beyond belief


باور نکردنی

جمله های نمونه

1. We are devastated, shocked beyond belief.
[ترجمه 🌠MM93🌠] ما به طور باورنکردنی ای، شوکه و گیج شدیم.
|
[ترجمه گوگل]ما ویران شده ایم، بیش از حد تصور شوکه شده ایم
[ترجمه ترگمان]ما ویران و بیش از حد باور داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is beyond belief that anyone could commit such a crime.
[ترجمه گوگل]غیرقابل باور است که هر کسی بتواند مرتکب چنین جنایتی شود
[ترجمه ترگمان]این فراتر از اعتقادی است که هر کس می تواند چنین جرمی مرتکب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sweden is lovely in summer— cold beyond belief in winter.
[ترجمه گوگل]سوئد در تابستان دوست‌داشتنی است - سردی فراتر از باور در زمستان
[ترجمه ترگمان]سوئد در تابستان بسیار دوست داشتنی است - سرد از باور در زمستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They're paying 75000 for a small flat it's beyond belief!
[ترجمه گوگل]آنها برای یک آپارتمان کوچک 75000 می پردازند که باور کردنی نیست!
[ترجمه ترگمان]آن ها برای یک آپارتمان کوچک برای یک آپارتمان کوچک پول می دهند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her stupidity is beyond belief sometimes.
[ترجمه گوگل]گاهی حماقت او فراتر از باور است
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها حماقت او فراتر از حد تصور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What she did was stupid beyond belief.
[ترجمه گوگل]کاری که او انجام داد احمقانه بود
[ترجمه ترگمان]کاری که اون کرد احمقانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dissatisfaction with the government has grown beyond belief.
[ترجمه گوگل]نارضایتی از دولت فراتر از حد باور است
[ترجمه ترگمان]Dissatisfaction با دولت فراتر از اعتقاد رشد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I find his behaviour beyond belief.
[ترجمه گوگل]من رفتار او را فراتر از باور می دانم
[ترجمه ترگمان]رفتارش را بیش از حد باور می یابم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was tired, tired beyond belief.
[ترجمه گوگل]او خسته بود، بیش از حد تصور خسته بود
[ترجمه ترگمان]خسته و خسته به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. School towels, she thought, were skimpy beyond belief.
[ترجمه گوگل]او فکر می‌کرد که حوله‌های مدرسه غیرقابل باور بودند
[ترجمه ترگمان]با خودش فکر کرد: حوله مدرسه کمی فراتر از ایمان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His story is beyond belief.
[ترجمه گوگل]داستان او فراتر از باور است
[ترجمه ترگمان]داستانش فراتر از اعتقاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What Clemens did next was almost beyond belief.
[ترجمه گوگل]کاری که کلمنز در ادامه انجام داد تقریباً فراتر از باور بود
[ترجمه ترگمان]کاری که کلمنس بعد از آن انجام داد تقریبا فراتر از اعتقاد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The media are dull beyond belief because of the heavy censorship.
[ترجمه گوگل]رسانه‌ها به دلیل سانسور شدید، فراتر از باور هستند
[ترجمه ترگمان]رسانه ها به دلیل سانسور شدید، بیش از حد اعتقاد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He had grown stiff beyond belief.
[ترجمه گوگل]او بیش از حد باور سفت شده بود
[ترجمه ترگمان]او از ایمان فراتر رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They have been slashed and burned and damaged beyond belief.
[ترجمه گوگل]آنها بریده شده و سوزانده شده اند و غیرقابل باور آسیب دیده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها آسیب دیده و سوزانده شده و به فراتر از باور آسیب زده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not believable, incredible, miraculous, amazing

پیشنهاد کاربران

ورای باور
باور نکردنی
Unbelievable
غیر قابل باور
ورای تصور

بپرس