decked

جمله های نمونه

1. he decked his assailants
او مهاجمان خود را بر زمین افکند.

2. she had decked herself out in a yellow, tinseled dress
او خود را به لباس پولک دار زردی مزین کرده بود.

3. the hall was decked out with flowers and flags
تالار با گل و پرچم آذین شده بود.

پیشنهاد کاربران

بپرس