topping

/ˈtɑːpɪŋ//ˈtɒpɪŋ/

معنی: طره گیسو، عمل هرس کردن، چاشنی روی غذا، عالی، ممتاز، با شکوه، کاکل
معانی دیگر: برتر بودن، بلندتر بودن (رجوع شود به: top)، روکش، رویه، لایه ی رویی، ارشد، مافوق، سرشاخه زنی، پرمدعا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: that which provides a top or cover, esp. a sauce, icing, or garnish covering a dish of food.

(2) تعریف: the act of one that tops.

جمله های نمونه

1. crown topping
سر شاخه زنی

2. The waiter went round topping up people's wine.
[ترجمه گوگل]گارسون رفت و شراب مردم را پر کرد
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت شراب را پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tom Jones is topping the bill.
[ترجمه گوگل]تام جونز در صدر این لایحه است
[ترجمه ترگمان]تام جونز در حال پر کردن صورت حساب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Distribute the topping evenly over the fruit.
[ترجمه گوگل]رویه را به طور مساوی روی میوه ها پخش کنید
[ترجمه ترگمان]توزیع مساوی را بین میوه ها توزیع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Topping the bill is Robbie Williams.
[ترجمه گوگل]رابی ویلیامز در صدر این لایحه قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در راس این لایحه، رابی ویلیامز قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The topping was a melted chocolate bar, sprinkled with a handful of soggy peanuts.
[ترجمه گوگل]رویه یک تخته شکلات ذوب شده بود که با یک مشت بادام زمینی خیس پاشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]آب شکلات ذوب شده را پر کرده بود و با مشتی بادام زمینی خیس خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They would stay with the building until topping out, the traditional ceremony that marks the completion of the steel skeleton.
[ترجمه گوگل]آن‌ها تا پایان، مراسم سنتی که نشان‌دهنده تکمیل اسکلت فولادی است، در ساختمان می‌مانند
[ترجمه ترگمان]آن ها تا رسیدن به ساختمان، تا رسیدن به جشن سنتی که پایان اسکلت فولاد را نشان می دهد، با ساختمان خواهند ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Disadvantage: regular topping up is essential.
[ترجمه گوگل]عیب: شارژ منظم ضروری است
[ترجمه ترگمان]Disadvantage: پر کردن منظم مخزن ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dealers in Tesco were busy, with trading volumes topping 9m in the aftermath of Tuesday's profits announcement.
[ترجمه گوگل]معامله گران در تسکو مشغول بودند و حجم معاملات پس از اعلام سود روز سه شنبه به 9 میلیون رسید
[ترجمه ترگمان]فروشندگان در تسکو مشغول بودند و حجم مبادلات در اثر اعلامیه سود سه شنبه به ۹ میلیون دلار رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tom Jones is topping the bill and among others, Joe Longthorne is guesting.
[ترجمه گوگل]تام جونز در صدر این لایحه است و در میان دیگران، جو لانگثورن مهمان است
[ترجمه ترگمان]تام جونز در حال پر کردن صورت حساب است و در بین بقیه، جو Longthorne guesting است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After ripening, use as a topping for pudding, pound cake or ice cream.
[ترجمه گوگل]پس از رسیدن، به عنوان رویه برای پودینگ، کیک پوند یا بستنی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]پس از رسیدن، از آن به عنوان یک دانه پر کننده برای پودینگ، کیک و یا بستنی استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Topping believes Flexibots will have the kind of precision normally restricted to factory robots working in fixed, predictable environments.
[ترجمه گوگل]تاپینگ معتقد است که Flexibots دارای دقتی است که معمولاً محدود به روبات‌های کارخانه‌ای است که در محیط‌های ثابت و قابل پیش‌بینی کار می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در راس آن، Flexibots دارای نوعی دقت است که معمولا محدود به ربات های کارخانه ای است که در محیط های ثابت و قابل پیش بینی کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Trading in Bunzl was fast and furious, volumes topping 6m as the market quote firmed a penny to 94p.
[ترجمه گوگل]معاملات در Bunzl سریع و خشمگین بود، حجم معاملات به بالای 6 میلیون رسید زیرا قیمت یک پنی در بازار به 94p رسید
[ترجمه ترگمان]تجارتی در Bunzl سریع و خشمگین بود، حجم بالای ۶ متر به عنوان نقل قول از بازار از یک پنی تا ۹۴ پ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Topping the bill will be comedy impressionist Al Meechie.
[ترجمه گوگل]در صدر این لایحه، کمدی امپرسیونیست آل میچی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در راس این لایحه کمدی impressionist Al خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طره گیسو (اسم)
pug, lock, topping

