immutable

/ˌɪˈmjuːtəbl̩//ɪˈmjuːtəbl̩/

معنی: تغییر ناپذیر
معانی دیگر: دگرگون نشدنی، دگرش ناپذیر، دگرسان نشدنی، پابرجا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: immutably (adv.), immutability (n.)
• : تعریف: not subject to change; unchanging or unchangeable.
مترادف: abiding, changeless, constant, eternal, invariable, permanent, unchangeable
متضاد: mutable, variable
مشابه: enduring, firm, fixed, immortal, indestructible, indissoluble, inevitable, inflexible, irreversible, perennial, perpetual, stable, stationary, steadfast

- The professor had an immutable habit of rubbing his hands together as he lectured.
[ترجمه احسان] عادت تغییرناپذیر پروفسور مالیدن دستهایش در حین ایراد سخنرانی بود.
|
[ترجمه گوگل] استاد عادت تغییر ناپذیری داشت که هنگام سخنرانی دست هایش را به هم بمالد
[ترجمه ترگمان] استاد عادت تغییرناپذیر داشت که دست هایش را به هم می مالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the immutable laws on nature
قوانین تغییر ناپذیر طبیعت

2. Some people regard grammar as an immutable set of rules.
[ترجمه گوگل]برخی از افراد دستور زبان را به عنوان مجموعه ای تغییرناپذیر از قوانین می دانند
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم دستور زبان را به عنوان یک مجموعه قوانین تغییر ناپذیر در نظر می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This decision should not be seen as immutable.
[ترجمه گوگل]این تصمیم نباید تغییر ناپذیر تلقی شود
[ترجمه ترگمان]این تصمیم نباید تغییر ناپذیر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That rule was immutable, and woe betide anyone who disregarded it.
[ترجمه گوگل]این قانون تغییر ناپذیر بود و وای به حال کسی که آن را نادیده بگیرد
[ترجمه ترگمان]این قانون تغییر ناپذیر بود و به حال کسی که اعتنایی به آن نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The structure, the disciplinary rules, were immutable.
[ترجمه گوگل]ساختار، قوانین انضباطی، تغییر ناپذیر بود
[ترجمه ترگمان]ساختار، قواعد انضباطی، تغییر ناپذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He didn't have a pre-ordained and immutable structure to his body, but curled and writhed like a cobra.
[ترجمه گوگل]او ساختاری از پیش تعیین شده و تغییر ناپذیر به بدن خود نداشت، اما مانند مار کبری پیچ خورده و پیچ خورده بود
[ترجمه ترگمان]او در حالی که خود را جمع و جور کرده بود و مثل یک مار کبرا به خود می پیچید و به خود می پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He would be immutable in his relation with the addressee if she/he did not change.
[ترجمه گوگل]اگر مخاطب تغییر نمی کرد، در رابطه خود با مخاطب تغییر ناپذیر بود
[ترجمه ترگمان]اگر او تغییر نکرده باشد او در ارتباط با او تغییر ناپذیر خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There was no immutable tendency for it to settle at the particular level where all willing workers had a chance for employment.
[ترجمه گوگل]هیچ تمایل تغییر ناپذیری برای استقرار آن در سطح خاصی وجود نداشت که همه کارگران مایل فرصتی برای اشتغال داشته باشند
[ترجمه ترگمان]هیچ گرایش immutable برای حل آن در سطحی خاص وجود نداشت که در آن تمام کارگران خواهان فرصت اشتغال داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conservatives dug in and insisted that dogmas were immutable and hierarchies indispensable.
[ترجمه گوگل]محافظه کاران حفاری کردند و اصرار داشتند که دگم ها تغییر ناپذیر و سلسله مراتب ضروری هستند
[ترجمه ترگمان]محافظه کاران به درون زمین فرو رفتند و اصرار داشتند که اصول عقاید تغییرناپذیر و سلسله مراتب لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An abbreviation for the type of immutable singly-linked lists.
[ترجمه گوگل]مخفف نوع لیست های تک پیوندی تغییرناپذیر
[ترجمه ترگمان]An برای نوع لیست پیوندی تغییر ناپذیر به صورت مجزا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nothing in the world is immutable.
[ترجمه میترا] هیچ چیز درجهان تغییرناپذیراست
|
[ترجمه R@M!N] هیچ چیزی در جهان غیرقابل ( ثابت ) تغییر نیست.
|
[ترجمه گوگل]هیچ چیز در دنیا تغییر ناپذیر نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز در دنیا تغییر ناپذیر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Our nature is not considered immutable, either socially or biologically.
[ترجمه گوگل]طبیعت ما چه از نظر اجتماعی و چه از نظر بیولوژیکی تغییر ناپذیر تلقی نمی شود
[ترجمه ترگمان]طبیعت ما تغییر ناپذیر، چه از لحاظ اجتماعی و چه از لحاظ بیولوژیکی، در نظر گرفته نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. God is not subjected to paramount immutable laws of the cosmos.
[ترجمه گوگل]خدا تابع قوانین تغییر ناپذیر اصلی کیهان نیست
[ترجمه ترگمان]خداوند در معرض قوانین بسیار تغییر ناپذیر کیهان قرار ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Alter what is changeable, and accept what is immutable.
[ترجمه سپهر معتمدی] آنچه را که قابل تغییر است، اصلاح کن و آنچه را که غیرقابل تغییر است، بپذیر
|
[ترجمه گوگل]آنچه را که قابل تغییر است تغییر دهید و آنچه را تغییر ناپذیر است بپذیرید
[ترجمه ترگمان]چه چیزی قابل تغییر است، و آنچه را تغییر ناپذیر است می پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The brain is by no means immutable, even in adulthood.
[ترجمه گوگل]مغز به هیچ وجه تغییرناپذیر نیست، حتی در بزرگسالی
[ترجمه ترگمان]مغز به هیچ وجه تغییر ناپذیر، حتی در بزرگسالی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تغییر ناپذیر (صفت)
changeless, immutable, invariable, unalterable, irreversible, inalterable, inelastic

تخصصی

[ریاضیات] تغییر ناپذیر

انگلیسی به انگلیسی

• unchangeable, unalterable, changeless
something that is immutable will never change; a formal word.

پیشنهاد کاربران

تغییر ناپذیر. ثابت. ابدی
مثال:
the immutable laws on nature
قوانین تغییر ناپذیر و ثابت در طبیعت
immutable = changeless = constant = eternal = invariable = permanent = fixed = firm
دگرشناپذیر: دگر ـِش ـناپذیر
منابع• https://fa.wiktionary.org/wiki/دگرشناپذیر
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
تغییر ناپذیر
خاصیتی که عدم امکان تغییر را در طول زمان تعریف می کند.
نادگرسان - دگرسان ناپذیر
لجباز - لجوج
همیشگی و ثابت
تغییر ناپذیر، غیرقابل تغییر

بپرس