پیشنهادهای امیر (٣١٨)
قوت بخشیدن
مشوق
obituary
خبرگزار، کسی که گزارشی را مخابره می کند
جمع "حبیب" است
نقطه تمایز To establish a niche ایجاد نقطه تمایز ( در مقالات آکادمیک )
ریزدوره
ID شناسه What is the payment ID? شناسه پرداخت چیست؟
مثلی ناظر به داستان "لباس جدید پادشاه" نوشته هانس کریستین اندرسون؛ جایی کاربرد دارد که برای کسی احترام بیجا بتراشند یا از چیزی صحبت کنند و مبنا بگیرن ...
تقلید کردن در مدخل وبستر copy می خوانیم: ( فعل ) ایجاد یک نسخه ( نسخه برداری ) یا تکثیر از ( چیزی ) و جالب اینکه در مترادف هایش، اسم هایی مثل mock ...
بی حاشیه ( متضاد بحث برانگیز )
راست و ریس کردن
پیش افتادن از کسی، جلو رفتن از کسی
اهرم مالی
پی نما/پس نما background میان نما middle - ground پپش نما foreground
زمان اندک That test was so easy, I was done in no time flat
Porosity تخلخل
نوه دختری
ambiguity
حسن تعلیل ( آرایه ادبی )
هنجارگریزی معنایی
Semantic anomaly
versification
Defamiliarization
appropriate enough
Stylistic Feature ویژگی ها/مختصات سبکی
به شهر و روستایی که در بیابان دیده می شد "سواد" می گفتند همچنین به معنی درون و باطن؛ خاقانی: بیمار بِه سوادِ دل اندر نیاز عشق ( بهتر است باطن دل تو د ...
واژه "سکه" ابتدا به قالبی می گفتند که روی نقره یا طلا می زدند ( به عنوان مثال تصویر پادشاه ) و سپس مجازاً به معنی خود پول استفاده شد. در این معنا معا ...
1 - اثر/احساس منفی ( نسبت به کسی ) 2 - قالب وارونه ( در ریخته گری و قالب گیری )
بلاشَک، چیزی که مقول به تشکیک نباشد
( ضرب المثل ) در توجیه بدعهدی کسی که قول کاری را دهد اما از عهده انجامش برنیاید
هسته خرما ابوسفین عمره اشتر ایشان فراگرفت و بمالید اثر خرماسته دید
یکی از معناهایش �همراه با�ست: I was moving my body to music بدنم رو با ریتم ( همراه موسیقی ) حرکت می دادم
با ریتم They were dancing to music همراه با ریتم، می رقصیدند
( ضرب المثل ) به چیزی گفته می شود که اضافه بیاید و درجای نادرست استعمال شود
مشق نظامی، رژه
زن دیگری گرفتن، خاقانی در مرثیه همسرش می گوید: گفتی دگری کنی، مفرمای * کاین در ورق گمان مبینام ( خاقانی )
گمان: خیال باطل
به پایان بردن گر عمر کران کنم به سودات * سودای تو را کران مبینام ( خاقانی )
به معنی "تاثیر، مهارت هنرمندانه" است و می توان "نمونه کار" هم معنی کرد: دستبردش همه جهان دیده * به همه دیده ای پسندیده ( نظامی ) بت که بتگر کُنَدش د ...
گزاره های "حسبِ حال" و شخصی درباره احساسات ( I feel ) ، نیازها ( what I need is ) و نگرش هایی ( perspective ) که از موضع شخصی و نه نسبت دادن چیزی به ...
نه هر که چهره بر افروخت دلبری داند هر گردی گردو نیست
دیده شده Musical sense of "union of all parts in a performance" for "ensemble" in English first attested in 1844 معنای موسیقایی "پیوستن تمام قطعه ها ...
اسهال
در فارسی، مضارع ساده نداریم و فقط سه گونه مضارع داریم: التزامی، اخباری و مستمر مضارع اخباری: می روم مضارع التزامی: روم ( الان می گوییم: بروم ) مضارع ...
در فارسی، مضارع ساده نداریم و فقط سه گونه مضارع داریم: التزامی، اخباری و مستمر مضارع اخباری: می روم مضارع التزامی: روم ( الان می گوییم: بروم ) مضارع ...
