epitomise

جمله های نمونه

1. The sad fate of the St Lawrence belugas epitomises the problems faced by small cetaceans on an increasingly polluted planet.
[ترجمه گوگل]سرنوشت غم انگیز سنت لارنس بلوگا مظهر مشکلاتی است که سیاره های کوچک در سیاره ای که به طور فزاینده ای آلوده با آن مواجه هستند
[ترجمه ترگمان]سرنوشت غم انگیز سنت لارنس belugas مشکلاتی است که cetaceans کوچک در یک سیاره رو به رشد فزاینده با آن مواجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her shocked and sobbing face epitomised the terror that the bombs had brought to thousands of innocent city centre workers and shoppers.
[ترجمه گوگل]چهره شوکه و گریان او مظهر وحشتی بود که بمب ها برای هزاران کارگر و خریداران بی گناه مرکز شهر به ارمغان آورده بود
[ترجمه ترگمان]چهره بهت زده و گریان او با وحشت از این که بمب ها به هزاران کارگر و خریداران مرکز شهر بی گناه آورده شده بودند، وحشت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He epitomises the polite, friendly grandfather figure, all six foot three of him greeting me with a firm handshake.
[ترجمه گوگل]او مظهر شخصیت مودب و دوستانه پدربزرگ است، هر شش پای او با یک دست دادن محکم به من سلام می کند
[ترجمه ترگمان]او با یک دست محکم و محکم به من سلام کرد و با یک دست دست و پا به من سلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nothing specific epitomises New York; its essence is extremity, and diversity, packed into the highest possible density.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز خاصی تجسم نیویورک نیست ماهیت آن افراط و تنوع است که در بالاترین چگالی ممکن بسته بندی شده است
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز خاصی در نیویورک وجود ندارد؛ ماهیت آن extremity، و تنوع است، که در بالاترین چگالی ممکن بسته بندی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mrs Chan, who epitomises the tradition, became a focus for his frustrations.
[ترجمه گوگل]خانم چان، که مظهر این سنت است، کانون ناامیدی های او شد
[ترجمه ترگمان]خانم چان، که به این سنت احترام گذاشته بود، بر سر frustrations تمرکز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wood Dalling Hall epitomises the perfect Elizabethan manor house.
[ترجمه گوگل]Wood Dalling Hall مظهر خانه عمارت عالی الیزابتی است
[ترجمه ترگمان]سرسرای بزرگ وود در خانه اربابی الیزابت epitomises بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For some this book may epitomise movement and dance - people in their natural surroundings and rhythm.
[ترجمه گوگل]برای برخی، این کتاب ممکن است مظهر حرکت و رقص باشد - مردم در محیط طبیعی و ریتم خود
[ترجمه ترگمان]برای برخی از این کتاب ممکن است حرکت و رقص مردم در محیط طبیعی و ریتم طبیعی آن ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The wonder is the one man these words epitomise.
[ترجمه گوگل]شگفت آور این است که این کلمات تجسم مردی است
[ترجمه ترگمان]شگفتی تنها کسی است که این کلمات را به زبان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her Cannes frames epitomise elegance and timeless classiness.
[ترجمه گوگل]فریم های کن او مظهر ظرافت و کلاسی بودن جاودانه است
[ترجمه ترگمان]فریم های کن او شیک و زیبا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Little girls epitomise a patriarchal society's ideal of compliant, docile sexuality.
[ترجمه گوگل]دختران کوچولو مظهر آرمان یک جامعه مردسالار در رابطه جنسی سازگار و مطیع هستند
[ترجمه ترگمان]دخترهای کوچک با کمال میل و مطیع و مطیع و مطیع و مطیع و مطیع و مطیع و مطیع و مطیع و مطیع و مطیع و مطیع و مطیع و سربه راه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Shot in vibrant colours and from bizarre angles, their squeaky clean Space Age home epitomises this antiseptic respectability.
[ترجمه گوگل]با رنگ‌های پر جنب و جوش و از زوایای عجیب و غریب، خانه تمیز و جیر جیر آن‌ها در عصر فضایی مظهر این احترام ضد عفونی‌کننده است
[ترجمه ترگمان]به جای آن که به رنگ های پر جنب و جوش و از زوایای عجیب و غریب شلیک شود، \"عصر جهانی هوای تمیز\" آن ها را با وقار تحسین آمیزی مقایسه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Such a chapter of accidents, however ridiculous in modern eyes, epitomised a genuinely important aspect of international relations.
[ترجمه گوگل]چنین فصلی از تصادفات، هر چند در نگاه مدرن مضحک باشد، مظهر جنبه ای واقعاً مهم از روابط بین الملل است
[ترجمه ترگمان]چنین فصلی از تصادفات، با این حال در چشمان مدرن مضحک است و جنبه ای واقعا مهم از روابط بین الملل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This awareness, and the increased emphasis on the development of this asset is epitomised in the term human resource management.
[ترجمه گوگل]این آگاهی و تأکید فزاینده بر توسعه این دارایی در اصطلاح مدیریت منابع انسانی مظهر است
[ترجمه ترگمان]این آگاهی و تاکید بیشتر بر توسعه این دارایی در اصطلاح مدیریت منابع انسانی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Smaller designs in a myriad of colours are launched this season, all with the twisted rope emblem which epitomises its pedigree.
[ترجمه گوگل]طرح‌های کوچک‌تر در رنگ‌های بی‌شماری در این فصل عرضه می‌شوند، همه با نماد طناب پیچ‌خورده که مظهر شجره‌نامه آن است
[ترجمه ترگمان]طراحی های کوچک تر در هزاران رنگ در این فصل، با نماد طناب پیچ دار که شجره نامه آن ها را تشکیل می دهد، آغاز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Gradually the grotesque body of the carnival was displaced by the dominant representation of the body epitomised by the classical nude.
[ترجمه گوگل]بتدریج بدنه غم انگیز کارناوال با نمایش غالب بدن که توسط برهنه کلاسیک تجسم شده بود جابجا شد
[ترجمه ترگمان]به تدریج بدن عجیب و غریب این کارناوال به خاطر نمایش غالب بدن برهنه توسط عریان کلاسیک جابجا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• summarize, typify, exemplify (also epitomize)

پیشنهاد کاربران

تجلی یافتن - متجلی شدن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : epitomize
✅️ اسم ( noun ) : epitome
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
نمونه بارز و عینی a perfect example of something
تجسم عینی چیزی شدن embody

بپرس