withdrew

/ˌwɪθˈdruː//wɪðˈdruː/

زمان گذشته ساده فعل withdraw

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense of

جمله های نمونه

1. france withdrew its objection to the treaty
فرانسه از مخالفت خود با آن قرارداد صرفنظر کرد.

2. he withdrew his forces expeditiously
او با شتاب نیروهای خود را عقب کشید.

3. i withdrew $100 from my account
100 دلار از حسابم برداشت کردم.

4. from the box he withdrew the old document
سند کهنه را از جعبه بیرون آورد.

5. he turned the key and withdrew the bolt
کلید را چرخاند و چفت در را پس کشید.

6. after a bloody battle, the enemy withdrew
پس از یک نبرد خونین دشمن عقب نشینی کرد.

7. as soon as i looked at her, she withdrew her glance
تا به او نگاه کردم (او) نگاهش را برگرداند به طرف دیگر.

8. She withdrew to confer with her advisers before announcing a decision.
[ترجمه گوگل]او قبل از اعلام تصمیم خود را کنار کشید تا با مشاوران خود مشورت کند
[ترجمه ترگمان]او عقب نشینی کرد تا قبل از اعلام تصمیم با مشاوران خود رایزنی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She hastily withdrew her hand from his.
[ترجمه گوگل]با عجله دستش را از دستش بیرون کشید
[ترجمه ترگمان]با عجله دستش را از دستش بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He reached into his pocket and withdrew a sheet of notepaper.
[ترجمه گوگل]دستش را در جیبش برد و یک برگه یادداشت بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]دستش را در جیبش برد و ورقه ای از کاغذ را بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As a child, she frequently withdrew into her own fantasy world.
[ترجمه گوگل]در کودکی، او اغلب به دنیای فانتزی خود عقب نشینی می کرد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک کودک، اغلب به دنیای خیالی خودش پناه می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He withdrew from the room.
[ترجمه گوگل]از اتاق کنار رفت
[ترجمه ترگمان]از اتاق بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Claudia withdrew her hand from his.
[ترجمه گوگل]کلودیا دستش را از دستش بیرون کشید
[ترجمه ترگمان]کلودیا دستش رو از دستش بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Myers finally bowed to the inevitable and withdrew from the campaign.
[ترجمه گوگل]مایرز در نهایت به امر اجتناب ناپذیر تعظیم کرد و از کمپین کنار کشید
[ترجمه ترگمان]مایرز در نهایت به اجتناب ناپذیر بودن و عقب نشینی از این مبارزه سر باز زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He withdrew his remarks and explained what he had meant to say.
[ترجمه گوگل]او اظهارات خود را پس گرفت و آنچه را که می خواست بگوید توضیح داد
[ترجمه ترگمان]سخنان خود را پس کشید و توضیح داد که چه می خواهد بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pull back; remove from; take money from the bank; take back; retire; depart; remove; take out
withdrew is the past tense of withdraw.

پیشنهاد کاربران

پا پس کشیدن
ایا معنی پس گرفتن هم میده:؟ مثلا
We can not withdrew their document
عقب نشینی کرد
برداشتن
He � withdrew � his gaze from the television
او نگاه خیره شو از رو تلویزیون برداشت.
همچنین withdraw میتواند به معنای پس گرفتن چیزی یا خارج کردن خود از یک موقعیت نیز باشد. شما ممکن است پول را از بانک برداشت کنید یا اگر بحثی از دستتان در رفت، خودتان را ازآن بحث خارج کنید.
withdrew به معنی برداشت کردن مبلغی از حساب است
i withdrew 300 dollars from my account yesterday

کنار کشیدن، دست کشیدن، عقب کشیدن
عقب کشیدن

بپرس