پیشنهاد‌های پریسا خضریان (٢٢٢)

بازدید
٦٢٧
تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

معادل فارسی اش می توانیم اجّی مجّی لاترجّی بدانیم. یک عبارت بدون معنا برای انجام سحر و جادو در سیندرلا، علی بابا و بقیه به کار رفته است

پیشنهاد
٤

بهترین معادلی که تا به حال برایش پیدا کرده ام این دو تاست ۱ ) تو که بر بام خود آئینه داری چرا بر بام مردم میزنی سنگ ؟ و ۲ ) سعدی می گوید هندویی نفط ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Cold brew coffee, made by steeping coarse coffee grounds in cold water for an extended period, results in a smooth, mild coffee with low acidity, off ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Cafetiere a glass container for making coffee, in which hot water is poured onto coffee and then a filter ( = net ) is pushed down into the containe ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

Grooming هم آراستن و اصلاح کردن فیزیکی است و هم غیر فیزیکی به طور مثال: She is grooming her skills. او مهارتهایش را اصلاح می کند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بلاک معانی زیادی دارد این عزیزانی که گفتند چهار راه معنی رو کاملا اشتباه متوجه شده اند. کمبریج میگه A block is also an area enclosed by four street ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

to offer to provide or do something, or to help with something: پاپیش گذاشتن ، جلو آمدن برای کمک یا انجام کاری کمبریج دیکشنری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٩

Oxford نوشته that includes everything= که میشه معنی کرد : چیزی نمونده، همش همینه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

to avoid doing something that you do not want to do, especially by giving an excuse: طفره رفتن از کاری که نمی خواهید انجام بدهید مخصوصا با بهانه آورد ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٩

Get used to و used to با هم فرق دارند. ریموند مورفی در grammar in use یه مثال میزنه Our new flat is on a very busy street. I expect we'll get used t ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٧

کمبریح میگه a story, explanation, claim, etc. that is completely untrue: The whole story turned out to be a pack of lies. و کالینز میگه If you say ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١١

آکسفورد میگه drink something ��in ​to look at or listen to something with great interest and pleasure We just stood there drinking in the scenery آنج ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١١

A near shave مثل a close shave است نزدیک به خطر ، احتمال وقوع چیزی منبع آکسفورد دیکشنری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١٥

در دیکشنری کالینز آمده mainly British derogatory a conceited young man ( esp in the phrase young pup ) به مرد جوان متکبر هم می گویند مخصوصا وقتی ک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٧

As the crow flies / idiom/ used to say that a distance is measured in a straight line between two points or places معمولاً از این اصطلاح برای ب ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٤

no flies on someone idiom/ If you say there are no flies on someone, you mean that they cannot easily be deceived. به این معناست که به راحتی نمی ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Metre در انگلیسی بریتانیایی با Meter متفاوت است: Metre a unit of measurement equal to 100 centimetres: Metre: واحد اندازه گیری است برابر با ۱۰۰ سانت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Metre در انگلیسی بریتانیایی با Meter متفاوت است: Metre a unit of measurement equal to 100 centimetres: Metre: واحد اندازه گیری است برابر با ۱۰۰ سانت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

another word for Jewish واژه ای دیگر برای " یهودی" ، "مذهب یهود" منبع لانگمن دیکشنری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

Bald statement without any extra explanation or detail to help you understand or accept what is being said بدون هیچ توضیح و یا جزئیات اضافی برای کمک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

in British English law the full name for inquest نام کاملِ "تحقیقات پزشکی قانونی" در انگلیسی بریتانیایی منبع کالینز دیکشنری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Games mistress in British English a woman who teaches games and sports in a school به خانمی که در مدرسه ورزش و بازی درس می دهد گفته میشود، در انگلی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Games mistress in British English a woman who teaches games and sports in a school به خانمی که در مدرسه بازی و ورزش یادمی دهد گفته میشود. در انگلی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

a large group of people all moving together: یه عده آدم که با هم حرکت کنند. A swarm of/Swarms of photographers followed the star's car. یه گروه عک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

don't sweat it! ( mainly US informal ) used to tell someone not to worry about something: از عبارت no sweat یا don't sweat با معنای نگران نباش ، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

