تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To be read لیستی از کتابایی که طرف میخواد به مرور بخونتشون

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگاه سریع انداختن به چیزی We're going to have a shufti to see if it's solid. I'll take a shufti while i'm at it. Can i have a shufti at your papers?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لرزیدن /تکان دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای کسی استفاده میشه که احمق دیوونه یا غیرمنطقی بنظر بیاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پذیرا نبودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عبارتی که در دادگاه به کار میره با این مفهوم که حکم از طرف دادگاه صادر شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به طور کلی برنامه درسی معنی دقیق تر: فرآیند شناسایی و سازماندهی مطالب آموزشی که در یک مبحث دنبال خواهد شد و فهرستی از اهداف یادگیری برای هر موضوع.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیکته صحیح کلمه: Contrary

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر برای یه شخص این واژه استفاده بشه میتونه �معنی� محو شدن یا �مفهوم�همون اصطلاح اب شده رفته تو زمین رو، بده ?And Mr. Crouch evaporated, did he

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به بریده روزنامه یا مجله میگن press cutting برای مثال میتونه یه عکس یا پاراگراف باشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی میل به چشم پوشی و صرف نظر کردن not willing to give up easily. "He was very reluctant to forgo the chance of concerning peeves. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

man who knows of the world and how it works. Usually this kind of person is confident and wise.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تو اصطلاح عامیانه معنیه کسی که از لحاظ عاطفی سرد هست رو هم میده. مثلا دوستی که موقعی که نیاز به حمایت عاطفی دارین نادیدتون میگیره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شیطنت امیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Burn something lightly and superficially To remove the hair usually by passing rapidly over a flame ( کز خوردن بخشی از مو )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To search for something widely: Unlike Dobby, she had obviously not foraged for clothes.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( especially a vehicle ) to slide along a surface so that you have no control

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

غارت شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

گفتن چیزی که به نحوی سوزاننده ، کوبنده و یا همراه با تلخی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که برای جلب لطف و رضایت یه فردی بیش از حد بهش احترام بزاره طوری که ازار دهنده بشه یا دیگه صادقانه بنظر نرسه ( به نوعی پاچه خواری کردن یا تملق کس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مجبور کردن کسی به انجام کاری که دوست نداره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ضربه ( به خصوص روی باسن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فریب دادن/نیرنگ/گول زدن این حرکت معمولا در مسابقات یا دعوا اتفاق میوفته وقتی بازیکن میخواد به حریفش کلک بزنه و از میدون به درش کنه Synonyms: Trick, ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ضربه محکم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

According to Apparition, this happens when a wizard mind isn't focused. It basically means that while one part of you may teleported، you may left y ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرکت کردن به اطراف بدون عجله یا نگرانی سلانه سلانه راه رفتن/پرسه زنی *معمولا با along و around میاد He could be seen pottering around the flower bed ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Windows boarded پنجره های تخته کوبی شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلیپر ها کلاهبرداران کوچکی هستند که با دستکاری در ضرب سکه ها امرار معاش میکنند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Bothering

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

موجودی فولکلور ( که گفته می شود در آب زندگی می کند و بچه ها را با بازوهای بلندش می گیرد و غرق می کند. پ. ن:معنی فولکلور�فولکلوربه مجموعه فرهنگ مشتر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

( تخیلی ) نوعی هیولای ابزی که از خون انسان تغذیه میکن، مقیم ژاپن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

چوبه دار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

با انجام یک ژست با دست ، بازو یا سر ، توجه کسی را جلب یا دعوت کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بدخواهانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فال با استفاده از اعداد، به ویژه با تعداد حروف در نام.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به یک عبارت خرافی گفته می شود، لمس کردن یا ضربه زدن به یک شی یا سطح چوبی، زمانی که فرد می خواهد چیز مثبتی ادامه یابد، مبادا بدشانسی برای او به ارمغان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

پاسخ دادن به یک اظهارنظر یا اتهام، معمولاً به شیوه ای تند، عصبانی یا زیرکانه. I don't want to make him miserable, i" want to put him on his guard! ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نمی توان از نظر کیفیت یا درجه فراتر از این رفت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

لوناسکوپ یک ابزار نجومی بود که توسط Perpetua Fancourt اختراع شد. که مراحل ماه ( طوری که از زمین دیده میشوند ) را نشان می داد. این ابزار برای مقابله ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یک نوع شیرینی خاص که شبیه پنکیکه ولی یکم زخیم تره و شیرین نیست یک تاریخچه کوتاه ازش: این کیک که معمولاً با خمیر آب یا شیر، آرد و مخمر تهیه می شود و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اعصاب خورد کن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

موقعیت منحصربه فرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

The only person who survived She was the [sole survivor] of the crash. Everyone else died

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

شاخص استاندارد الودگی هوا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خوش حساب He always pays on the nail اون همیشه ادم خوش حسابیه

پیشنهاد
٠

باید تا دینار اخر حساب پس بدی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در موقع استراحت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یه بوهایی میاد ( یه جای کار میلنگه، یه چیزی مشکوکه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

