petrified

/ˈpet.rəˌfɑɪd//ˈpet.rəˌfɑɪd/

جمله های نمونه

1. a petrified forest
جنگل سنگ شده

2. the news petrified the audience
آن خبر حاضران را مثل سنگ بی حرکت کرد.

3. when the supposedly dead woman walked in, everyone was petrified
وقتی آن زنی که ظاهرا مرده بود وارد اتاق شد همه خشکشان زد.

4. The idea of making a speech in public petrified him.
[ترجمه محمدعلی منوچهری] فکر کردن به سخنرانی در جمع به شدت اورا ترسانده بود .
|
[ترجمه یکی-] فکر کردن به سخنرانی اورا در جمع کانند ینگ وحشت زده و خشک کرد
|
[ترجمه گوگل]فکر سخنرانی در جمع او را متحجر کرد
[ترجمه ترگمان]فکر کردن به سخنرانی در ملا عام او را خشک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I think you petrified poor Jeremy - he never said a word the whole time you were here.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم جرمی بیچاره را متحجر کردی - او در تمام مدتی که اینجا بودی هیچ کلمه ای نگفت
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم تو، جرمی بیچاره رو سنگ کردی - اون حتی یک کلمه هم نگفت که تو اینجا بودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I've always been petrified of being alone.
[ترجمه گوگل]من همیشه از تنهایی متحجر بودم
[ترجمه ترگمان]همیشه از اینکه تنها باشم وحشت کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Petrified Forest National Park is located in Arizona of U. S. A.
[ترجمه گوگل]پارک ملی جنگل سنگ‌شده در آریزونا، ایالات متحده آمریکا واقع شده است
[ترجمه ترگمان]پارک ملی جنگل Petrified در ایالت آریزونا واقع شده است اس الف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I stood petrified as the most enormous dog I've ever seen came bounding up to me.
[ترجمه گوگل]وقتی عظیم‌ترین سگی که تا به حال دیده‌ام به من نزدیک شد، متحجر ایستادم
[ترجمه ترگمان]همان طور که the سگی که تا به حال دیده بودم، سنگ شده بود، به طرف من خیز برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She's petrified of being on her own in the house at night.
[ترجمه گوگل]او از تنها ماندن در خانه در شب متحجر است
[ترجمه ترگمان]او از اینکه شب ها در خانه خودش تنها باشد، وحشت کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was petrified with fear when he saw the gun.
[ترجمه گوگل]با دیدن اسلحه از ترس متحجر شد
[ترجمه ترگمان]وقتی تفنگ را دید از ترس خشکش زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'm petrified of spiders.
[ترجمه گوگل]من از عنکبوت متحجرم
[ترجمه ترگمان]من از عنکبوت ها قالب تهی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cement petrified after many years' erosion.
[ترجمه گوگل]سیمان پس از سالها فرسایش سنگ شد
[ترجمه ترگمان]سیمان پس از سال ها فرسایش سنگ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Principles and rules have petrified with the accumulated weight of precedent.
[ترجمه گوگل]اصول و قواعد با وزن انباشته سابقه متحجر شده اند
[ترجمه ترگمان]اصول و قواعد، با وزن انباشته از سوابق، متحجر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The poor child was petrified with fear.
[ترجمه گوگل]بچه بیچاره از ترس متحجر شده بود
[ترجمه ترگمان]بچه بیچاره از ترس خشکش زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There's no need to look like a petrified rabbit.
[ترجمه گوگل]نیازی نیست شبیه یک خرگوش متحجر به نظر برسید
[ترجمه ترگمان]نیازی نیست شبیه یک خرگوش خشک به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She just stood there, petrified at the thought of the crowds waiting outside.
[ترجمه گوگل]او فقط همانجا ایستاده بود و از فکر جمعیتی که بیرون منتظر بودند متحجر شده بود
[ترجمه ترگمان]او همان جا ایستاده بود و از فکر جمعیت بیرون آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• dumbfounded; frightened; silenced by fear; turned to stone as a result of mineral-laden water (about wood)

پیشنهاد کاربران

گرخیده ، خیلی ترسیده
میگن مثل سگ ترسیده!
علاوه بر معانی داده شده در اینجا، طبق دیکشنری های موجود دو معنای دیگر برای این کلمه وجود دارد:
The first meaning: ( geology - of organic material ) converted into a fossilized form by impregnation with dissolved minerals so that the original appearance is preserved; fossilized.
...
[مشاهده متن کامل]

با توجه به این معنا، ما می توانم در فارسی آن را به معنی �سخت و فسیل� شده بکار ببریم
Examples: 👇👇
1. A block of petrified wood.
2. MommyMilk Creations offers petrified breast milk as jewelry.
The Second meaning: to make inert; harden; deaden.
بی روح شده؛ سخت و جامد شده
Examples: 👇
1. The tragedy in his life led to his petrified emotions.
2. I was exhausted, and the others were petrified… We all swore that it was OK, but it was not.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : petrify
✅️ اسم ( noun ) : petrification
✅️ صفت ( adjective ) : petrified
✅️ قید ( adverb ) : _
extremely frightened
قبض روح
شدیداً ترسیده
گرخیده
وحشت زده ( به قدری که بر جای خود خشک شده ، یا خشکش زده ) .
مثال : . The petrified child clung to her mother
Petrified : کسی که خشکش زده
بسیار ترسیده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس