پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => زبان فارسی => شعر)
ترکیب پیالهای که درهم پیوست بشکستن آن روا نمیدارد مست چندین سر و پای نازنین از سر و دست از مهر که پیوست و به کین که شکست ✏ «خیام»
این کوزه که آبخوارهٔ مزدوریست از دیدهٔ شاهیست و دل دستوریست هر کاسهٔ می که بر کف مخموریست از عارض مستی و لب مستوریست ✏ «خیام»
مرغ بر بالا و زیر آن سایهاش میدود بر خاک پران مرغوش ابلهی صیاد آن سایه شود میدود چندانک بیمایه شود بیخبر کان عکس آن مرغ هواست بیخبر که اصل آن سایه کجاست تیر اندازد به سوی سایه او ترکشش خالی شود از جست و جو ترکش عمرش تهی شد عمر رفت از دویدن در شکار سایه تفت ✏ «مولوی»
دل و دامن کرد تنور و غدیر سرو و لاله کناغ کرد و وزیر این بیت شعر در خود همین آبادیس هست در مورد واژه وزیر ، حالا قبل از دیدن این واژه چه معنی میده این بیت شعر که واقعا معرکه است ،
گویی دلت چرا نشد از هجر من غمین آن قدر تنگ شد که درو جای غم نماند - قاآنی
هیچ اگر سایه پذیرد منم آن سایهٔ هیچ که مرا نام نه در دفتر اشیا شنوند
"سامان " به چه معناست ؟ معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا
معنی "مقام سبوت" د رادبیات فارسی چیه ؟
منظور از "دفتر اشیا" چیه ؟ هیچ اگر سایه پذیرد منم آن سایهٔ هیچ که مرا نام نه در دفتر اشیا شنوند
بدان که در سماع سه مقام است: اول فهم، آنگاه وجد، آنگاه حرکت.