پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => زبان فارسی => شعر)
«مسیح» در شاهنامه فردوسی نشستند و او را به آیین بخواست به رسم مسیحا و پیوند راست به دادار دارنده سوگند خورد بدین مسیحا و گرد نبرد بدین مسیحا به فرمان راست بد ارنده کو بر زبانم گواست فرستاده را چیز بخش ...
اندر غزل خویش نهان خواهم گشت تا بر لب تو بوسه دهم چونش بخوانی
در شعر اخوان ثالث او میپرسد پایتخت اینچنین قرنی کو؟ برکدامین بی نشان قله ست؟ آیا قرن، پایتخت دارد؟ آیا او به زمان یا مکان یا رویداد خاصی اشاره میکند؟ آن چیست؟
ببری مال مسلمان و چو مالَت ببرند بانگ و فریاد بر آری که مسلمانی نیست
معنی این بیت رو میخواستم
معنی شعر را بهم بگو
به میپرستی از آن نقش خود زدم بر آب که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن اگر این شعر رو معنی کنید طوریکه شعر هم به صورت نثر دربیاد ممنون میشم ،یعنی جمله به جمله بنویسید ، سپاسگزارم
گر آن ساقی که من دیدم بدیدی خضر فرخ پی به یک پیمانه دادی نقد عمر جاودانش را
گفت ای عنقای حق جان را مطاف شکر که باز آمدی زان کوه قاف ای سرافیل قیامتگاه عشق ای تو عشق عشق و ای دلخواه عشق اولین خلعت که خواهی دادنم گوش خواهم که نهی بر روزنم ✏ «مولانا»
چه آرایهای در بیت نی محزون داغ مرا، تازه تر از لاله کند ز جدایی ها، چو شکایت کند و ناله کند دیده میشود؟