Stick اگر اسم باشد countable] a thin piece of wood that has fallen or been broken from a tree به معنای شاخه نازک درخت است که شکسته یا افتاده است. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣١

dressed or wearing clothes: لباس پوشیده یا در حال پوشیدن You can come in now, I'm decent. حالا می توانی بیایی ، لباس پوشیدم. باید توجه داشت این در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

سوق دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

/ "What's the difference between "bite ?" and "sting Don't say that a mosquito or ant `stings' you. You say that it bites you. Whereas If a creatur ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Behind bars means : in prison: He's spent most of his life behind bars. Cambridge Dictionary

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

The most obvious difference between a tornado and hurricane is that a hurricane's horizontal scale is about a thousand times larger than a tornado. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Arrivals and departures the part of an airport that deals with passengers who are arriving. The part that deals with passengers who are leaving is ca ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

a stick with soft material attached to one end, especially used for washing floors: مصطلح آن "طی" است برای زمین ولی در کمبریج و دیگر آمده برای شستن ه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

increase. verb ( ɪnˈkriːs ) to make or become greater in size, degree, frequency, etc; grow or expand. اگر فعل باشد استرس روی k است، سیلاب دوم، به ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

someone who enjoys parties and party activities very much and goes to as many as possible همونی که آقای مظاهری در بالا گفتند ، عشق مهمونی رفتن منبع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

when the good parts or advantages are considered e. g On the upside, the car does have a lot of trunk space. منبع : Merrian Webster Dictionary

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

این دوستانی که گفتند کسی رو دوست داری اما اون نمیدونه ، نمی دونم این معنی رو از کجا آورده اند ولی در دیکشنری کمبریج آمده : a strong but temporary fee ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

تلفظ آن در بریتیش /əˈsəʊ. si. eɪt/ تلفظ در امریکن /əˈsoʊ. ʃi. eɪt/ منبع : کمبریج دیکشنری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

Just as ( = exactly at the moment ) Just as I sat down, the phone rang همینکه نشستم ، تلفن زنگ خورد. منبع : English grammar in use / cambridge / i ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

ADV. Deeply , fast , heavily , sound The children were all sound asleep in bed. Almost / half / nearly ( COLLOCATION ) منبع : OXFORD COLLOCATIO ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Slight noise : ( collocation ) Sudden , Funny , strange Like : The slightest noise will wake him منبع : دیکشنری کالوکیشن آکسفورد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

At the far end of در منتها الیهِ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

Put a spell on sb کسی را طلسم کردن ، جادو کردن ، افسون کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

informal old - fashioned or humorous UK/ˌtuː. dəlˈuː/ US/ˌtuː. dəlˈuː/ ( also UK toodle - pip, UK/ˌtuː. dəlˈpɪp/ US/ˌtuː. dəlˈpɪp/ toodles, /ˈtuː. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

نخستین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

/dez. ət'/ کمبریج دیکشنری این تلفظ را گذاشته ، وقتی که اسم هست ، لطفا تلفظ بریتیش رو اصلاح فرمایید منظورم مکان استرس است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

سرمای طاقت فرسا سوز و سرمای گزنده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دوستانی که معنی عصبانی یا بسیارهیجان زده و یا دیوونه کننده رو داده اند دقت کنند banana به تنهایی اون معنی رو نمیده و این go bananas هست که معنی غیر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

A green thumb: the ability to make plants grow and be healthy: تو فارسی به کسی که بتواند گل و گیاه رو خوب پرورش بدهد می گوییم دستش خوبه یا به دستش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

فقط وسط صحبت پریدن نیست ، میتواند به معنی خود رو داخل یه گروهی یه موقعیتی کردن به طور ناگهانی نیز معنی بدهد. to suddenly become involved in a situat ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

to make a small hole or holes in the surface of something: سوراخ کردن هر سطحی با یک چیز نوک تیز مثل سوزن ، خار و . . . . The nurse pricked his finge ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

Quite در بریتیش انگلیش و امریکن انگلیش معنایش متفاوت است. در بریتیش انگلیش 100% رو معنی نمیده در صورتی که در امریکن انگلیش 100% رو معنا میده. صددر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

= break a leg

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Great tit" bird" پرنده ای است از شاخه چرخ ریسکان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

to cry noisily, taking in deep breaths: گریه کردن با صدا و نفس های عمیق یا همون هق هق خودمون منبع Camridge dictionary

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

یک نکته جالب 😉 Jail و prison هردو به معنای زندان هستند اما Jailer و prisoner معانی شان متضاد است Jailer : زندان بان Prisoner : زندانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Cambridge dictionary : the long sticky green pods of a tropical plant, used as a vegetable; okra بامیه خورشتی که okra هم می گویند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

: an injury especially to the feelings رنجیده خاطر شدن، آزرده شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

What/where/how/why the devil used to give emphasis to a question: برای اینکه روی سوالمون تاکید کنیم به کار میره، مثل What the devil are you doing?

