diaspora

/daˈjæspərə//daɪˈæspərə/

معنی: پراکندگی، جماعت یهودیان پراکنده
معانی دیگر: (حرف کوچک - هر گونه پراکندگی مردم هم زبان یا هم ایمان) پراکندگی، آوارگی، بی جانمانی، (تاریخ یهود) پراکندگی (پراکندگی یهود پس از اسارت در بابل)، سرگردانی یهود، دیاسپورا، یهودیان سرگردان، یهودیان پراکنده، جاهایی که یهودیان پراکنده بدان کوچ کردند، پراکندگی یهود

جمله های نمونه

1. the armenian diaspora started a few centuries ago
پراکندگی ارمنی ها از چند قرن پیش آغاز شد.

2. People from every country of the Diaspora now live in Israel.
[ترجمه حبیب اله] حالا، یهودیان پراکنده در کشورها، در، اسراییل زندگی میکنند
|
[ترجمه گوگل]مردم از هر کشور دیاسپورا اکنون در اسرائیل زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]مردم از هر کشوری از آوارگان در حال حاضر در اسرائیل زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But the celebrations in the Diaspora and in the Yishuv have very often had a different spirit behind them.
[ترجمه گوگل]اما جشن‌ها در دیاسپورا و یشوف اغلب روحی متفاوت در پشت خود داشتند
[ترجمه ترگمان]اما جشن ها در آوارگی و آوارگی اغلب اوقات روح متفاوتی را پشت سر خود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It does not have much of a diaspora, since native - born Americans seldom emigrate permanently.
[ترجمه گوگل]این کشور دیاسپورا زیادی ندارد، زیرا آمریکایی های بومی به ندرت به طور دائم مهاجرت می کنند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که آمریکایی های بومی متولد شده به ندرت برای همیشه مهاجرت می کنند، جمعیت زیادی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The origins of the Bajau diaspora are recounted in the legend of a princess from Johor, Malaysia, who was washed away in a flash flood.
[ترجمه گوگل]خاستگاه دیاسپورای باجائو در افسانه شاهزاده خانمی از جوهور مالزی بازگو می شود که در یک سیل ناگهانی از بین رفت
[ترجمه ترگمان]ریشه جماعت Bajau در افسانه شاهزاده خانم اهل johor مالزی بازگو شده است که در سیلاب برقی شسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After diaspora, Jew begins to move to the Occident cosmically.
[ترجمه گوگل]پس از دیاسپورا، یهودی از نظر کیهانی شروع به حرکت به سمت غرب می کند
[ترجمه ترگمان]بعد از پراکندگی جمعیت، یهودی شروع به نقل مکان به غرب cosmically می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Muslim diaspora and Muslim missionaries are bringing the faith to previously untouched areas.
[ترجمه گوگل]مهاجران مسلمان و مبلغان مسلمان این ایمان را به مناطق دست نخورده قبلی می آورند
[ترجمه ترگمان]جماعت اسلامی و مبلغان مسلمان این ایمان را به مناطق آلوده منتقل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Diaspora has constantly been the subject of discussion in literature and a number of great works.
[ترجمه گوگل]دیاسپورا پیوسته موضوع بحث در ادبیات و تعدادی از آثار بزرگ بوده است
[ترجمه ترگمان]آوارگی به طور مداوم موضوع بحث در زمینه ادبیات و تعدادی آثار بزرگ بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. WT 5 BZ : The Jewish Diaspora in modern China started in the second half of the 1th century.
[ترجمه گوگل]WT 5 BZ: مهاجرت یهودیان در چین مدرن در نیمه دوم قرن اول آغاز شد
[ترجمه ترگمان]WT ۵ bz: مهاجرت یهودیان در چین مدرن در نیمه دوم قرن ۱th آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In Israel or the diaspora, hardly any Jew considers himself of Arab culture.
[ترجمه گوگل]در اسرائیل یا دیاسپورا، به ندرت هیچ یهودی خود را از فرهنگ عرب می داند
[ترجمه ترگمان]در اسرائیل یا جمعیت پراکنده، به سختی هر یهودی خودش را از فرهنگ عرب می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Most diaspora Jews still support Israel strongly.
[ترجمه گوگل]اکثر یهودیان دیاسپورا هنوز به شدت از اسرائیل حمایت می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از یهودیان پراکنده هنوز هم به شدت از اسرائیل حمایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A major characteristic of life in diaspora is rootless.
[ترجمه گوگل]ویژگی اصلی زندگی در دیاسپورا بی ریشه است
[ترجمه ترگمان]ویژگی اصلی زندگی در پراکندگی rootless است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is a large Lebanese diaspora in Canada which must include some Hizbollah supporters.
[ترجمه گوگل]یک دیاسپورای بزرگ لبنانی در کانادا وجود دارد که باید شامل برخی از حامیان حزب الله باشد
[ترجمه ترگمان]جمعیت زیادی لبنانی در کانادا وجود دارد که باید برخی از حامیان حزب ا … را در بر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Special living method, living experience and diaspora experience are of great significance to culture formation.
[ترجمه گوگل]روش زندگی خاص، تجربه زندگی و تجربه دیاسپورا در شکل گیری فرهنگ اهمیت زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]روش زندگی ویژه، تجربه زندگی و تجربه پراکندگی از اهمیت زیادی برای شکل گیری فرهنگ برخوردار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پراکندگی (اسم)
scissoring, dissipation, diaspora, scattering, dispersion, dispersal

