پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => زبان فارسی => شعر)
در "گر فضولم من که مهمان توام / شرط نبود هیچ مهمان را مکش" مولانا به چه شیوهای موضوع فروتنی و مهماننوازی را بیان میکند؟
در بیت "تو را با غیر میبینم، صدایم در نمیآید"، شاعر چه نوع احساسی را بیان میکند و چرا صدایش در نمیآید؟ تو را با غیر میبینم، صدایم در نمیآید دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمیآید
در بیت "آن دو زلف کافر خود را بگو / کای یگانه اهل ایمان را مکش" چرا شاعر زلف معشوق را به "کافر" و مخاطب را به "اهل ایمان" تشبیه کرده است؟
مولانا در بیت در موج دریاهای خون بگذشته بر بالای خون وز موج وز غوغای خون دامانشان ناگشته تر ، چه تجربهای از رنج و خون را توصیف میکند و چگونه عاشقان را فراتر از این سختیها میبیند؟
کوزهٔ سربسته اندر آب زفت از دل پر باد فوق آب رفت باد درویشی چو در باطن بود بر سر آب جهان ساکن بود پس دهان دل ببند و مهر کن پر کنش از باد کبر من لدن ✏ «مولوی»
این شعر "هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش " افتاده تو ذهنم میشه بقیشو بگید یا بگید کیه شاعرش پیداش کنم
مفهوم بیت "شمس تبریزی توی سلطان من / بازگشتم باز سلطان را مکش" چیه ؟ چگونه ارتباط معنوی مولانا با شمس تبریزی در این شعر تجلی یافته است؟
در بیت «شرمم آمد که یکی تلخ از کفت من ننوشم ای تو صاحبمعرفت» چگونه مولانا شرم و ادب در برابر معشوق یا خداوند را به عنوان دلیل اصلی تحمل رنج و سختی معرفی میکند؟
مفهوم جوشش درونی در بیت «بیکسب و بیکوشش همه چون دیگ در جوشش همه//یپرده و پوشش همه دل پیش حکمش چون سپر» چه معنایی دارد و مولانا چگونه این شور و شوق معنوی را به تصویر میکشد؟
مولانا در بیت «این محبت هم نتیجه دانشست//ی گزافه بر چنین تختی نشست» چگونه رابطه بین محبت و دانش را توصیف میکند و این دانش چگونه به عشق منتهی میشود؟