پیشنهادهای R@ha (١٤٢)
واضح
بازخواست ، حرف کشیدن
با خوشی ، از روی خوشحالی
به زمین افتادن
شر شر ، غر غر
تحقیر امیز
انعکاس پیدا کرد
در حال پژمرده شدن
بی روح ، با حالتی غم انگیز
با اندوه ، به تلخی
ویژه ، خاص
پاچه خوار ترین ، چاپلوس ترین
با شدت ، به سختی
حفظ کردن ، نگه داشتن
کنار زد ، دور کرد
Anxiously
مجهول
لکه دار ، کثیف شده ، تار
با بیزاری
باز کرد
کم رنگ ترین
راند
دم کردن
قوت قلب ، تقویت روحیه
پرسه زدن
ازار دهنده
متمایل
پیچیده ترین
پافشاری کردن
ملتمسانه
قدم زدن
نگاه پیروزمندانه ( از نوع مخرب )
تحت کنترل
زشت و زننده ، ترسناک
اشتیاق داشت، آرزو کرد
گیر افتادن
تهمت زدن انتشار دادن کثیف کردن
چرخ زدن گشتن
علاقه مند بودن
اسب های بزرگی که برای کشیدن گاری یا کالسکه استفاده میشن
Eyes popping بیرون زدن چشم از حدقه His eyes were popping چشم هایش از حدقه بیرون زده بود
با عصبانیت آشفته
قبض روح
What seemed like their last hope occurred to him چیزی که بنظر میومد اخرین شانسشونه به ذهنش خطور کرد Occurred to me به ذهنم رسید به ذهنم خطور کرد
به شیوه ای احمقانه
نوعی موجود جاودانه
نمایان شد
نیش ها
شباهت داشتن/کپی برابر اصل بودن be a spitting image of someone بسیار به کسی شباهت داشتن be a spitting image of something عینا مانند چیز دیگری بودن
یاقوت سرخ