مستقیم بروید
پیش رفتن. اتفاق افتادن
آغاز کردن، شروع کردن
ادامه بده
شروع کن

اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
برو بریم!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٨)

بپرس