پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => زبان فارسی => شعر)
معنی نقصان در این بیت از مولانا کفر و فرعونی هر گبر بعید جمله از نقصان عقل آمد پدید
مولانا در بیت عقل کو مغلوب نفس، او نفس شد مشتری مات زحل شد نحس شد چه تحلیلی از مغلوب شدن عقل توسط نفس ارائه میدهد و چگونه این مغلوبیت منجر به بدبختی و گمراهی میشود؟
یک گُرُه را خود مُعَرِف جامه است در قبا گویند کو از عامه است یک گُرُه را ظاهر سالوس زهد نور باید تا بود جاسوس زهد نور باید پاک از تقلید و غول تا شناسد مرد را بی فعل و قول در رود در قلب او از راه عقل نقد او بیند نباشد بند نقل ✏ «مولانا»
در موج دریاهای خون بگذشته بر بالای خون وز موج وز غوغای خون دامانشان ناگشته تر در بیت بالا ، منظور از "دریاهای خون" چیست؟
خشم خود بشکن تو مشکن تیر را چشم خشمت خون شمارد شیر را ✏ «مولانا»
در بیت بیکسب و بیکوشش همه چون دیگ در جوشش همه بیپرده و پوشش همه دل پیش حکمش چون سپر دل انسانها به چه چیزی تشبیه شده است و چرا؟
در بیت رو چشم جان را برگشا در بیدلان اندرنگر قومی چو دل زیر و زبر قومی چو جان بیپا و سر منظور از "چشم جان" چیست و چرا باید آن را باز کرد؟
خُنُک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش / بِنَماند هیچش اِلّا هوس قمار دیگر مفهوم قمار در این بیت چه نقشی ایفا میکند؟ "بباخت" در اینجا نماد چه چیز ی است؟
سلام دوستان من درحال تحقیق کردن در یک موضوعی هستم و خیلی خیلی معنی این ابیات رو لازم دارم خواهشمندم که اگر معنی و مفهوم رو میدونید دریغ نکنید قصیده۹۱ از خاقانی هست بیت۵۵: ملک منطق الطیر طیار داند ز ژاژ مطین که طیان نماید بیت۵۸: قوی چار بینان ارکانش چندان که دور فلک هفت بنیان نماید ممنون میشم توضیح مختصری راجب مفهوم کلی این قصیده بفرمایید
"سمنبران" در ادبیات فارسی به چه کسانی اشاره دارد؟ تو بسی سمنبران را به کنار درگرفتی / نفسی کنار بگشا بنگر کنار دیگر