رسمی است که در پایان سال نو میلادی با خاطرات و عادت های بد سال گذشته خداحافظی می کنند و آن ها را روی کاغذی نوشته به آتش می کشند.
well founded
جا افتاده
فک وفامیل relatives
Syllable structure such as CCCV in the word "spray" ساختارها/الگوهای هجایی متشکل از مصوت ( V ) و صامت ( C )
ادای کاری را درآوردن
"نه تنها، بلکه" در فارسی حشو است. می توان "علاوه بر" را به جای آن به کار بست
It marked a significant milestone in this company's growth تحول مهمی را در رشد شرکت �رقم زد�
income stream
آب باریکه
( ضرب المثل ) به کسی می گویند که در هر مناسبت و موقعیتی مصرف داشته باشد
معادل: رنج بین و گنج یاب ( سعدی )
چوب به مرده زدن
connecting/linking verb
( فلسفه ) مقول به تشکیک، درجه تشکیک
what is your take on it نظرت درباره اش چیست
عام unspecific noun
هر لحظه آن به آن نیش خارها گزیده تر می شد ( ساربان سرگردان، سیمین دانشور )
پروا داشتن رفیق عشق نیندیشد از نشیب و فراز ( حافظ )
مسائل جاری
( فلسفه ) اختلاف نظر همتایان معرفتی
کارمان به کجا کشید
"مرخص" ( در آخر کلاس درس به شاگردان می گویند )
فعل torch در وجه مجهول معنای "انتقاد کردن، سرزنش کردن" می دهد Kamala Harris is torched for Thanksgiving photo next to a gas stove after Biden admini ...
To speed up: سرعت دادن، سرعت گرفتن The World Bank aims to speed up the disbursement of loans بانک جهانی در نظر دارد تا روند وام دهی را سرعت ببخشد
بی مهار، لجام گسیخته uncontrolled mass emigration مهاجرت گسترده بی مهار
بیشتر گفتن درباره چیزی Adjectives modify nouns in grammar: they tell us more about nouns
( فلسفه ) باور صادق موجه: تعریف سنتی از معرفت/دانش
نومیدانه ( ناامیدانه )
Subjective case نقش فاعلی Objective case نقش مفعولی Possessive case نقش ملکی دستورزبان: به نقش یا حالت یک واژه در جمله گفته می شود. Who is used in s ...
می گه خب، من یه حرفی زدم، به تریج قباش برخورد؟ حالا رو قوز افتاده ( دو چراغ آبی روشن، جمال میرصادقی )
To hurt sb's feelings
terrorist
قشری گری طفلی همه عمر چوب قشری گری این بابا رو خورده ( از کتاب دو چراغ آبی روشن، جمال میرصادقی )
قشری گر طفلی همه عمر چوب قشری گری این بابا رو خورده ( از کتاب دو چراغ آبی روشن، جمال میرصادقی )
دسترسی revocation of the security clearance of a Pentagon official ابطال دسترسی امنیتی یک مقام پنتاگون
قید yet در حال کامل وقتی می آد، مفهوم "تکمیل نشدن کاری که قصد/انتظار انجام آن را داریم" رو داره. تفاوتش با still اینه که در still قصد/انتظار انجامش ن ...
connecting verb
"چون" اگر معنای "به علت، مانند" داشته باشد با ضمه خوانده می شود: /tʃon/ اگر معنای "چگونه" داشته باشد با مصوت "او کوتاه" خوانده می شود: /tʃun/ با چون ...
معادل فاسی آن "آستانه" یا "آستان" ( کفش کَن ) است
به طور زنده
beyond the boundaries beyond the horizon
در خط شدن: آزرده شدن مشو در خط از پند خاقانی ای جان که این خوش حدیثی است بر دفتر افکن
به کاور پلاستیکی کاغذ می گویند، معادل Punched Pockets
ادیب الممالک فراهانی: هفت خط داشت جام جمشیدی * هر یکی در صفا چو آئینه جور و بغداد و بصره و ازرق * اشک و کاسه گر و فرودینه
توبغلی
My life is an open book. I have nothing to hide سفره دلم باز است. چیزی برای پنهان کردن ندارم
her mind was an open book to him از دل او خبر داشت
فراگیر full - size dictionaries دیکشنری های فراگیر ( مانند American Heritage یا Oxford Dictionary )
بین same و day یک خط تیره نیاز است
Buying forward پیش خرید یک محصول با قیمت روز مذاکره و تحویل در موعد آینده
دست خون و ششدر از اصطلاحات بازی نرد است. در دست تو چون به دست خون ماندم از ششدر تو گذر نیندیشم ( خاقانی ) در دست تو به دستخون ماندم ( بر سر اعضای ...