جماعت یهودیان پراکنده (اسم)
diaspora

انگلیسی به انگلیسی

• jewish exile, dispersion of the jews to countries outside of israel among the gentiles (after the babylonian captivity); term used today for the community of jews living outside of israel
dispersion of any people from their ancestral homeland

پیشنهاد کاربران

A diaspora is a population that is scattered across regions which are separate from its geographic place of origin. The word is used in reference to people who identify with a specific geographic location, but currently reside elsewhere.
...
[مشاهده متن کامل]

جوامع دور از میهن، جوامع دور از وطن یا دیاسپورا به پراکندگی، مهاجرت یا آوارگی گروهی از مردم گفته می شود که دور از خانه و کاشانه اصلی خویش زندگی می کنند و در دنیا پراکنده شده اند. این واژه ریشه در متون یهودی داشته و به ماجرای خروج یهودیان از بابل اشاره دارد. اما اخیراً معنای این واژه بسط پیدا کرده است و به پراکندگی گروهی از مردم گفته می شود که دارای ریشه مشترکی هستند و از خانه خود رانده شده یا فرار کرده اند.
Nearly two - fifths of Spain's foreign residents come from the Latin diaspora - mostly from Ecuador and Colombia.
The Hmong diaspora evolved against the backdrop of terror that unfolded in their homeland.
France's population of Arabic origin is the continent's largest, drawing on Francophone diasporas from North Africa and Lebanon.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/diaspora?q=diaspora • https://en.wikipedia.org/wiki/Diaspora
[count] formal : a group of people who live outside the area in which they had lived for a long time or in which their ancestors lived — usually singular
◀️ the art of the African/Chinese diaspora
◀️ members of the Diaspora [=Jewish people throughout the world who do not live in Israel]
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ Out of 32 million Indian diasporas living outside the country, 18. 68 million are persons of Indian origin, whereas 13. 45 million are non - resident Indians, MEA data shows

ترک وطن کرده
مهاجر ، مقیم کشور دیگر غیر از کشور زادگاه شدن ، دیار سپار
دو تابعیتی
جماعت دور از وطن
is a scattered population whose origin lies in a separate geographic locale
جمعیت پراکنده ای از مردم که در منطقه جغرافیایی دور از وطن خود زندگی می کنند
مهاجرانی که به دلیل شرایط بد کشور مبدا در کشور مقصد ماندگار شده اند. این کلمه مختص یهودیان نیست و برای بیشتر مهاجران که در کشور مقصد ساکنند استفاده می شه، وقتی از دیاسپورا به جای مهاجر استفاده می کنن می
...
[مشاهده متن کامل]
تونه این معنی ضمنی رو داشته باشه که درواقع این نوع مهاجران به فعالیت های اجتماعی فرهنگی و سیاسی برای وطنشون ادامه می دن.

سرگردانی، آوارگی
دیاسپورا به معانی مختلفی استفاده میشود یا به عبارتی انواع متفاوتی دارد مانند دیاسپورا ی فرهنگی ، جغرافیایی، سیاسی و قس علیهذا. مثلا یک جزیره در دریا صدها کیلومتر از سرزمین یا کشوری که به آن تعلق دارد فاصله
...
[مشاهده متن کامل]
دارد و در این میان برزخی که همان دریا هست مابین آنها فاصله میباشد مثلا جزیره مالویناس در جنوب غربی اقیانوس آرام که مالک واقعی آن آرژانتین هست یک دیاسپورا ی جغرافیایی هست ولی انگلیس با اعمال قدرت آنجا را اشکال کرده و مختص خود میداند همانطور که هنگکنگ را که دیاسپورا چین بود بدلیل ضعف قدرت دو دستی تقدیم چین کرد. با اثار باستانی و کتب خطی که در قرون گذشته از ایران و یا سایر کشورها غارت و زینت بخش موزههای برخی کشورهای اروپایی شده است مانند استوانه کوروش یا مجسمه نفر تی تی که اولی در موزه بریتانیا و دو می د لوور هست یکی از صدها هزار دیاسپورا های فرهنگی ایران و مصر هست . با تشکر.

بپرس