howling

/ˈhaʊlɪŋ//ˈhaʊlɪŋ/

(خودمانی) بزرگ، نعره کش، زوزه کننده، غم آور، دلگیر، گرفته، سوگ انگیز، زوزه کش، زوزه کشنده، جیغکشنده، هوکشنده، زیاد، بسیار، ترسناک، خوفناک

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: uttering or producing the sound of a howl.

- When we listened carefully, we could hear a howling wolf in the distance.
[ترجمه Mohi] وقتی با دقت گوش دادیم ، تونستیم صدای زوزه ی گرگی رو تو فاصله ای بشنویم.
|
[ترجمه گوگل] وقتی با دقت گوش می کردیم صدای زوزه گرگ را از دور می شنیدیم
[ترجمه ترگمان] وقتی به دقت گوش دادیم، می توانستیم صدای زوزه گرگ زوزه را از دور بشنویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: desolate; mournful.

- He was lost somewhere in the howling canyon.
[ترجمه گوگل] او جایی در دره زوزه کش گم شده بود
[ترجمه ترگمان] جایی در دره زوزه کشان از دست رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (informal) tremendous; great.

- Do you think he can recover from this howling blunder?
[ترجمه گوگل] فکر می‌کنید او می‌تواند از این اشتباه زوزه‌آمیز خلاص شود؟
[ترجمه ترگمان] فکر می کنید می تواند از این اشتباه زوزه بکشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a howling success
موفقیت عظیم

2. a howling wind
بادی که زوزه می کشد

3. newsboys were howling the news
روزنامه فروشان خبر را جار می زدند.

4. wolves were howling around our tent
گرگ ها در اطراف چادر ما زوزه می کشیدند.

5. tortured men were howling in agony
مردان زیر شکنجه از شدت درد نعره می کشیدند.

6. The baby was howling all the time I was there.
[ترجمه Jimalefvavyedal] تمام مدتی که آنجا بودم بچه در حال جیغ و داد کشیدن بود.
|
[ترجمه محمد مهدی رحیم خانی] بچه در تمام وقتی که من آنجا بودم جیغکسنده ب
|
[ترجمه محمد مهدی رحیم خانی] من تمام وقتی که آنجا بودم بچه در حال جیغ کشیدن بود
|
[ترجمه گوگل]بچه تمام مدتی که من آنجا بودم زوزه می کشید
[ترجمه ترگمان]بچه در تمام مدتی که آنجا بودم زوزه می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The howling of wild animals kept him awake night after night.
[ترجمه گوگل]زوزه حیوانات وحشی او را شب به شب بیدار نگه می داشت
[ترجمه ترگمان]زوزه حیوانات وحشی شب بعد او را بیدار نگه داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We got stuck in a howling blizzard.
[ترجمه گوگل]ما در یک کولاک زوزه کش گیر کردیم
[ترجمه ترگمان]ما توی طوفان زوزه کشیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The howling wind sounded like the wailing of lost souls .
[ترجمه گوگل]صدای زوزه باد مثل ناله جان های گمشده بود
[ترجمه ترگمان]زوزه باد مانند ناله ارواح سرگردان به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I haven't heard wolves howling for a long time.
[ترجمه گوگل]مدت هاست که زوزه گرگ ها را نشنیده ام
[ترجمه ترگمان]خیلی وقته که صدای زوزه گرگ ها رو نشنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The dog was howling its paw was hurt.
[ترجمه گوگل]سگ زوزه میکشید پنجه اش صدمه دیده بود
[ترجمه ترگمان]سگ زوزه می کشید و پنجه می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Neither film was a howling success.
[ترجمه محمد مهدی رحیم خانی] هیچ یک از فیلم ها موفقیت چشمگیری نداشت
|
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از این دو فیلم موفق نبودند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این فیلم صدای زوزه بلندی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She flew into a howling rage.
[ترجمه گوگل]او در یک خشم زوزه پرواز کرد
[ترجمه ترگمان]او از شدت خشم زوزه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It sank in a howling gale.
[ترجمه گوگل]در بادی زوزه کش غرق شد
[ترجمه ترگمان]در یک تندباد زوزه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The wolves have been howling away on the edge of the forest for hours.
[ترجمه گوگل]گرگ ها ساعت ها در حاشیه جنگل زوزه می کشند
[ترجمه ترگمان]ساعت ها در حاشیه جنگل زوزه می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Molly leapt to her feet, spluttering and howling with rage.
[ترجمه گوگل]مولی با خشم پرید و زوزه کشید
[ترجمه ترگمان]مولی از جا جست و از شدت خشم زوزه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of something which yowls; making a wailing or howling noise; desolate, dreary
crying, yelling, wailing
a howling success is an extremely great success.

پیشنهاد کاربران

بپرس