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

to bring your eyebrows together so that there are lines on your face above your eyes to show that you are annoyed or worried: اخم کردن چین به پیشانی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Do your worst: to do the most unpleasant or harmful thing you can: ناخوشایندترین و بدترین کاری که میشود انجام داد I'm not frightened of him - let him ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Pass the river: ( idiomatic, euphemistic ) To die. عبارت بهینه ای هست برای مردن ، درگذشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Put someone through something: To cause someone to undergo or endure something unpleasant, difficult, or traumatic کسی را به زحمت و دردسر و مشقت اندا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

Women who put off having a baby often make the best mothers اینجا put off به معنای به تعویق انداختن نیست معنای دیگه put off است ، از بوی چیزی بد اومد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

to think that a problem or situation is caused by a particular thing باور به اینکه دلیل رخ دادن هرچیزی وابسته به اتفاقی دیگر است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

to express your ideas and opinions clearly so that people understand them easily: نظر و عقیده خود را شفاف و صریح بیان کردن It's an interesting idea a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Put sth about / around to tell a lot of people something that is not true: پشت سرکسی حرف زدن ، شایعه پراکنی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

At the end of the day, we go to bed. در پایان روز به تخت خواب میرویم. At the end of the week is the weekend. در پایان هفته ، تعطیلات آخر هفته است ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

In the beginning Means that something started out some way initially and then perhaps it changed. In the beginning برای شروعی می آید که ممکن است د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

At the end of the day, we go to bed. در پایان روز به تخت خواب میرویم. At the end of the week is the weekend. در پایان هفته ، تعطیلات آخر هفته است ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

سقوطِ آزاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

If you're into something, it means you really like it. 'I'm into listening to music. What are you into

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Go through a phase: a period of strange or difficult behaviour that will stop after a while, especially a period that a young child or person goes th ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

To name someone after someone : to give someone or something the same name as another person or thing: اسم فرزندمون رو از روی اسم نیاکان ، پدر ، ما ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

If a vehicle plows into something or someone, it hits the object or person with great force [ با اتوموبیل ] با شدت به چیزی یا کسی برخورد کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

لاجرعه سرکشیدن ( آب یا هرمایعات دیگری رو )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Bow to sth /sb to agree to do what someone wants you to do although you do not It's formal وقتی برخلاف میلت با کسی یا چیزی موافقت کنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

unusual and strange in a way that might be funny or annoying: عجیب و غریب که بتواند هم خنده دار و یا حتی آزاردهنده باشد Despite his kindly, sometimes ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

causing or having a very sharp feeling of sadness: تاثیر برانگیز حتی غم و غصه e. g The photograph awakens poignant memories of happier days.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Have someone's nose in a book : To be reading a book. Often used of people who always seem to be reading. ما به کسی که خیلی کتاب میخونه میگیم سرش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Speech bubble a round shape next to the head of a character in a cartoon inside which the character's words or thoughts are written در قصه های مصور ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

در مورد دسرها به کار میرود وقتی یک دسر خیلی مجلل و غنی از مواد باشد صفت decadent رو در موردش به کار میبریم . معادل rich است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

غذای فراوان و البته مجلل که بالطبع گران هم تموم میشه 💰😉

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

Easy to chew or cut through, typically of meat وقتی گوشت اینقدر خوب بپزه که به راحتی جدا بشه و جویده بشه Tender رو برایش به کار می بریم. This stea ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Not spicy. It doesn't have a strong taste or smell. It is easy to digest در غذاها به معنی این است که طعم و بوی قوی نداشتن ، معمولی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

to twist together or combine two or more things so that they cannot be separated easily: در هم تنیدگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

: Hero to zero a situation in which someone changes quickly from being very popular or successful to being very unpopular or unsuccessful: همون از عر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