عمل هرس کردن (اسم)
topping

چاشنی روی غذا (اسم)
topping

عالی (صفت)
superior, super, great, fine, top, high-toned, high, grand, brave, gallant, beautiful, splendid, exquisite, excellent, superb, capital, immense, spiffy, imperial, magnificent, nobby, supreme, outstanding, superlative, swank, elevated, lofty, famous, copacetic, top-hole, remarkable, topping, high-grade, sublime, exalted, first-rate, unrivaled, palmary, ripping, wally, whizbang, whizzbang

ممتاز (صفت)
super, excellent, immense, best, gilt-edged, privileged, distinguished, outstanding, illustrious, elect, preferential, topping

با شکوه (صفت)
stately, rich, splendid, lush, superb, noble, imperial, majestic, deluxe, plush, glorious, topping, gala, splendorous

کاکل (صفت)
flocculate, topping

تخصصی

[عمران و معماری] لایه رویی - روکش
[نساجی] رنگرزی سطحی - رنگرزی روی کالا
[پلیمر] ویژه
[آب و خاک] افزایش ارتفاع،سرزنی

انگلیسی به انگلیسی

• finishing touch, item placed on the top of something in order to complete it (especially on food)
excellent, fine, surpassing, crowning
a topping is food, such as cream or cheese, that is poured or put on top of other food in order to decorate it or to add to its flavour.

پیشنهاد کاربران

The ingredients like meat and vegetables that you put on top of a pizza are called toppings. In most pizza places, the basic pizza is one price and each topping costs extra to add.
این متن درباره مفهوم تاپینگ در پیتزا است. تاپینگ ها شامل موادی مانند گوشت و سبزیجات هستند که روی پیتزا قرار می گیرند. در بیشتر رستوران های پیتزا، پیتزای پایه با یک قیمت خاص به فروش می رسد و هر تاپینگ به صورت جداگانه هزینه ای اضافه دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

به عنوان مثال، فرض کنید شما می خواهید یک پیتزا ساده سفارش دهید. در این صورت، شما باید به اندازه قیمت پایه پول بپردازید. اما اگر شما بخواهید تاپینگ هایی مانند قارچ، فلفل دلمه ای و سبزیجات به پیتزای خود اضافه کنید، باید برای هر تاپینگ به صورت جداگانه پول بپردازید.

Topping cycle ( چرخه یا سیکل کامل )
چاشنی روی غذا،
یک لایه از مواد خوراکی که شما برای تزیین روش میزارین
عالی و باشکوه
لایه رویی
( بستنی، پیتزا، نوشیدنی، . . . )
Topping یعنی چاشنی روی سطح غذا. مثل قارچ. فلفل دلمه ای یا ریحون که باعث میشه طعمی به غذا بده
topping ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: تاج‏بُری
تعریف: برش قسمت انتهایی تاج درخت
طعم دهنده
Tell me the worst pizza topping ever
Anchovies
Pineapple
Olives
طعم دهنده غذا
لطفا لایک فراموش نشه
یک لایه از مواد خوراکی ( سبزیجات، خامه، پنیر، مغز و دانه های خوراکی، ادویه و غیره ) که شما به منظور طعم دادن و یا تزئین غذا، دسر و غیره روی آن قرار می دهید، می ریزید و یا می پاشید.
مخلفات
چاشنی یا طعم دهنده غذا
What pizza topping do you want
چه نوع پیتزایی تو میخواهی؟!
چه نوع= topping
به معنای عمل هرس کردن، عالی، ممتاز و باشکوه هم هست
چاشنی ( مربوط به خوراکی )
چاشنب روی غذا ( topping like spicy )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس