فرمالیسم

فرهنگ فارسی

( اسم ) شکل و قالبی که به وسیله آن هنرمند منظور خود را بیان کند .

فرهنگ معین

(فُ ) [ فر. ] (اِ. ) شکل و قالبی که به وسیلة آن هنرمند منظور خود را بیان کند.

فرهنگ عمید

نظریه ای در نقد ادبی که شکل ظاهری اثر را مورد توجه قرار می دهد، شکل گرایی.

دانشنامه آزاد فارسی

فُرمالیسم (formalism)
یکی از آثار مارتین پوریر
در هنرهای تجسمی، ادبیات، و موسیقی، تأکید بر فرم و ساختار صوری، و ثانوی به شمار آوردن مضمون و محتوا. خاصه به مکتبی روسی در نظریۀ ادبی اشاره دارد که ادبیات را بر پایۀ کیفیات صوری و زیبا شناختی تعریف می کرد، و برای دورنمایۀ اجتماعی آن اهمیتی قائل نبود. منتقدان فرمالیست معتقد بودند که هر تلاشی در جهت تحلیل محتوای اثر، منتقد را به گستره های غیرادبی، ازجمله روان شناسی و جامعه شناسی، سوق می دهد. فرمالیسم در دوران شوروی به بی مسئولیتی هنری متهم شد، و در ۱۹۴۸ گرفتار پاکسازی های فرهنگی حکومت استالین گردید. جای آن را رئالیسم سوسیالیستی گرفت.

پیشنهاد کاربران

جای تاسف است که حتی وقتی ما پارسی زبانان دست به کار واژه سازی می زنیم باز هم به بیراهه می رویم؛ یا واژه های عربی - فارسی می سازیم و یا دساتیرنویسی می کنیم! امیدوارم برابرهای زیر مورد توجه قرار گیرند:
formalism
...
[مشاهده متن کامل]

ریخت شناسی
formalist
ریخت گرا
formalistic
ریخت گرایانه
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
آنچه البته به جایی نرسد فریاد است!

شکل گرایی، فرمالیسم
در نقد ادبی، نگرشی است که اصالت معنا و بسندگی پردازش ادبی را بدون دخالت دادن عوامل خارج از زبان ( مثل فرهنگ یا تفکر نویسنده ) به متن می دهد. پس در این نقد، تنها کارکرد زبانی آثار ادبی زیر ذره بین می رود و متن خوب در نگاه فرمالیسم آن است که فرم پیام یا صورت آن دربرگیرندگی معنایی داشته باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

پیشنهادواژه:
فرمالیسم= سانیختمان یا سانیختار
در هنگام ترجمه نوشتاری از زبان آلمانی به این نکته پی بردم، که ( formalism ) در دانش مزداهیک هرچند ازبهرِ ( ism ) به آموزه ای ویژه در مزداهیک، نمارش ( =اشاره ) دارد، ولی نمی توان پرسونانه آن را برابر با ( دیسه گرایی یا صورت گرایی ) دانست، بلکه بیشتر به ساختار یا ساختمانِ فرمول بندی شده نمارش ( =اشاره ) دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

پیشنهاد:
فرمول:سانیز ( ه ) از کارواژه سانیختن ( سان/یختن )
formalism ( فرمالیسم ) = سانیختمان ( بُن گذشته سانیختن ( سانیخت ) /پسوند نامساز ( مان ) ) یا
سانیختار ( بُن گذشته سانیختن ( سانیخت ) /پسوند نامساز ( ار ) )
( در این باره به تاربرگ واژه ( فرمول ) پس گردید ( رجوع کنید ) ) .

چِهرگرایی ( تا اندازه ای بر بنیاد آنچه زهرا در بالا آورده است. ) ـ چِهر به آرش شکل
صورت گرایی

بپرس