پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => زبان فارسی => شعر)
آرایهی ادبی شاخص در بیت "تا دل پادشه به دست آری / حیف باشد که حق بیازاری"
در بیت "انفقوا گفتست پس کسپی بکن / زانک نبود خرج بیدخل کهن" چه مفهومی از "انفاق" و "کسب" ارائه شده است؟
جزو او بی او برای او بگفت جزو جزوت گفت دارد در نهفت ✏ «مولانا»
در بیت "چونک رنج صبر نبود مر ترا / شرط نبود پس فرو ناید جزا" چه مفهومی از "صبر" و "جزا" بیان شده است؟
در گل بمانده پای دل ، جان میدهم چه جای دل و ز آتش سودای دل ، ای وای دل ، ای وای دل ، در گل ماندن پای دل ، خود یه معضلی ست چرا دیگر جان را هم شاعر میخواهد فدا کند؟ معنی کامل این بیت چیست ؟
در بیت "چنانم بانگ نی آتش بر جان زد / که گویی کس آتش بر نیستان زد" بانگ نی به چه چیزی تشبیه شده است؟
چه آرایهای در بیت "به پیام آشنایان، بنوازد آشنا را//چه قیامت است، جانا، که به عاشقان نمودی؟" وجود دارد؟
معنی سوال رو میخوام
گفت رنج احمقی قهر خداست رنج و کوری نیست قهر آن ابتلاست ابتلا رنجیست کان رحم آورد احمقی رنجیست کان زخم آورد آنچ داغ اوست مهر او کرده است چارهای بر وی نیارد برد دست ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت صحبت احمق بسی خونها که ریخت ✏ «مولانا»
در جمله ی زیر چه آرایه ی ادبی استفاده شده ؟ "اندوه بزرگی است ف انبوه انتظار"