پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => زبان فارسی => شعر)
برو پاس درویش محتاج دار که شاه از رعیت بود تاجدار ✏ «سعدی»
آرایه ی ادبی بیت "چون لسان وجان او بود آن/ او آن او با او بود گستاخگو"
"مس همتپرست" کنایه از چیه ؟ من غلام آن مس همتپرست کو به غیر کیمیا نارد شکست
"سنبل و سوسن" در این بیت نماد چیه؟ در شعاع نور گوهر گاو آب ** میچرد از سنبل و سوسن شتاب
منظور از " مژگان در این بیت چیه ؟ غیر رویت هر چه بینم نور چشمم کم شود هر کسی را ره مده ای پرده مژگان من
"خلش" یعنی چی ؟ من نکردم لا ابالی در روش ** تو مکن هم لاابالی در خلش
دین به دنیای دنی دادن نه کار عاقل است می دهی یوسف به سیم قلب ای نادان چرا هیچ میزانی درین بازار چون انصاف نیست گوهر خود را نمی سنجی به این میزان چرا نان جو خور، در بهشت سیر چشمی سیر کن می خوری خون از برای نعمت الوان چرا ✏ «صائب تبریزی»
معنی کلمه ی " آهرمنی" در این بیت شعر چیست ؟ بو کنم دانم ز هر پیراهنی گر بود یوسف و گر آهرمنی همچو احمد که برد بو از یمن زان نصیبی یافت این بینی من
"حظیره " یعنی چی؟ در حلقه ی آن حظیره افتاد کشتیش در آب تیره افتاد
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی سعدی