پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => زبان فارسی => شعر)
گفت پس من نیستم معشوق تو من به بلغار و مرادت در قتو پس نیم کلی مطلوب تو من جزو مقصودم ترا اندر زمن خانهٔ معشوقهام، معشوق نی عشق بر نقدست، بر صندوق نی هست معشوق آنک او یکتو بود مبتدا و منتهاات او بود چون بیابیاش نمانی منتظر هم هویدا او بوَد هم نیز سِرّ ✏ «مولانا»
آشفته سخن چو زلف جانان خوشتر چون کار جهان بی سر و سامان خوش تر مجموعهٔ عاشقان بود دفتر من مجموعهٔ عاشقان پریشان خوشتر
در شعر "هر دوست که دَم زد زِ وفا، دشمن شد هر پاکرُوی که بود، تَردامن شد" منظور از تبدیل دوست به دشمن چیست؟
در این بیت "راههای مختلف میراندش / تا رساند سوی بحر بیحدش" چه آرایهای به کار رفته است؟
در بیت "ابر را گوید ببر جای خوشش / هم تو خورشیدا به بالا بر کشش" منظور از "ابر" و "خورشید" چیست؟
در بیت "ماییم و می و مُطْرِب و این کنجِ خراب / جان و دل و جام و جامه پُر دُردِ شراب" بنظر شما شاعر چه نوع زندگی را توصیف میکند؟
آرایهی ادبی در بیت "عقل بهتر مینهند از کائنات / عارفان گویند مستی خوشتر است" چیست؟
در بیت "سعدیا چون دولت و فرماندهی / مینماند، تنگدستی خوشتر است" چرا سعدی تنگدستی را بهتر از فرماندهی میداند؟
هم بتقلیب تو تا ذات الیمین تا سوی ذات الشمال ای رب دین دوستان لطف کنید معنی این بیت رو توضیح بدید سپاس
در بیت "درد عشق از تندرستی خوشتر است / ملک درویشی ز هستی خوشتر است" منظور سعدی از مقایسهی عشق با تندرستی چیست؟