دیکشنری
مترجم
affronted
رو در رو( نقش تزیینى در کنده کارى و برجسته کارى) معمارى : رو در رو
جمله های نمونه
1. they were deeply affronted by his behavior
آنان سخت از رفتار او رنجیدند.
پیشنهاد کاربران
تحقیر امیز
مشاهده پیشنهاد های امروز
معنی یا پیشنهاد شما
معنی یا پیشنهاد شما
+ افزودن عکس و لینک