پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => زبان فارسی => شعر)
آیا مرگ و درنگ در ترانه هم قافیه هستن؟
نوع پرسش در کدام بیت "" استفهام انکاری" " است ؟ تو را در دل درخت مهربانی/ به چه ماند ؟به گلزار خزانی به شهر تو شیر و نهنگ و پلنگ/سوار اندر ایند هر سه به جنگ ؟ بدو گفت خندان که نام تو چیست ؟/تن بی سرت را که خواهد گریست ؟ زین نمط بیهوده میگفت آن شبان/گفتموسی:با کی استت ای فلان ؟
شاعر در کدام گزینه از شیوه ی بلاغی بهره گرفته است ؟ اوج عزت فروتنی دارد/قطره پستی گزید ،گوهر گشت نقطه از سیر خط نمایان شد /اشک ما تا چکید لاغر گشت نرک اخلاق مشق ادبار است/سرو کم سایه شد که بی بر گشت دل تنگ اخر از جهان بردیم /عقده ای داشتیم و کس نگشاد
در بیت زیر: "ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان / مضطربحال مگردان، من سرگردان را" استعارههای موجود در این بیت را شناسایی کنید و توضیح دهید شاعر چگونه با استفاده از این استعارهها حالت عاطفی خود را بیان کرده است؟ چگونه میتوان این بیت را به لحاظ سبکشناسی متعلق به سبک عراقی دانست؟ ویژگیهای زبانی و تصویری این سبک را در این بیت توضیح دهید
بگفت احوال ما برق جهان است /دمی پیدا و دیگر دم نهاناست جامه دران رسید از بهر داد ما / زان می دریم جامه به بوی وصال گل سینه چاکان دارد از ميگان به گرد خویشتن /مردم آن چشم،مستغنی است از عشاق زار همی گفت این و در درل یار جویان / در اثنای سخن گریان و مویان
در بیت "خودپرستی خیزد از دنیا و جاه / نیستی و حقپرستی خوشتر است" آرایهی "خودپرستی" و "حقپرستی" چه نوعی است؟
در بیت ای مشت زمین بر آسمان شو/بر وی بنواز ضربتی چند "چند" چه نقش دستوری دارد ؟
در بیت بخورد آب و روی سر و تن بشست/ به پیش جهان آفرین شد نخست چند کلمه نقش مفعولی دارند ؟
واژه ی مرکب اول مصرع کدوم شعر با بقیه فرق میکنه ؟ واستان خود را ز ست اهرمن دادستان چون نبود داده ده جانستانم دل به یغما برد و سوخت دل ستان از عالمی،شیدا نما خلق جهان
همه ی بیت ها به غیر ........... صفت فاعلی مرکب مرخم ، جانشین اسم شده . ای هست کن اساس هستی//کوته ز درت درازدستی آن نکوبینان که خود را دیده اند//خود گلیم خویش را بافیده اند ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی//تا راهرو نباشی کی راهبر شوی آن یکی نحوی به کشتی در نشست//رو به کشتیبان نهاد آن خودپرست