sameness

/ˈseɪmnəs//ˈseɪmnəs/

معنی: عینیت
معانی دیگر: همانی، همان بودن، یکجوری، همانندی، مطابقت، یکسانی، یک نواختی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the quality or condition of being the same; uniformity.
مشابه: identity

(2) تعریف: absence of variety; monotony.
مشابه: monotony

جمله های نمونه

1. His books all have a certain sameness about them.
[ترجمه گوگل]کتابهای او همگی یکسانی در مورد آنها دارند
[ترجمه ترگمان]کتاب های او اصلا در مورد آن ها یکنواختی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He grew bored by the sameness of the speeches.
[ترجمه گوگل]او از یکسانی سخنرانی ها خسته شد
[ترجمه ترگمان]در یکنواختی سخنرانی حوصله اش سر رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was struck by the sameness of the houses.
[ترجمه گوگل]یکسانی خانه ها او را تحت تأثیر قرار داد
[ترجمه ترگمان]در یکنواختی خانه ها دچار حیرت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She grew tired of the sameness of the food.
[ترجمه گوگل]او از یکنواختی غذا خسته شد
[ترجمه ترگمان]از یکنواختی غذا خسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And there is considerable sameness in what we do from day to day.
[ترجمه گوگل]و شباهت قابل توجهی در کارهایی که ما روزانه انجام می دهیم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]و یکنواختی قابل توجهی در کاری است که ما از روز به روز انجام می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Does equality have to mean sameness for spouses in order to have equal power and status in our most basic family relationships?
[ترجمه گوگل]آیا برابری باید به معنای یکسانی برای همسران باشد تا در ابتدایی ترین روابط خانوادگی خود از قدرت و موقعیت برابر برخوردار باشیم؟
[ترجمه ترگمان]آیا برابری باید به معنای sameness برای همسران به منظور داشتن قدرت و وضعیت مساوی در اساسی ترین روابط خانوادگی ما باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The criteria of sameness and difference offer few ways of separating out peoples once we rise above the level of locality.
[ترجمه گوگل]معیارهای یکسانی و تفاوت راههای کمی برای جداسازی مردمان به محض بالا رفتن از سطح محلی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]معیارهای همانندی و تفاوت چند روش برای جدا کردن مردم از سطح منطقه را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Too many lawyers complain about the sameness of their activity, day to day, month to month.
[ترجمه گوگل]بسیاری از وکلا از یکسان بودن فعالیت خود، روز به روز، ماه به ماه شکایت دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از وکلا از یکنواختی فعالیت خود، روزانه تا ماه و ماه شکایت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The sameness of the descriptions spoke volumes about the connection between writer and reader, as did the laughter and the smiles.
[ترجمه گوگل]یکسانی توصیفات، و همچنین خنده ها و لبخندها، گویای ارتباط بین نویسنده و خواننده بود
[ترجمه ترگمان]The توصیفات در مورد ارتباط بین نویسنده و خواننده و خنده و لبخندها وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is some sameness between the two feature films.
[ترجمه گوگل]شباهتی بین این دو فیلم بلند وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بین این دو فیلم تفاوت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Synonymy: is the technical name for the sameness relation.
[ترجمه گوگل]مترادف: نام فنی رابطه همسانی است
[ترجمه ترگمان]synonymy: نام تکنیکی رابطه یکنواختی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Finally, comparing and analyzing the difference and sameness between them from the following two aspects:reviewal target and reviewal standard.
[ترجمه گوگل]در نهایت، مقایسه و تجزیه و تحلیل تفاوت و یکسانی بین آنها از دو جنبه زیر: هدف بررسی و استاندارد بازنگری
[ترجمه ترگمان]در نهایت، مقایسه و تجزیه و تحلیل تفاوت و یکنواختی بین آن ها از دو بعد زیر: reviewal هدف و استاندارد reviewal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is such a sameness about everything.
[ترجمه گوگل]در همه چیز چنین یکسانی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]هیچ عیب و ایرادی در همه چیز وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tall tales have a certain sameness.
[ترجمه گوگل]داستان های بلند یکسانی خاصی دارند
[ترجمه ترگمان]اقای تال گفت: - نه، نه، نه، نه، نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In our differences we grow; in our sameness we connect.
[ترجمه گوگل]در اختلافاتمان رشد می کنیم در یکسانی ما به هم متصل می شویم
[ترجمه ترگمان]در تفاوت ما رشد می کنیم؛ در sameness که ما به هم متصل می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عینیت (اسم)
identity, exactness, sameness

تخصصی

[ریاضیات] تشابه، یکسانی، همسانی

انگلیسی به انگلیسی

• identicalness; similarity, likeness; equality, equivalence; uniformity, lack of variety, monotony
the sameness of something is its lack of variety.

پیشنهاد کاربران

۱. همانندی. تشابه. شباهت ۲. یکنواختی. عدم تنوع
مثال:
He grew bored by the sameness of the speeches.
او از شباهت {و عدم تنوع} سخنرانی ها خسته شد.
یکنواختی
یگانگی، تک گانگی، یک گانگی
ثبات
همانی
یکسانی
شباهت

بپرس