دست خون و ششدر از اصطلاحات بازی نرد است. در دست تو چون به دست خون ماندم از ششدر تو گذر نیندیشم ( خاقانی ) در دست تو به دستخون ماندم ( بر سر اعضای ...
پولی که پس از خوردن غذا به مهمان می دادند دندان مزد سگان کویت بپذیری اگر روان فرستیم ( خاقانی )
دارایی معلوم من از عالم جانی است چه فرمایی بر خنجر تو پاشم یا بر سرت افشانم ( خاقانی )
گاهی به جای controversial ( جنجالی، پرمناقشه ) کاربرد دارد even - handed coverage of a volatile issue پوشش بی طرفانه از مسئله ای جنجالی
پارتی بازی، نمایش جانب داری ( از یک گروه )
وقفه بشردوستانه ( در جنگ )
نوعی وارونگی نحوی ( دستورزبان )
اعمال نیروی متناسب ( و نه بیش از حد ) در متون سیاسی ( دفاع از خود ) و کیفری ( مقابله با مظنونان ) کاربرد دارد.
concise and precise
دوآلیسم یا ثنویت ( دو مفهوم مقابل هم در روایت ها ) مانند علم و خرافه، خوف و رجا ( بیم و امید )
The only impeccable writers are those who never wrote
تا: از زمانی که بردوخته ام دیده چو باز از همه عالم :مثل باز شکاری چشمم را از همه آدم های دنیا دوخته ام و وفادارم ) تا دیده من بر رخ زیبای تو باز اس ...
به اقتضا act accordingly به اقتضا عمل کن
shatter ( one's ) hopes
با سورپرایز، ناگهانی خوردنیها بصحرا مغافصه پیش آوردندی ( تاریخ بیهقی )
پراقبال
غلام بچه ها ( در مصرع زیر استعاره از ستارگان آسمان ) پیش که یاوه شوند خردوشاقان چرخ ( خاقانی )
حق انصاف غمت دادم: حق غمت را ادا کردم ( خاقانی )
سود و زیان آن خدمت بسر برم و جان و تن و سوزیان و مردم را دریغ ندارم ( تاریخ بیهقی )
کنایه از شخص انتقام جو
کامل
سرزمین اما چون اندیشیدیم که خوارزم ثغری بزرگ است ( تاریخ بیهقی )
Indiscriminate shooting
ابراز کردن، حرف چیزی را زدن، بلند اعلام کردن We are under attack, please speak up ما زیر حمله ایم، لطفا بلند بگویید
( اصطلاح ) تحت کنترل بودن
باید هم اینطور باشد He got very angry, and you should be خیلی عصبانی شد، باید هم می شد
سنگفرش برجسته ( برای نابینایان )
انجام دادن یا کردن، از معانی مجازی فعل نمودن است
balance sth with sth چیزی را با اعمال چیزی متعادل کردن، اهمیت دادن به دو چیز برای متعادل کردن
کنترل کننده نبرد؛ کنترل و هدایت عملیات نبرد از طریق کنترل ترافیک هوایی، آتش باری یا فرماندهی
حزب جمهوری خواهان آمریکا ( محافظه کار ) در انگلستان هم واژه Tory معادل محافظه کاران است
Developments ( در اخبار ) تحولات
دژخیم
We look forward to hearing from you again in due course
به ایالتی در آمریکا گفته می شود که شانس پیروزی دو نامزد جمهوری خواه یا دموکرات در آن نزدیک به هم باشد: ایالت تعیین کننده
هدایت بخشی
به باور اینکه، به تصور اینکه She bought the rug in the belief that it was a real antique, not a fake او این قالی را با تصور این خرید که یک عتیقه واقع ...
( در اخبار ) علنی نشده است
concluded
Member of Knesset عضو کِنسِت ( پارلمان اسرائیل )
اصطلاح انگلیسی که دلالت به "وسط حرف بزرگتر نپر" می کند. نظر شخصی: استعمال این عبارت سرکوب فرهنگ گفت وگو را پیامد دارد.
