پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => زبان فارسی => شعر)
نظرش به سوی هر کس بهمثال چشم نرگس / بُوَدش ز هر حریفی طرب و خمار دیگر استعاره "چشم نرگس" به چه چیزی اشاره دارد؟
دوستان لطف کنید معنی ومفهوم کاروان در این شعر رو توضیح بدید از عدم ها سوی هستی هرزمان هست یا رب کاروان در کاروان
نیست جنسیت ز روی شکل و ذات آب جنس خاک آمد در نبات باد جنس آتش آمد در قوام طبع را جنس آمدست آخر مدام جنس ما چون نیست جنس شاه ما مای ما شد بهر مای او فنا چون فنا شد مای ما او ماند فرد پیش پای اسپ او گردم چو گرد ✏ «مولانا»
نیست جنسیت ز روی شکل و ذات آب جنس خاک آمد در نبات باد جنس آتش آمد در قوام طبع را جنس آمدست آخر مدام جنس ما چون نیست جنس شاه ما مای ما شد بهر مای او فنا چون فنا شد مای ما او ماند فرد پیش پای اسپ او گردم چو گرد ✏ «مولانا»
چونک کرخی کرخ او را شد حرس شد خلیفهٔ عشق و ربانی نفس وان شقیق از شق آن راه شگرف گشت او خورشید رای و تیز طرف ✏ «مولانا»
ای هوش ما از خود برو وی گوش ما مژده شنو / وی عقل ما سرمست شو وی چشم ما دولت ببین شاعر چگونه رابطه بین هوش، گوش، عقل و چشم با معشوق را توصیف میکند؟
بسم الله ای روح البقا بسم الله ای شیرین لقا / بسم الله ای شمس الضحا بسم الله ای عین الیقین چرا شاعر معشوق را با عبارات "بسم الله" مورد خطاب قرار میدهد؟
چرا مولانا در این شعر بارها از فعل "مکش" استفاده میکند و این تکرار چه اهمیتی در انتقال پیام و تأثیرگذاری بر مخاطب دارد؟ آنک جانش دادهای آن را مکش ور ندادی نقش بیجان را مکش آن دو زلف کافر خود را ...
در بیت "چنین گفت پیری پسندیده هوش / خوش آید سخنهای پیران به گوش" چه نوع آرایه تکرار وجود دارد؟
طالب زر گشته جمله پیر و خام لیک قلب از زر نداند چشم عام پرتوی بر قلب زن خالص ببین بی محک زر را مکن از ظن گزین گر محک داری گزین کن ور نه رو نزد دانا خویشتن را کن گرو یا محک باید میان جان خویش ور ندانی ره مرو تنها تو پیش ✏ «مولانا»