زاغ سیاه کسی را چوب زدن ، جاسوسی کسی را کردن She's spying on me داره زاغ سیاه من و چوب میزنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

غیر قابل باور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خبرا زود میرسه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

? Am i interrupting مزاحم شدم؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک فرد مزاحم، به ویژه یک فرد پر سر و صدا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

وقتی که میخوایم به کسی بگیم که اگه جای اون بودیم چیکار میکردیم I thought if i were in your shoes then maybe i could understand a little better

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

هر یک از بارش های شهابی که در اواسط ماه اوت رخ می دهد و به نظر می رسد از صورت فلکی پرسئوس تابش می کند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرار کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

برداشتن He � withdrew � his gaze from the television او نگاه خیره شو از رو تلویزیون برداشت. همچنین withdraw میتواند به معنای پس گرفتن چیزی یا خا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ساق پا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اوج گرفت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

سایه ای سیاه که در مقابل شی ای روشن قرار گرفته که میشه اون رو به عنوان یک شبح در نظر گرفت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به احتمال زیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اراسته تزئین شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

با لحنی تحقیر امیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

عقل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ضد طلسم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

قابل انفجار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به طور متقاعد کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

مسخره کردن سر به سر گذاشتن دست انداختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Erised در واقع برعکس desire هست که ب معنی ارزو هستش. The mirror of erised در واقع آینه ارزو هستش ک تو کتاب هری پاتر عمیق ترین خواسته فرد بیننده رو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رد صلاحیت شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گوی زرین در کوییدیچ ( هری پاتر )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

عجولانه از پله ها بالا رفت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

جا زدن Maybe he's chickened out شاید اون جا زده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

لعنت کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( عامیانه ) مشروب الکلی ( به ویژه مشروب با کیفیت پایین یا تولید غیرقانونی ) ؛ ماری جوانا ( عامیانه ) کلبه کوچک کاهگلی ؛ خوابگاه ، محل زندگی ؛

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گیاه سمی که با گلهای آبی پوشیده شده که از آن دارو آکونیت تولید می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

محل نگهداری جغد ها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پاسبانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

گوشت بره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

هجوم بردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پلک چشم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست و پاچلفتی فردی ک کارهارا ب صورت غلط انجام میدهد و همه چیز را بهم می ریزد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

پایمال شده لگد مال شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اروم و با احتیاط جلو اومدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بالا کشیدن اب بینی با صدا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بند انگشتان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

پف بال یک قارچ بزرگ گرد است که وقتی رسیده می شود منفجر می شود تا یک ابر از هاگ ها آزاد شود. Puffball skirt نوعی دامن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

سیخونک زده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

فرو رفتن ، رانش he might have been drifting into an uneasy sleep او ممکن است در خوابی ناخوشایند فرو رفته باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بهتر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Stately home خانه ای بزرگ و قدیمی است که برای مدتی طولانی متعلق به یک خانواده اشرافی بوده است و گاهی اوقات مردم میتوانند از ان بازدید کنند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

با عجله حرکت کردن ( یک شخص یا حیوان کوچک ) که با قدم های کوتاه و سریع حرکت میکند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دور هم جمع کردن دور هم جمع شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

دست و پا زدن کوبیدن تکان خوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

حمله ور شد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

چنبر شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

یاقوت سرخ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

شباهت داشتن/کپی برابر اصل بودن be a spitting image of someone بسیار به کسی شباهت داشتن be a spitting image of something عینا مانند چیز دیگری بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

نیش ها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

نمایان شد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوعی موجود جاودانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به شیوه ای احمقانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

What seemed like their last hope occurred to him چیزی که بنظر میومد اخرین شانسشونه به ذهنش خطور کرد Occurred to me به ذهنم رسید به ذهنم خطور کرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

قبض روح

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

با عصبانیت آشفته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Eyes popping بیرون زدن چشم از حدقه His eyes were popping چشم هایش از حدقه بیرون زده بود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اسب های بزرگی که برای کشیدن گاری یا کالسکه استفاده میشن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

علاقه مند بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

چرخ زدن گشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تهمت زدن انتشار دادن کثیف کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گیر افتادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اشتیاق داشت، آرزو کرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

زشت و زننده ، ترسناک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تحت کنترل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نگاه پیروزمندانه ( از نوع مخرب )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

قدم زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ملتمسانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پافشاری کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیچیده ترین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

متمایل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

ازار دهنده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

پرسه زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

قوت قلب ، تقویت روحیه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دم کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

راند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

کم رنگ ترین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

باز کرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

با بیزاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

لکه دار ، کثیف شده ، تار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

مجهول

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Anxiously

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

کنار زد ، دور کرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

حفظ کردن ، نگه داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

با شدت ، به سختی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

پاچه خوار ترین ، چاپلوس ترین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ویژه ، خاص

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

با اندوه ، به تلخی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

بی روح ، با حالتی غم انگیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در حال پژمرده شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

انعکاس پیدا کرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تحقیر امیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

شر شر ، غر غر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به زمین افتادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

با خوشی ، از روی خوشحالی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بازخواست ، حرف کشیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

واضح