پیگیر کسی بودن Do not follow me out anymore دیگه پیگیر من نباش
بیشترِ چیزی، چیزی را بیشتر I need more of a sleep tonight امشب، بیشتر خواب است که می خواهم I am more of an extrovert guy من آدمی بیشتر درونگرایم
بیشترِ چیزی، چیزی را بیشتر I am more of an extrovert person من آدمی بیشتر برونگرایم I need more of a connection این بیشتر ارتباط است که می خواهم
حلال زاده آمد
فرانسوی کهن/باستان به زبان رایج در سده های هشتم تا چهاردهم میلادی در فرانسه می گویند
To mistake ( sth/sb for sth/sb ) = take incorrectly To mistake one thing for the other اشتباه گرفتن چیزی با دیگری I mistook him for the teacher با ...
چند ده ساله Decades - old Soviet machine guns مسلسل های چند ده ساله شوروی
از کاه کوه ساختن
Treasury Secretary وزیر خزانه داری ( در آمریکا ) Chancellor of the Exchequer وزیر خزانه داری ( در بریتانیا )
معرفی کردن، یاد کردن: He was once billed as a hero زمانی از او به عنوان یک قهرمان یاد می شد
در شعر کهن فارسی، به روایت ها، تصاویر و استعاره هایی که موضوع شعر را تشکیل می دهد موتیو می گویند. شمع و پروانه، گل و بلبل، گوی و چوگان و. . . همه این ...
واگن مترو
وجه
at the conclusion of sth در پایان چیزی
زمان میانی ( بر اساس حرکت خورشید فرضی در راستای استوای کیهانی ) Greenwich Mean Time Zone محدوده زمان میانی گرینویچ
اسم وصفی ( مضاف الیه در فارسی ) در دستورزبان انگلیسی، اگر دو اسم در پی هم بیایند و واژه مقدم وجهی از واژه ماخر را وصف کند، به آن "اسم وصفی"، "attrib ...
پیش کشیدن، مطرح کردن چیزی برای ملاحظه put forward/forth
ربط/مشابهت داشتن، نمود داشتن do citizens' patterns of political participation correspond to their conceptions of democracy? آیا الگوهای مشارکت سیاسی ...
جزء
salary scale جدول مزد
زلف دوتا: دو بافه مو در طرفین صورت معشوق ز زیر زلف دوتا چون گذر کنی بنگر ( حافظ )
مقداری که، طوری که: دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
ساده از کنار چیزی گذشتن This is not sth to be taken for granted
زمان کم است
پیش خرید
نه اینکه
literary device
این نظر توئه
کسی که نصف شب به یخچال رجوع می کند
نخ نما
دراز کشیدن حیوانات برای خنک شدن
خنده نازدار
نماخانه
subheading زیرعنوان heading عنوان ( تیتر )
MFN tariffs ( در بازرگانی ) تعرفه هایی که ترجیحی ( preferential tariffs ) نبوده و برای تمام طرف های تجاری یک کشور به میزان یکسان وضع شده باشد
سازش پذیر
به رسید دریافت محموله از طرف بارفرابر گفته می شود Freight forwarder Receipt
آگاه شونده در بازرگانی به شرکت یا شخصی می گویند که از ورود بار به بندرگاه مطلع می شود.
فهرست بسته بندی سندی در بازرگانی است که مشخصات اقلام بار به همراه وزن و حجم هرکدام در آن درج شده است
درخواست مظنه ( در بازرگانی ) سند یا نامه ای شامل فهرست اقلام موردنیاز و شروط درخواستی تحویل و پرداخت است
فراشایسته ( کیفیت )
گرایش به ساده انگاری در فلسفه و توجیه پدیده ها با رویکردی جزئی نگر
شناخت به رسمیت
ناظر، نگران، هوشیار
نمایشنامه نویسی
تراگذرگاه، باژگاه
تا زمان [تحقق موضوعی]
Discounting loan ( در بازرگانی ) وام پیش از موعد پرداخت خریدار است که بانک فروشنده از منابع خود به فروشنده اعطا می کند.
مفعول پرسیدن، مورد سؤال
زَهره چیزی را دارابودن یعنی جسارت انجام آن را داشتن
قانون ( law ) که ریشه یونانی دارد در قضاوت بر اساس آن حکم ( rule ) یا موارد دیگر صادر می شود. حکم قوانین را بر اساس عدالت تدوین می کند.
