reinforcer


تقویت کننده

جمله های نمونه

1. The accidental appearance of a reinforcer strengthens any behavior in progress and brings it under the control of current stimuli.
[ترجمه گوگل]ظهور تصادفی یک تقویت کننده، هر رفتاری را که در حال انجام است تقویت می کند و آن را تحت کنترل محرک های جاری قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]ظاهر تصادفی یک reinforcer هر گونه رفتار را در پیشرفت تقویت می کند و آن را تحت کنترل محرک های فعلی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Since smiling is an extremely powerful reinforcer, this visual interaction is important in bringing about the closeness of parent and child.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که لبخند یک تقویت کننده فوق العاده قدرتمند است، این تعامل بصری در نزدیک شدن والدین و فرزند مهم است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که لبخند زدن بسیار قدرتمند است، این تعامل بصری در ایجاد نزدیکی به والد و فرزند مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Reinforcers are rewards given to strengthen desirable behaviour.
[ترجمه گوگل]تقویت کننده ها پاداش هایی هستند که برای تقویت رفتار مطلوب داده می شوند
[ترجمه ترگمان]reinforcers برای تقویت رفتار مطلوب پاداش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There are positive and negative reinforcers which increase and decrease this rate of occurrence respectively.
[ترجمه گوگل]تقویت کننده های مثبت و منفی وجود دارند که به ترتیب این میزان وقوع را افزایش و کاهش می دهند
[ترجمه ترگمان]نتایج مثبت و منفی وجود دارد که این نرخ را به ترتیب افزایش و کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Primary reinforcers such as water and food satisfy biological needs.
[ترجمه گوگل]تقویت کننده های اولیه مانند آب و غذا نیازهای بیولوژیکی را برآورده می کنند
[ترجمه ترگمان]reinforcers اصلی مانند آب و غذا نیازهای زیستی را ارضا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Plant managers and supervisors begin to use token reinforcers to recognize teams with quality improvement or other noteworthy accomplishments.
[ترجمه گوگل]مدیران و سرپرستان کارخانه شروع به استفاده از تقویت کننده های نشانه برای تشخیص تیم هایی با بهبود کیفیت یا سایر دستاوردهای قابل توجه می کنند
[ترجمه ترگمان]مدیران و سرپرستان نیروگاه شروع به استفاده از reinforcers برای تشخیص تیم های دارای بهبود کیفیت و یا دستاوردهای قابل توجه دیگر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The most powerful reinforcer is performance.
[ترجمه گوگل]قوی ترین تقویت کننده عملکرد است
[ترجمه ترگمان]قوی ترین reinforcer عملکرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Make use of plentiful social reinforcers and the occasional treat by way of acknowledging your child's continuing efforts.
[ترجمه گوگل]با قدردانی از تلاش های مداوم فرزندتان، از تقویت کننده های اجتماعی فراوان و رفتارهای گاه به گاه استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از reinforcers اجتماعی فراوان و درمان گاه و بیگاه برای تایید تلاش های مداوم فرزندتان استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These products are powerful reinforcers that improve the poor self-esteem of work-inhibited students.
[ترجمه گوگل]این محصولات تقویت‌کننده‌های قدرتمندی هستند که عزت نفس ضعیف دانش‌آموزان کم کاری را بهبود می‌بخشند
[ترجمه ترگمان]این محصولات reinforcers قوی هستند که عزت نفس ضعیف دانش آموزان را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The carbon fiber is the main reinforcer for titanium diboride coating material, and greatly influence the properties of titanium diboride coating cathode.
[ترجمه گوگل]فیبر کربن تقویت‌کننده اصلی مواد پوشش دی‌بورید تیتانیوم است و تأثیر زیادی بر خواص کاتد پوشش دی‌بورید تیتانیوم دارد
[ترجمه ترگمان]فیبر کربن the اصلی برای مواد پوشش diboride تیتانیوم است و به شدت بر خواص of روکش دار titanium تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Reinforcer is Any consequence immediately following a response that increase the probability that the behavior will be repeated.
[ترجمه گوگل]تقویت کننده هر پیامد بلافاصله پس از پاسخ است که احتمال تکرار رفتار را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]reinforcer هر گونه پیامد فوری در پی پاسخی است که احتمال تکرار رفتار را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The effects of reinforcer and interface on the thermal conductivity and CTE of the composites were investigated, and the properties were analyzed and simulated.
[ترجمه گوگل]اثرات تقویت‌کننده و رابط بر روی هدایت حرارتی و CTE کامپوزیت‌ها مورد بررسی قرار گرفت و خواص آن تجزیه و تحلیل و شبیه‌سازی شد
[ترجمه ترگمان]اثرات of و واسط بر رسانایی حرارتی و CTE این کامپوزیت بررسی شد و خواص بررسی و شبیه سازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The process of creating a conditioned reinforcer is called conditioning.
[ترجمه گوگل]فرآیند ایجاد یک تقویت کننده شرطی، شرطی سازی نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]فرآیند ایجاد یک سیستم شرطی شرطی، تهویه مطبوع نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The application experiment of new rubber reinforcer - Superfine actived clay ( SFAC ) was studied in this paper.
[ترجمه گوگل]آزمایش کاربرد تقویت کننده لاستیکی جدید - خاک رس فعال فوق ریز (SFAC) در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]آزمایش کاربرد لاستیک جدید reinforcer - Superfine actived (SFAC)در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Similarly if we want to use a secondary reinforcer we must teach the animal that it is good and to work for that as much as a primary reinforcer .
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب اگر بخواهیم از تقویت کننده ثانویه استفاده کنیم باید به حیوان بیاموزیم که خوب است و به اندازه تقویت کننده اولیه برای آن کار کند
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه اگر بخواهیم از یک reinforcer ثانویه استفاده کنیم باید به حیوان یاد بدهیم که خوب است و برای آن به اندازه یک reinforcer اولیه کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] تقویت کننده - کمکی

انگلیسی به انگلیسی

• one who strengthens, fortifier; one who increases; reward or punishment designed to strengthen a particular response (psychology)

پیشنهاد کاربران

reinforcer ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: تقویت کننده 2
تعریف: محرک یا شرایطی که باعث تقویت پاسخ می شود|||متـ . محرک تقویت کننده reinforcing stimulus
تقویت
affirmative
positive feedback

بپرس