monkish

/ˈmʌŋkɪʃ//ˈmʌŋkɪʃ/

(تداعی منفی) راهب مانند، راهب آسا، راهب صفت، در خور رهبان، ویژه راهبان

جمله های نمونه

1. Luther, according to the scandal of his monkish enemies, was a brat of that hellish breed; nor was Pearl the only child to whom this inauspicious origin was assigned among the New England Puritans.
[ترجمه گوگل]لوتر، طبق رسوایی دشمنان راهب خود، از آن نژاد جهنمی بود پرل تنها فرزندی نبود که این منشأ ناخوشایند در میان پیوریتان های نیوانگلند به او اختصاص داده شد
[ترجمه ترگمان]لوتر، با توجه به رسوایی دشمنان خونین خود، یک بچه از این نژاد جهنمی بود؛ همچنین پرل تنها بچه ای نبود که این منشا شوم در میان پیرایشگران نیوانگلند به او سپرده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There was an unconquerable repulsion for her in that monkish aspect.
[ترجمه گوگل]دافعه ای غیرقابل غلبه برای او در آن جنبه راهبانی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]نسبت به او در آن حالت monkish نفرتی غلبه ناپذیر وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Differing the traditional technology from modern one, the former is further classified into the following three types in view of that who owned the technologies, i. e., monkish, public and royal.
[ترجمه گوگل]با تفاوت فن آوری سنتی از مدرن، اولی بیشتر به سه نوع زیر طبقه بندی می شود، با توجه به کسانی که صاحب فن آوری ها هستند ه, راهب، عمومی و سلطنتی
[ترجمه ترگمان]با استفاده از فن آوری سنتی از تکنولوژی مدرن، اولی به سه نوع زیر طبقه بندی می شود که در آن تکنولوژی، i ای زاهد، عمومی، و سلطنتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Moreover, he believed very firmly in Christianity as the way of saving human beings, and he addicted to a monkish life.
[ترجمه گوگل]به علاوه، او اعتقاد راسخی به مسیحیت به عنوان راه نجات انسان داشت و به زندگی راهبانی معتاد بود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، او به مسیحیت به عنوان راهی برای نجات انسان ها اعتقاد داشت و او به یک زندگی زاهد اعتیاد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Self-effacing, a trifle austere, he nevertheless exudes a benign humanity from the top of his monkish haircut to his scuffed toe-caps.
[ترجمه گوگل]با این حال، او با خودآزاری، فردی سختگیر و بی‌اهمیت، انسانیتی خوش‌خیم را از بالای مدل موی شاهانه‌اش تا کلاهک‌های خراشیده‌اش برانگیخته است
[ترجمه ترگمان]با وجود این، مهربانی شخصی، کمی خشن، با وجود این با این وجود یک انسان مهربان از بالای سر monkish به کلاه شست پاش رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Le Petit-Picpus, which, moreover, hardly ever had any existence, and never was more than the outline of a quarter, had nearly the monkish aspect of a Spanish town.
[ترجمه گوگل]Le Petit-Picpus، که، به علاوه، به ندرت وجود داشت، و هرگز بیش از طرح کلی یک ربع نبود، تقریباً جنبه راهبانی یک شهر اسپانیایی داشت
[ترجمه ترگمان]پتی پیک پوس که تازه به ندرت وجود داشت و هرگز بیش از یک ربع به صورت یک چهارم روستا دیده نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the study, so choose the most taboo choose a quiet or monkish sorts of good time to word memory.
[ترجمه گوگل]در مطالعه، بنابراین تابوترین را انتخاب کنید، یک نوع آرام یا رهبانی از زمان خوبی برای حافظه کلمات را انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]در این مطالعه، اغلب تابو ترین چیز را انتخاب می کند تا یک یا چند تکه از زمان مناسب را برای کلمه حافظه انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or like a monk, of a monastery (derogatory)

پیشنهاد کاربران

بپرس