سست پیکر
خلق بدون برنامه ریزی و خودبه خود ( spontaneous ) آثار هنری که مقام بداهه هم نام دارد
هوش باختن، در انداختن هوش
حجم مکعب ( بازرگانی )
یا، و نه عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم * یا گناهی ست که اول من مسکین کردم ( استفاده از حرف "یا" )
فعل امر "فسردن"
مترجم ( در فرانسوی ) در معنای فیلسوف یا مفسر نیز به کار می رود.
فرهیخت، فرهیخته، ادب ( ادبیات ) تبدیل "ب، پ، و، ه" ( از پهلوی ) به "ف" در ( ف ارسی دری ) متداول است: پارسی و فارسی، پرهیخت و فرهیخت
نوخواه ویژگی انسانی که گرایش به نو بودن و دوری از جسدیت است.
بینامتنیّت این مفهوم زبانشناختی می گوید ابزار زبان هم از فرهنگ و متون گذشتگان و هم از همدورگان خود بهره می گیرد تا گفته پردازش های نو و پیش رونده پد ...
ناروانی، ناشیوایی، نارسایی در گفتاردرمانی به stammering/stuttering می گویند که لکنت/گرفتگی زبان است. سبب های این پدیده که در کودکان 2 تا 6 ساله رخ می ...
وسواسی، وسوسه مند چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم ( مولوی )
به خدمات قبل از تحویل خودرو گفته می شود. مانند چک کردن بدنه و رنگ خودرو. مفهوم این سرواژه Pre - Delivery Service در تضاد با Handover است و به بازخورد ...
به تحویل خودرو هم گفته می شود
بالارونده
پُرشیدا
ناحیه شکل دیداری ( بصری ) واژگانی در مغز این ناحیه در نیمکره چپ مغز قرار دارد و واژگانی که به گوش می شنویم یا به چشم می بینیم در این قسمت است که پردا ...
سامان دادن، تنظیم کردن، به رشته درآوردن، رگولاسیون در حقوق، به قانون گذاری های محدود به مسئولیت نهادها گفته می شود؛ مانند دستورات اجرایی گمرک برای کن ...
شکل گرایی، فرمالیسم در نقد ادبی، نگرشی است که اصالت معنا و بسندگی پردازش ادبی را بدون دخالت دادن عوامل خارج از زبان ( مثل فرهنگ یا تفکر نویسنده ) به ...
جهانگیر مانند تیمور گورکانی
oversee بادقت نگریستن
برآوردن، برآوری
goldgraphy
مبصَر: دیده شده، منظور چو مبصر با بصر نزدیک گردد * بصر ز ادراک آن تاریک گردد ( شیخ محمود شبستری )
از نخستین واژه های برساخته در زبان پارسی است.
سرواژه سازی initialism و acronym هر دویشان abbreviation اند. تفاوت این دو گونه مخفف آن است که در initialism حروف سرواژه جداجدا خوانش می شود ( مانند N ...
مجازگونه مجاز بین دو مفهوم ارتباط می آورد و قطب مقابل استعاره است که تشابه دو چیز را نشان می دهد. the pen is mightier than the sword برای مثال، اینج ...
correspondingly
نامه نگارانه ( انتقال پیام زبانی مشابه لحن نامه نگارِ )
مگر آنکه [فلان اتفاق بیفتد]
نیست شناسی، عدم شناسی
مگر
هم بافت
واکنش سریع نخاع به گیرنده های حسی
در حقوق، قراردادهایی که تنها 2 طرف مسئولیت دارند و قرارداد به تبیین رابطه این دو طرف می پردازد.
انبوه گرایی
آیا هیچ امکانی وجود ندارد که ( هله نومید نباشی که تو را یار براند / گرت امروز براند نه که فردات بخواند )
بیش گرایی، انبوه گرایی، تکثرگرایی ( در مقابل یکه گرایی )
نگاره، فرتور، تمثال ( این واژه در نگارگری به کار می رود )
نهانگرا
دیگرگونی، دیگرسانی، ناسانی
صدامعنایی، واج آرایی ( تکرار برخی حروف صامت یا مصوت در یک گروه معنایی ) حافظ در کاربرد این آرایه ادبی موسیقی کل اشعارش را طوری می سازد که القای محتو ...
دیوارنامه
بی همپا، بی همسو، بی موازا به معنای شخص یا چیز بی رقیب
Neuro - linguistic programming برنامه ریزی عصبی کلامی - زبان مورد استفاده در این رویکرد آموزشی و درمانی، تلقین ( القا ) است.
