پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => زبان فارسی => شعر)
برو طواف دلی کن که کعبه مخفی است. که آن خلیل بنا کرد و این خدا خود ساخت. به موضوع عرفانی از طريق دل خدا را شناختن و به او رسيدن وفنا ف الل ه شد دل که جل یاف به نام خدا. مامن او شد ونام خدا تسا مدوخ زا یخ
منظور از خاکستر من در بیت اخر به باد فنا داد /عشق تو خاکستر من چیه ؟
واژه ی "ناهوموار" در بیت کنایه از چیه ؟ بدو گفت کای پیر ناهوموار چه خواهی ز گردان ایران دیار؟
" دِرخش " در بیت زیر به چه معناییه ؟ همان دم تهمتن برآمد به رخش جهان گشت از گرد رخشش درخش
شراب در دلم و توبه هم، کجاست قدح؟ که دل بشویم از آن توبه شراب آلود گمراه تر ز روح شرابی و دیده را در شعله می نشانی و مدهوش می کنیگمراه تر ز روح شرابی و دیده را در شعله می نشانی و مدهوش می کنی مست گشتم زان شراب آلوده لبهای تنک مست چون گشتم ندانم، چون تنک بود آن شراب
کلمه ی " فَراح" در بیت : سپاهی و شهری همه با سلاح ستاده فراموش کرده فراح
سپیده دم که خط نور برظلام کشند براق خسرو سیاره در لگام کشند همی بر آید خورشید ازممالک شرق چو خنجری که به تدریجش از نیام کشند برای ملک روا باشد ار جهاد کنی بروی گل سزد ار مالش زکام کشند. شاه بورجا. دوره غزنوی درگذشته بسال598 ه ق
سپیده دم که خط نور برظلام کشند براق خسرو سیاره در لگام کشند همی بر آید خورشید ازممالک شرق چو خنجری که به تدریجش از نیام کشند برای ملک روا باشد ار جهاد کنی بروی گل سزد ار مالش زکام کشند.
آسمان گر ز گریبان قمرآورده برون از گریبان توخورشیدسر آورده برون به تماشای خط وخال ورخ چون قمرت دلم ازروزنه دیده سر آورده برون گندم خال تو ای حوربهشتی طلعت بخدا ازهمه عالم پدرآورده برون منکرمعجز شق القمر ختم رسل ابرویت معجزشق القمرآورده برون