wittily

جمله های نمونه

1. He observed naughtily, subtly, wittily, passively, on occasion with a feline caress.
[ترجمه گوگل]او با شیطنت، زیرکانه، زیرکانه، منفعلانه، گاهی اوقات با نوازش گربه ای مشاهده می کرد
[ترجمه ترگمان]او با لحنی زیرکانه و زیرکانه و زیرکانه، که گاه گاهی با نوازش گربه بازی می کرد، اظهار داشت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Even the tangential characters are wittily drawn.
[ترجمه گوگل]حتی کاراکترهای مماس به طرز زیرکانه ای ترسیم شده اند
[ترجمه ترگمان]حتی خطوط مماس نیز مورد توجه قرار نمی گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Eleanor wrote back wittily and they struck up a friendship.
[ترجمه گوگل]النور با زیرکی نوشت و با هم دوستی پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]الی نور با زیرکی جواب او را داد و آن ها یک دوستی به هم زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He reasoned very wittily but not convincingly.
[ترجمه گوگل]او خیلی زیرکانه استدلال می کرد اما نه قانع کننده
[ترجمه ترگمان]او بسیار هوشمندانه سخن می گفت، اما نه متقاعد کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "Count Dracula, I presume," I said wittily.
[ترجمه گوگل]با هوشیاری گفتم: فکر می کنم کنت دراکولا
[ترجمه ترگمان]\"گفتم:\" \"کنت Dracula، من می توانم بگویم\" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They have just been pulling our legs very wittily.
[ترجمه گوگل]تازه خیلی زیرکانه پاهای ما را می کشند
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط پای ما را تیز کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He would wittily chime into our conversation.
[ترجمه گوگل]او هوشمندانه به مکالمه ما زنگ می زد
[ترجمه ترگمان]او به گفتگوی ما گوش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Petty trick laughs wittily say: " My father is tonsorial. "
[ترجمه گوگل]حقه های کوچک با خنده زیرکانه می گوید: "پدر من تنسور است "
[ترجمه ترگمان]بذله گو می خندد و می گوید: \" پدرم tonsorial \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The play deals wittily and intelligently with the pain of betrayal.
[ترجمه گوگل]این نمایش هوشمندانه و هوشمندانه به درد خیانت می پردازد
[ترجمه ترگمان]نمایش هوشمندانه و هوشمندانه با درد خیانت کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The tale wittily explores the interaction and tension between reality and imagination.
[ترجمه گوگل]این داستان هوشمندانه به بررسی تعامل و تنش بین واقعیت و تخیل می پردازد
[ترجمه ترگمان]در این داستان، wittily تعامل و تنش میان واقعیت و تخیل را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a clever or shrewd manner, in a witty manner

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : witter
✅️ اسم ( noun ) : wittiness / witticism / wit
✅️ صفت ( adjective ) : witty
✅️ قید ( adverb ) : wittily
به شوخی
هوشمندانه

بپرس