make believe

/ˈmeɪkbəˈliːv//meɪkbɪˈliːv/

وانمود، تظاهر، افسانه، قصه، متظاهر، ساختگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: invention; pretending.
مترادف: playacting, pretending, pretense
مشابه: daydream, fancy, fantasy, fiction, imagination, invention, whim, whimsy

- the childhood land of make-believe
[ترجمه محمد] سرزمین خیالبافی کودکانه
|
[ترجمه گوگل] سرزمین ساختگی دوران کودکی
[ترجمه ترگمان] سرزمین کودکی که به آن ایمان داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: pretended; imaginary.
مترادف: fantasized, fictitious, imaginary
مشابه: created, fantastic, illusory, imaginative, mythical, unreal

- My son has a make-believe friend.
[ترجمه زهرا] پسر من یک دوست ساختگی ( خیالی ) دارد.
|
[ترجمه گوگل] پسر من یک دوست ساختگی دارد
[ترجمه ترگمان] پسرم یک دوست قابل اعتماد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to pretend or imagine.
مترادف: playact, pretend
مشابه: fool, imagine, play

- The children are making believe that they're cowboys riding horses.
[ترجمه گوگل] بچه ها این باور را می کنند که آنها گاوچرانی هستند که اسب سواری می کنند
[ترجمه ترگمان] بچه ها دارن فکر می کنن که دارن اسب سواری می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. make-believe friendship
دوستی دروغی

2. the make-believe world of the theater
دنیای ساختگی تئاتر

3. Sometimes when children play, they make believe they are grow - ups.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات وقتی بچه ها بازی می کنند، این باور را می کنند که بزرگ شده اند
[ترجمه ترگمان]بعضی اوقات وقتی بچه ها بازی می کنند، آن ها باور می کنند که بزرگ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I tried to make believe she was happy, but knew deep down it wasn't true.
[ترجمه گوگل]سعی کردم باور کنم که او خوشحال است، اما در اعماق وجودم می دانستم که این درست نیست
[ترجمه ترگمان]سعی کردم مطمئن شوم که او خوشحال است، اما عمیقا می دانست که این حقیقت ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Let's make believe we're pirates.
[ترجمه گوگل]بیایید باور کنیم که دزدان دریایی هستیم
[ترجمه ترگمان]بیا فرض کنیم که ما دزد دریایی هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Make believe dinner is being cooked by a group of under 5 children in the playhouse.
[ترجمه گوگل]باور کنید که شام ​​توسط گروهی از کودکان زیر 5 نفر در خانه بازی پخته می شود
[ترجمه ترگمان]تصور کنید که شام توسط گروهی از ۵ کودک زیر ۵ کودک در the پخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Or l would make believe he owed me money.
[ترجمه گوگل]یا باور کنم که او به من پول بدهکار است
[ترجمه ترگمان]یا من فکر می کنم که اون به من پول بدهکار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I don't have time for make believe.
[ترجمه گوگل]من وقت ندارم باور کنم
[ترجمه ترگمان]من وقت ندارم که باور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bll day long he waited for make believe letter to arrive from a fictitious attorney.
[ترجمه گوگل]او در طول روز منتظر بود تا نامه ای از یک وکیل ساختگی برسد
[ترجمه ترگمان]یک روز تمام منتظر ماند تا نامه ای را که از یک وکیل جعلی می رسید باور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Let's make believe that we're Red Indians.
[ترجمه گوگل]بیایید باور کنیم که سرخپوستان سرخ پوست هستیم
[ترجمه ترگمان]بیایید مطمئن شویم که ما سرخ سرخ هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Let's make believe we are doctors.
[ترجمه گوگل]بیایید باور کنیم که ما پزشک هستیم
[ترجمه ترگمان]بیایید باور کنیم که ما پزشک هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She make believe not to hear me.
[ترجمه گوگل]او باور می کند که من را نشنود
[ترجمه ترگمان]اون باور می کنه که صدای من رو نمیشنوه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Right, kids. We don't have any proper cowboy hats so you'll have to make believe.
[ترجمه هوشنگ جهان پناه روانکاو] خیلی خب بچه ها. ما هیچ کلاه کابویی درست و حسابی نداریم، پس باید اینو قبول کنین.
|
[ترجمه گوگل]درسته بچه ها ما کلاه گاوچران مناسبی نداریم، پس باید باور کنید
[ترجمه ترگمان]درسته بچه ها ما کلاه کابویی نداریم، پس باید باور کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You seem to think that it's all a game, a make believe.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد شما فکر می کنید که همه اینها یک بازی است، یک باور کردن
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که شما فکر می کنید که این یک بازی است، به نظر می رسد که این یک بازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For two hours, they're packed together as the Hercules fly low above the make believe battle zone.
[ترجمه گوگل]به مدت دو ساعت، آنها در کنار هم جمع می شوند، زیرا هرکول در ارتفاعی بالاتر از منطقه نبرد باورهای اعتقادی پرواز می کند
[ترجمه ترگمان]به مدت دو ساعت، آن ها با هم جمع شدند و هرکول با سرعت بالاتر از منطقه درگیری پرواز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pretend; imaginary; use the imagination
you refer to someone's behaviour as make-believe when they pretend that things are better or more exciting than they really are.

پیشنهاد کاربران

باور اندر
land of make believe
سرزمین خیالی
مثال
once upon a time a king and queen lived in a land of make believe
روزی روزگاری شاه و ملکه ای در سرزمینی خیالی زندگی می کردند.
تخیلی - ساختگی
make believe
تظاهر
تظاهر کردن
ساختگی
چیزهای ساختگی
make - believe
believing or imagining things that appear to be attractive or exciting, but are not real
باور یا تصور چیزهایی که به نظر جذاب یا هیجان انگیز هستند، اما واقعی نیستند
اسم/ تقلبی، الکی، رویایی
...
[مشاهده متن کامل]

The ideal of a perfectly fair society is just make - believe.
He lives in a world of make - believe/make - believe world.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/make-believe
تظاهر کردن، وانمود کردن، تصور کردن
خواب خوش - خیال ساختگی
تخیلی چیزی که واقیت ندارد
تخیلی
غیر واقعی به نظر من

بپرس