دو صورت که رابطه تناقض بین آن ها وجود دارد. تناقض یکی از چهار نوع رابطه واژگانی و فکری است. این تناقض می تواند در ابعاد گوناگون باشد که از طریق ایجاد ...
ویژه بخشیدن، ویژه کردن
زیست دوستانه ( قید )
دانش گمانه
چترواژه - به واژه ای می گویند که گروهی از واژگان را در شبکه معنایی نمایندگی کند. برای مثال، �بازار� چترواژه ای برای تمام بنگاه های تجاری است.
برگرداندن تماس/احضار I call you back in one hour تماس تو را تا یک ساعت بر می گردانم
تابع یکنوا - در ریاضیات، تابع های یکنوا چهار دسته اند: صعودی، نزولی، اکیداً صعودی، اکیداً نزولی
ارج واژه ارزواژه ( بهترین برگردان فارسی این می تواند باشد ) سنج واژه ( این برای واحدهای سنجش وزن و طول و مانند این ها مناسب است ) همچنین است: فعل: ...
بسته بندی کارا - در صنعت بسته بندی به نوعی packaging گفته می شود که ارزش افزوده دارد.
یگانگی، تک گانگی، یک گانگی
به نهادهایی که مسئول مستقیم اجرا، نظارت و یا اعطای مشاوره درخصوص برنامه های دولتی اند گفته می شود. ( مانند کمیته های قانون گذاری یا اعطای مجوز زیرمجم ...
تاکتیک به معنای رویکرد است. این با استراتژی ( راهبرد ) تفاوت دارد. استراتژی یعنی گزینش هدف، تاکتیک یعنی رویکرد رسیدن به آن هدف ( تکنیک هم شرح تاکتیک ...
دیدار مطبوعاتی سیاستمداران با اصحاب رسانه
نمایاندن نظر خود به دیگران
مقدار مالیات ارزش افزوده که هر کسب وکار به اداره مالیات بدهکار است ( مانند مالیات ارزش افزوده بر فروش کالاها در داخل قلمرو گمرکی - به مشتریان یا شرکت ...
مقدار مالیات ارزش افزوده که هر کسب وکار از اداره مالیات بستانکار است ( مانند ارزش افزوده ای که هنگام واردات کالا به گمرکات پرداخت می شود )
امتیاز تعرفه ای ( کاهش حقوق گمرکی کالاها جهت تسهیل تجارت )
خریدوفروش کالاهای در حال ترانزیت
در امور لجستیکی، به شرکت های فورواردر ( کارگزار حمل ) می توان این عنوان را نسبت داد. در آژانس های هواپیمایی و کارگو نیز به شرکت هایی گفته می شود که ...
فطرت
به حالتی از حمل و نقل تجاری گفته می شود که کالاهای متعلق به چند نفر ( چند بارنامه هاوس ) یکجا و با یک بارنامه مستر حمل شوند.
فشار روی کسی یا چیزی آوردن جهت انجام کاری
combustible به موادی گفته می شود که در گستره دمایی بالاتری نسبت به flammable ها آتش گیر باشند؛ یعنی آتش گرفتن این مواد به گرما نیاز دارد ( مانند چوب ...
قسمت کشندۀ کمرشکن
jurisdictional boundaries مرزهای استحفاظی ( درخصوص نهادهای دولتی، قضایی یا کیفری )
تفسیرپذیر
آرد گندم
به طرفداران هر دو حزب جمهوری خواه و دموکرات ( یکجا ) گفته می شود.
می توان به انتظار آن نشست که
گیج کننده ( اصطلاحی )
به ایالتی در آمریکا گفته می شود که شانس پیروزی دو نامزد جمهوری خواه یا دموکرات در آن نزدیک به هم باشد: ایالت تعیین کننده
این طور پیش رفت ( که )
ماشین بافندگی �ماکودار�
asphalt felt
اظهاریۀ اولیه در گمرک
در حمل ونقل بین المللی کالا، وقتی محتویات یک کانتینر متعلق به چند مشتری است، این عبار ت به کار می رود.
این عبارت در حمل کالا به معنای آن است که کانتینر موردنظر تنها برای یک گیرنده است. الزاماً نیازی به پربودن کانتینر نیست.
