پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => زبان فارسی => شعر)
کمترین کاریش هر روزست آن کو سه لشکر را کند این سو روان لشکری ز اصلاب سوی امهات بهر آن تا در رحم روید نبات لشکری ز ارحام سوی خاکدان تا ز نر و ماده پر گردد جهان لشکری از خاک زان سوی اجل تا ببیند هر کسی حسن عمل ✏ «مولوی»
مفهوم "صورتی بر نیاید ز دست / که نقشش معلم ز بالا نبست" در ابیات مرا صورتی بر نیاید ز دست که نقشش معلم ز بالا نبست گرت صورت حال بد یا نکوست نگارندهٔ دست تقدیر، اوست به چه چیزی اشاره دارد؟
در بیت زیر، شاعر چه چیزی را به شاگرد "منسوج باف" نسبت میدهد؟ چه خوش گفت شاگرد منسوج باف چو عنقا بر آورد و پیل و زراف
"هفت آسمان" در ادبیات فارسی نماد چیه ؟
منظور از "اَغیار " چه کسانی هستند ؟ تو با اَغیار پیش چشم من مِی در سبو کردی من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم
این شعر هر شب شب قدر است اگر قدر بدانی کنایه از چیه ؟منظور شاعر چی بوده ؟
کدام شاعر قرن یازدهم هجری به دلیل سرودن اشعار عرفانی به سبک خاص خود شهرت دارد؟
چرا شاعر میگه من خودم "سیزدهم"؟ سیزده را همه عالم به در آیند از شهر من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
"شمع کافوری" کنایه از چیه؟ من که نور صدق می تابد ز گفتارم، چرا شمع کافوری نسوزد در شبستانم چو صبح؟
بیت "عیش امروز علاج غم فردا نکند مستی شب ندهد سود به خمیازه صبح" چه دیدگاه و نگرشی نسبت به لذت و مستی شبانه و اثر آن بر صبح دارد؟