پرسش خود را بپرسید
١ رأی
٢ پاسخ
٥٤ بازدید

چون بیندش صاحب نظر صدتو شود او را بصر / دستک زنان بالای سر گوید که یا نعم المعین در بیت بالا  "صاحب‌نظر" چه کسی است و چرا دید او صدتو می‌شود؟ "نعم المعین" به چه معنایی در اینجا اشاره دارد؟

١ ماه پیش
٢ رأی
تیک ١ پاسخ
٢٤ بازدید

ایام شباب است شراب اولیٰتر با سبزخَطان، بادهٔ ناب اولیٰتر عالم همه سر به سر رباطیست خراب در جای خراب هم خراب اولیٰتر در بیت "در جای خراب هم خراب اولیٰتر"، تکرار واژه "خراب" چه آرایه‌ای را ایجاد کرده است؟

١ ماه پیش
٢ رأی
تیک ٢ پاسخ
٣٧ بازدید

سوالات زیر با توجه به بیت : بر خوان حق ره یافت او با خاصگان دریافت او / بنهاده بر کف‌ها طبق بهر نثارش حور عین "خوان حق" چه مفهومی در عرفان دارد؟ نثار حور عین چه نقشی در این بیت ایفا می‌کند؟

١ ماه پیش
١ رأی
١ پاسخ
٤١ بازدید

همه صیدها بکردی، هله، میر! بار دیگر / سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر در این بیت، شاعر از چه استعاره‌هایی استفاده کرده است؟ منظور از "سگ خویش" در این بیت چیست؟

١ ماه پیش
١ رأی
١ پاسخ
٢٥ بازدید

در بیت چون ذره‌ها اندر هوا خورشید ایشان را قبا بر آب و گل بنهاده پا وز عین دل برکرده سر مولانا چه تصویری از ارتباط عاشقان با خورشید حقیقت ارائه می‌دهد و ذره‌ها در هوا چه معنای نمادینی در عرفان دارند؟

١ ماه پیش
١ رأی
تیک ١ پاسخ
٣٢ بازدید

در بیت سلطان من خدا را زلفت شکست ما را تا کی کند سیاهی چندین درازدستی شاعر از چه چیزی به عنوان تشبیه استفاده کرده است؟

١ ماه پیش
١ رأی
تیک ١ پاسخ
٢٩ بازدید

 در بیت تا نرگس تو با ما گوید رموز مستی آن روز دیده بودم این فتنه‌ها که برخاست  به چه چیزی شخصیت داده شده و چگونه؟

١ ماه پیش
٣ رأی
١ پاسخ
٨٥ بازدید

غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را سفتن به معنی سوراخ کردنه اما با شعر جور در نمیاد...

١ ماه پیش
٢ رأی
تیک ١ پاسخ
٧٦ بازدید

کز ضرورت هست مرداری مباح بس فسادی کز ضرورت شد صلاح دیر یابد صوفی آز از روزگار زان سبب صوفی بود بسیارخوار جز مگر آن صوفیی کز نور حق سیر خورد او فارغست از ننگ دق ✏ «مولانا»  

١ ماه پیش
٢ رأی
تیک ١ پاسخ
٧٣ بازدید