قابل ستایش بودن [رفتار] کسی
هم راستا، در یک راستا
بابصیرت
واپرسی/واپرسیدن/واپرسش ( برابرِ فارسی استیضاح )
حقیقت رنگی ندارد مثال: برای کسانی که شواهد را باور نکردند، حقیقت رنگی نداشت ( حقیقت را نمی دیدند )
بایسته
نمایندۀ نیابتی
خویش دزدی ( در ادبیات زمانی روی می دهد که نویسنده بخشی از اثر خود را با ریخت دیگری باز بیافریند )
پیغام گیر در تلفن شرکت ها یا. . . زمانی که مشتری تماس می گیرد، با این پیام صوتی مواجه می شود.
فرجامین ( صفت )
نشانه هایی در متن است که پی بردن به معنای واژگان داخل متن را تسریع می کند. به طور مثال مترادف یا متضاد واژه را می آورند یا به توضیح واژه در داخل پران ...
محل اختلاف محل بحث
ارجمندانه
به عملی می گویند که باید در آن عوامل مختلف را در نظر گرفت. مثلا: خرید و فروش هم زمان خودرو، که اگر قیمت خودرو جدید گران تر شود یا خودروی فعلی ارزان ش ...
اولیه primary, initial
اوکی پس! این عبارت محاوره ای است
[بسترسازی] فضای بروز خلاقیت Creative space is a concept embracing the mental, physical, and emotional environments within which creativity operates. ...
پاسداشت مثل پاسداشت فرهنگی
[کاربرد در حوزه املاک] وقتی فردی قصد فروش خانه دارد و بلافاصله می خواهد ملک جدیدی بخرد، بانک میزان مورد نیاز خریدار به او وام می دهد اما مدت بازپرداخ ...
lease back
زمانی به کار می رود که مالک خانه، پس از فروش ملک، مدتی را به عنوان مستاجر در همان سکونت داشته باشد
بازاری که در آن، خرید به معنای سرمایه گذاری است و ارزش مورد خریداری شده احتمالا بالا خواهد رفت. به طور مثال، زمانی که عرضه افزایش پیدا کرده، اصطلاحا ...
بازاری که در آن، سود در فروش است. به طور مثال، زمانی که عرضه کاهش پیدا کرده و تقاضا بالا رفته است، اصطلاحا می گویند بازار فروش است و مالکان می توانند ...
برای خانه ای به کار می رود که جهت فروش عرضه شده باشد معادل دقیق فارسی ندارد
بازپرداخت مالیات این عبارت زمانی کاربرد دارد که به طور مثال فردی مالیات را پرداخت کرده اما مشمول طرحی برای کاهش مالیات یا بازپرداخت آن شده است
جریان ها Those developments after 9/11
تغییرماهیت دادن به چیزی توسعه یافتن
پویایی و سرزندگی
دو کاربرد داره: 1 - وقتی کسی درباره رویای دست نیافتنیش صحبت می کنه و در واقع خیال بافی می کنه، انتهاش این عبارت رو میگه 2 - وقتی جمله ای به کسی میگن ...
می تواند معنی "پیش کشیدن" موضوعی را برای انتقاد از کسی بدهد
دوگانگی یعنی کسی حرفی بزنه و بعدش برعکسش عمل کنه He was accused of applying double standards in his behaviour Don't use double standards!
این اصطلاح مالی برای موارد مالکیت مشترک بر املاک کاربرد دارد که برای مثال وام گیرنده با وام دهنده، طبق درصدی خاص، در مالکیت بر آن خانه شریک می شوند. ...
کف بینی
توفیق اجباری
سیر تا پیاز افراد یا چیزهای مورد بحث The whole kit and caboodle means the entire amount of things or the entire group of people being discussed. The ...
نوشدارو بعد از مرگ سهراب زمانی استفاده می شود که حادثه ای رخ داده و اقدام مورد نظر پس از حادثه ترتیب داده می شود
برتری ( در فوتبال ) Messi gave the lead to Barcelona
"آن زمان" but warned that no power could stop it until then اما هشدار داد "تا زمانی که آن موضوع محقق نشود"، هیچ قدرتی نمی تواند آن را متوقف کند. Th ...
[حالت] تغییرپذیر
پیشتاز ( در انتخابات )
بست نشینی
نادیده گرفتن / چشم پوشی کردن
شکستی سنگین خوردن
ناهمخوانی
تباه گونه، فسادگونه