If you say that a child/pet is being as good as gold, you are emphasizing that they are behaving very well and are not causing you any problems. وقت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

peck somebody on the cheek/forehead etc به معنی to kiss someone quickly and lightl تند و سریع گونه یا پیشانی کسی رو بوسیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

To cause a lot of noisy disturbance. سروصدای مزاحم ایجاد کردن و برای مثال I wish the kids playing in the street wouldn't make such a racket while I ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

فرض کنید یک کاغذ دارید ، وسط یا هرجای آن ، منهای گوشه ها و اضلاع یک شکلی میکشید ، می برید و از کاغذ جدا می کنید در این حال شما cut out کرده اید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

با رضایت مندی ، با شادمانی ( بسیار بی اندازه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

انقباض موجی شکل دیواره های روده که باعث راندمان محتویات آنها رو به جلو می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Sleep like a baby To experience a very deep and restful sleep; to sleep soundly. خیلی خوب خوابیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

جانِ کلام

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Give someone an idea به کسی پیشنهاد دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اتوی مو که با آن هم موها را صاف می کنند و هم حالت می دهند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

به طور ۱۰۰ درصدی 👌

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

شرّ کم ، عزت زیاد 😉

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Win the approval of the majority موافقت اکثریت را کسب کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

make one's blood run cold به این معنا است : بسیار بسیار ترساندن ما تو فارسی میگوییم : مو به تنم سیخ شد ( در مواقع ترس زیاد ) انگلیسی ها این اصطلاح رو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

to criticize someone or something severely انتقاد از کسی یا چیزی به شدت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

برانگیختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Helicam is a remote - controlled mini helicopter used to obtain aerial pictures or motion images using video, still or motion film cameras یک مینی هل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

بخت با کسی یار بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

recognition and enjoyment of the good qualities of someone or something. شناخت و لذت بردن از خصوصیات خوب کسی یا چیزی "I smiled in appreciation" از ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

US, informal : to eat ( something ) quickly He scarfed down his lunch and went right back outside غیر رسمی و محاوره ای است / در امریکا کاربرد دارد به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

Come up with solution to suggest or think of an idea or plan: come up with a plan/idea/solution They came up with a plan to make us more efficient ...

پیشنهاد
٦

فکری تو ذهن آدم جرقه زدن ⚡

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

مهم ترین و اساسی ترین نکته در هر موضوعی / In learning , the name of the game is persistency در یادگیری مهم ترین اصل پشتکار است ✌

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

منطقی و درست فکر کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Put sth where you usually keep it, especially after using it چیزی را بعد از استفاده سر جای خود قرار دادن / ذخیره کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

to be so bored that you become anxious and frustrated کلافه شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

I could eat a horse به معنای خیلی خیلی گرسنه بودن است / در فارسی داریم از گرسنگی می توانم یک گاو رو درسته بخورم معادلش در انگلیسی این اصطلاح است : می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

is a scattered population whose origin lies in a separate geographic locale جمعیت پراکنده ای از مردم که در منطقه جغرافیایی دور از وطن خود زندگی می کن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مغایرت داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

برنامه ریزی و هدایت مسیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Belong to : to show ownership or possession of sth/sb This phone belongs to me این تلفن مالِ منه . Belong with : to show that sth/sb has same char ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

به دست گرفتن / قبضه / تسخیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Give an opinion = say what your opinion is

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

To be blame سزاوار سرزنش بودن ، تقصیر داشتن ، مقصر بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

سرّی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

خشمگین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کارآ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به طور فرضی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

کثیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

پراکنده گویی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کلافه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تمنا کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

سر و کله کسی پیدا شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

اگر نقش صفت داشته باشد با تلفظ /ɪnˈv�lɪd/ به معنای نامعتبر می باشد و اگر نقش اسمی داشته باشد با تلفظ /ˈɪnvələd/ به معنای ناتوان ، معلول می باشد .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

همیشگی و ثابت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

تمام ناشدنی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

دوستان توجه داشته باشند که با حرف اضافه in معنی 👈👈 ساکن و مقیم شدن / را می دهد . وگرنه به معنای حل و فصل کردن است .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

پیرامون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دست و پنجه نرم کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Can't stop sth

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بی هدف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

مشغله

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اعانه بلاعوض دولتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

بی خانمان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مُفلِس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Exaggerated fear ترس افراطی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

Meddle به معنای فضولی و دخالت است پسوند some به معنای سرشار از ، پُر Meddlesome به معنی سرشار از فضولی 🙂 یا همان 👈👈 فضول

