پیشنهادهای معین کریمی (١٩٠)
بدون مرز
رمزگان
تسخیر شدن
کنار آمدن
مستعد
هاضمه
فیلمنامه
به دنبال - در تعقیب
منفک
منجر شدن
عشق درباری
قصد داشتن
متعاقب
تثبیت شده
رانت - امتیاز انحصاری - حق ویژه
به آزمون گزاشتن
مشابه
تعبیر
همخوانی داشتن
درج شدن - ثبت شدن
سطحی
بنظرم بعضی جاها معنای "ادامه دادن" هم میده
فضای تهی - فضای خالی
تجلی یافتن - متجلی شدن
رهانیدن
زیر و رو کردن
تحقق بخشیدن
برپا کردن - علم کردن
هم سرشت، هم ذات
منش نمایی
ناسازگاری
به بار آوردن
زناشویی
به شیوایی - با فصاحت
زن بی ادب - زن هرزه
رویداد چشمگیر - اثر مهم
کسالت آور
اسم ی برند لباس ایتالیایی هست.
تا حدی - تا اندازه ای
پر نوسان
راستین
برده واری - بندگی کردن
فرومایگی - پستی - تحقیر
فریفتن
یونیزاسیون
مثله کردن، معلول کردن، علیل کردن
چیز پولساز، منبع درآمد مهم، مرغ تخم طلا، ثروت یا گنج بادآورده، فرصت طلایی
قلدر مآبی - جاهل بازی، مردسالاری، لاف مردانگی زدن، قدرت نمایی
]گفتگو، خواب. . . . ] بعد از صرف شام
گمشو - برو پی کارت - خدا روزیت رو جای دیگه بده
رگ یابی
میان پرده
روبرو شدن - مواجه شدن
از روی عشق
جیغ
همذات پنداری
ازلی
در خلال
عمیقاً
باور نکردنی
مازاد - مازادین
وهم آلود
اندوخته
یار غار
اسارت گر
ضمانت
کفل
خود تنظیم گر
به یاد انداختن
شخصیت پردازی
حاشیه
خودستایانه
خشونت - زمختی
مورد توجه قرار گرفتن
قرار گرفته
فروپاشی
قول - بیان - گفته
تا جایی که
مشروط بر اینکه
مملو
هوشمندانه
بی شرمانه
فاسق گری
به عنوان
فروپاشی
به منصه ظهور رساندن
مضاعف - تکرار کردن
اشاره کردن
"هوسناک" هم معنی میده
همبستگی
نفسانی
برداشت This drawing reflects faithfully a central aspect of the film این برداشت، به وضوح جنبه مرکزی فیلم را نشان می دهد
براده
کلاهک ( موشک - فضاپیما - . . . . . )
فیبر نوری
تعمیم بخشیدن - تعمیم دادن
کاهش بازده
مدت زمان کوتاه - کوتاه مدت
مجموعه ای از عوامل
اندوخته
شغل نیمه وقت
بلافاصله
قالب - هیات - ظاهر - پوشش
به همین دلیل
دست کم - لااقل
بازنگری
بدین قرار
مبهم کردن حقیقت جهت منافع خود
مبهم
عدم - نیستی - نابودی - هیچ
گواهی دادن دل - دلشوره داشتن - بد به دل افتادن
عاریتی
هستی یافته - بوجود آوردن
بلغور کردن
هستی بخشیدن
خواب خوش - خیال ساختگی
توهم
خرت و پرت
به شرطی که
تا بدانجا که
تبعیت کردن
صرف نظر از
چانه زنی زیاد روی قیمت
ثبت و ضبط کردن
تجدید قوا کردن
یک شروع خوب، نصف انجام کل کار است.
به دوره کارآموزی که قبل از استخدام رسمی هست میگن.
?do you mean it داری جدی می گی؟
Do/Work Wonders= To have a very good effect تاثیر خوب و مطلوبی داشتن
بازرسی دستی
کالاهای معیوب
لطفا درک کنید. please understand me لطفا منو درک کنید
stop me if i'm wrong اگه اشتباه میگم، بگو
پیش بینی کردن
i was stuck in traffic
اوراق بهادار
سطح ظاهری و بیرونی چیزی - نمایان
غذای خیلی خوشمزه ای که توی رستوران خورده بشه
جور بودن
سطح چیزی. . . لایه خارجی چیزی
احیا
مبتنی بر
التقاط
وقیح
غیر مجسم
تماشاخانه
به هر قیمتی
ملال آور
نسبت با
واگذار کردن
untold ways راه های بیشمار. بیشمار و غیر قابل وصف و بیان
it would then cease to exist as cinema در آن هنگام به عنوان سینما از دست خواهد رفت
به همراه یک چیز دیگه - با - بعلاوه
بازگشتن - بازگرداندن
برای اینکه - به این خاطر که
سد راه
راهبانه
شاعرانه
غافل شدن
چارچوب توافق
کهنه شدن - از مد افتاده
به عبارتی
از ابتدا
الحاقات
نافذ
سرخورده
قانع کردن
اگر مایلید
جدیت
فراموش
بازیگری
از تلویزیون دیده شده
احیا
نقادی
به نظر من
حال حاضر
یادآوری
نمونه وار
چکامه سرایی
صراحت
سرکش
اختلاف نظر - چند دسته
آکندن
نادیده گرفتن
طرد شده
تا اندازه ای
سطحی - بی محتوا
بازجذب
نابسنده
قدر دانی کردن