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

Ful پسوندی است به معنای سرشار از Fancy به معنای خیال، توهم Fanciful به معنای سرشار از خیال و توهم یا همان 👈👈 خیالی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

چون پسوند ful معنی full of سرشار میدهد ، می توانیم این کلمه را اینجوری هم معنی کنیم 👈 سرشار از یکنواختی !😀 که همان معمولی ، کسل کننده معنی می دهد .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

چون پسوند cise به معنای بریدن ، cut down است در اینجا در معنای چکیده به معنای 👈👈 اضافی هایش پاک شده ، بریده شده است .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

شاخ و برگش زده شده ( مختصر و مفید )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تمام ناشدنی / نشدنی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

منحصر به فرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

دائمی ، ادامه دار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مصمم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

معتبر و منطقی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

کشف کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مهم و گویا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

قابل درک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

گناهکار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

روح تازه دمیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

اعتبار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سر تعظیم فرود آوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

خوش صحبت و سخنور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

برجسته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مثل موم در دست گرفتن ، کنترل کردن زیرکانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

مردد، مبهم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

لقب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

نا متوازن ، نابرابر a پیشوند منفی ساز است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

همزیستی مسالمت آمیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

غلبه نمودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

وتو کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دوپهلو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

سر دوانیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تعامل کردن ، عمل متقابل انجام دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

چون پیشوند circum به معنای اطراف، دور ، حاشیه ، around می باشد میتوان معنای این لغت را این طور هم در نظر گرفت : اوضاعی که اطراف ما را احاطه کرده است ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

احاطه کردن ، محاط نمودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

اتفاق نظر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

خوک ، خوکها خوبه بدونیم جمع و مفرد این واژه یکی است .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

هم نوع گریزی در برابر نوع دوستی یا همان philanthropy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

Out of center

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

Exterior# Interior می باشد . Interior designer طراح داخلی رو زیاد شنیده و به کار می بریم .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

قسمت بیرونی چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

میانبُر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

اُفت ، مخالف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

( در والیبال ) مسدود کردن دید دریافت کننده ، یک حرکت خطا که در آن بازیکنان تیم سرویس زننده ، دید دریافت کننده های حریف ، نسبت به سرویس زننده را مسدود ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

( در والیبال ) آبشار آرام ، یک آبشار آرام که مسیر کمانی را طی می کند و به سمت محل خاصی از زمین تیم مقابل زده می شود .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

( در والیبال ) پاسی که برای دریافت کننده - مهاجم خط عقب و در منطقه شش ارسال می شود . این پاس به صورت ترکیبی با یک مهاجم سرعتی و با ارتفاعی حدود یک م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

( در والیبال ) ارسال از بالا / با پنجه / ارسال توپ با هر دو دست ، در حالی که بازوها در بالای سر هستندو هدایت توپ با انگشتان صورت می گیرد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

( در والیبال ) آبشار آرام و فریبنده ، آبشاری که با یک ضربه ضعیف تر از معمول ، برای به اشتباه انداختن توپگیرهای حریف زده می شود .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

( در والیبال ) مدافع آزاد ، بازیکن خط جلویی که در دفاع روی تور دونفره ، شرکت نکرده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

( در والیبال ) تهاجم ، استراتژی و تاکتیک هایی که به وسیله تیم کنترل کننده توپ استفاده می شود و شامل : سرویس، دریافت سرویس ، پاس دادن و آبشار می باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

( در والیبال ) حمله چند گانه ، یک سیستم تهاجمی که بر پایه حضور ۳ یا ۴ مهاجم طراحی می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

( در والیبال ) مدافع میانی ، بازیکنی که با تعویض موقعیت خود همواره در وسط مدافعان روی تور قرار می گیردتا برای دفاع در همه مناطق روی تور حضور یابد. در ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

( دروالیبال ) آبشار مستقیم / راست به راست / آبشاری که به سمت خط کناری نزدیک مهاجم در زمین حریف ، زده می شود ، آبشار در مسیر مستقیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

( در والیبال ) یک بازیکن که فقط می تواند در خط عقب حضور داشته باشد. او نمی تواند سرویس و آبشار بزند و در دفاع روی تور شرکت کند. جایگزینی او جزو تعویض ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

( در والیبال ) پاس از پهلو ، نوعی پاس که پاسور از کنار برای مهاجم ارسال میکند/ نه از جلو یا پشت /

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

( در والیبال ) آبشار منجر به امتیاز ، آبشاری که منجر به امتیاز مستقیم برای تیم مهاجم شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

( در والیبال ) دفاع روی تور منجر به امتیاز دفاع روی توری که منجر به امتیاز مستقیم برای تیم مدافع می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

( در والیبال ) پاس با پرش ، تکنیکی که پاسور برای ارسال پاس و یا حفظ توپ ارسالی ، جهش می کند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

( در والیبال ) سرویس موجی ، یک سرویس که در آن ، توپ چرخش ندارد و در مسیری که پیش بینی آن مشکل است ، حرکت می کند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

( در والیبال ) جاخالی پاسور، یک جاخالی غافلگیر کننده که توسط پاسور و در دومین تماس روانه زمین حریف می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

( در والیبال ) شیرجه ، یک تکنیک که در دفاع داخل میدان استفاده می شود . بازیکن با کشیدن بدن خود در حالت دراز کش روی زمین ، با یک یا دودست و یا با مشت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

( در والیبال ) جاخالی ، یک آبشار آرام و راحت که برای فرستادن توپ به منطقه خالی زمین حریف؛ یعنی پشت یا کنار دفاع روی تور حریف استفاده می شود .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

( در والیبال ) توپگیری ، تکنیکی که برای دریافت آبشار حریف استفاده می شود .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

( در والیبال ) دفاع داخل میدان / عقب زمین / استراتژی و تاکتیک یک تیم که برای دریافت ضربه تهاجمی تیم مقابل به کار برده می شود .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

( در والیبال ) آبشار زاویه تند ، آبشاری که با زاویه زیادی نسبت به خط کناری زده می شود .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

( در والیبال ) آبشار زاویه / قطری/ ، آبشاری که از کنار آنتن زده می شود و نسبت به خط کناری دارای زاویه می باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

( در والیبال ) پوشش ، دفاع کردن از یک منطقه ای از زمین . قرار گرفتن بازیکنان نزدیک مهاجم یا پشت دفاع روی تور به منظور بازیابی توپی که توسط بازیکن تیم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

( در والیبال ) دفاع روی تور ، یک بازی دفاعی در بالای تور است که در آن یک یا چند بازیکن ، سعی می کنند که مسیر توپ ورودی به زمین را مسدود کنند یا سرعت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

البته بین back و set فاصله است Back set ( در والیبال ) پاس پشت ، نوعی پاس که پاسور برای مهاجم پشت سر خود ارسال می کند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

( در والیبال ) آبشار ، یک حرکت تهاجمی در ضربه زدن به توپ که به آن spike هم گفته می شود .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

( در والیبال ) سرویس از پایین ، نوعی از سرویس که در آن ، تماس با توپ در حالیکه آرنج پایین تر از شانه قرار دارد انجام می شود .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

( در والیبال ) حمله برگشتی ، انتقالی، نوعی از حمله که پس از دفاع داخل میدان یا پوشش مهاجم سازماندهی می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

( در والیبال ) جابجایی از یک مرحله از بازی به مرحله دیگر ، یعنی تغییر موقعیت از حمله به دفاع یا بالعکس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

( در والیبال ) چرخش بالا پایینی ، چرخش بالا پایینی توپ که با نواختن ضربه خاصی به آن ایجاد می شود و سبب فرود سریع تر توپ در زمین حریف می گردد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

( در والیبال ) استفاده از مدافع روی تور ، گزینه ای در حمله که بر پایه استفاده از دست مدافع روی تور برای کسب امتیاز استوار است .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

( در والیبال ) پاس به مهاجم بلند زن یا ترکیبی زن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

( در والیبال ) پاس به مهاجم سرعتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

( در والیبال ) میزان سرعت پاس ، سرعت و ارتفاع مختلف پاس در تکنیکهای مختلف حمله

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

( در والیبال ) یک محوطه خاص از زمین بازی، یا یک بازیکن ویژه که توپ باید به آن سمت هدایت شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

( در والیبال ) دفاع روی تور که منجر به گرفتن امتیاز می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

To make sth seem nicer or better than it really is.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

A meeting or event that is organized to impress other people, but isn't really important and doesn't really need to happen

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به بردگی گرفتن