taunting

جمله های نمونه

1. He took sadistic pleasure in taunting the boy.
[ترجمه گوگل]او از طعنه زدن به پسر لذت سادیستی می برد
[ترجمه ترگمان]او از آزار دادن این پسر لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A taunting, chill laughter toward which he was meant to react with hostility.
[ترجمه گوگل]خنده تمسخرآمیز و سردی که قرار بود با خصومت نسبت به آن واکنش نشان دهد
[ترجمه ترگمان]خنده taunting و سردی که قصد داشت با خصومت واکنشی نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She didn't need the taunting reminder.
[ترجمه گوگل]او نیازی به یادآوری تمسخر آمیز نداشت
[ترجمه ترگمان]او نیازی به این یادآوری نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She went on taunting him until he lost his temper.
[ترجمه گوگل]او به طعنه زدن او ادامه داد تا اینکه او عصبانی شد
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که خشمش را از دست ندهد، او را دست می انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Economists who must put up with taunting at cocktail parties should re-member that the road to good intentions is paved with hell.
[ترجمه گوگل]اقتصاددانانی که باید طعنه زدن در مهمانی های کوکتل را تحمل کنند، باید به خاطر داشته باشند که راه رسیدن به نیت خوب با جهنم هموار شده است
[ترجمه ترگمان]اقتصاددانان که باید دست به دست انداختن به احزاب کوکتل گرفته باشند، باید به این عنوان که راه رسیدن به اهداف خوب با جهنم فرش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Unfortunately, the words seemed to be taunting, or piling on.
[ترجمه گوگل]متأسفانه به نظر می رسید که کلمات طعنه آمیز یا انباشته شده بودند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه کلمات کنایه آمیز یا piling به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In mounting anger she glared up at the taunting dark face, wondering how she could ever have thought his laughter attractive.
[ترجمه گوگل]او با عصبانیت شدید به چهره تیره تمسخر آمیز خیره شد و متعجب بود که چگونه می توانست خنده او را جذاب بداند
[ترجمه ترگمان]در حالی که از خشم به صورتش خیره شده بود، به او خیره شد و از خود می پرسید چگونه ممکن است خنده اش را جذاب تر جلوه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The bully was taunting Stephen, when suddenly Stephen pitched into him with fists flying.
[ترجمه گوگل]قلدر در حال تمسخر استفن بود که ناگهان استفن با مشت هایی که در حال پرواز بود به سمت او رفت
[ترجمه ترگمان]قلدر داشت استفن را دست می انداخت که ناگهان استفان با مشت به او مشت زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. STEP 6: Avoid feeding or taunting marine life.
[ترجمه گوگل]مرحله 6: از تغذیه یا تمسخر جانوران دریایی خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]مرحله ۶: از تغذیه یا انداختن زندگی دریایی خودداری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To make taunting, heckling, or jeering remarks.
[ترجمه گوگل]برای بیان سخنان تمسخر آمیز، هق هق یا تمسخر
[ترجمه ترگمان]برای آنکه دست انداختن به سخنان طعنه آمیز و یا مسخره کردن سخنان طعنه آمیز خود را بر زبان آورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His taunting inclination subdued for a moment by the old man's grief and wildness.
[ترجمه گوگل]تمایل طعنه آمیز او برای لحظه ای در اثر غم و اندوه و وحشی پیرمرد فروکش کرد
[ترجمه ترگمان]دست انداختن او برای لحظه ای از غم و اندوه پیرمرد سست شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Collar's taunting of XENON appears to have heated up the debate over DAMA's claim to unprecedented red-hot temperatures.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد طعنه ی کالر به XENON بحث را در مورد ادعای DAMA مبنی بر گرمای قرمز بی سابقه داغ کرده است
[ترجمه ترگمان]دست انداختن یقه سازی یقه سازی یقه سازی به نظر می رسد که این بحث را بر سر ادعای DAMA نسبت به درجه حرارت بی سابقه قرمز - داغ داغ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't make taunting retorts to each other, as it can not help solve the problem.
[ترجمه گوگل]پاسخ های تمسخر آمیز به یکدیگر انجام ندهید، زیرا نمی تواند به حل مشکل کمک کند
[ترجمه ترگمان]دست انداختن به یکدیگر را به یکدیگر ریشخند نکنید چون نمی تواند مشکل را حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We paid no heed to those taunting us.
[ترجمه گوگل]ما به کسانی که ما را مسخره می کنند توجهی نکردیم
[ترجمه ترگمان]ما توجهی به کسانی که ما را مسخره می کردند توجهی نمی کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• taunt, instance of teasing; gibe, mocking or jeering remark
ridiculous, derisive; ridiculing, mocking, sneering, jeering

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : taunt
✅️ اسم ( noun ) : taunt
✅️ صفت ( adjective ) : taunting
✅️ قید ( adverb ) : tauntingly
تمسخر آمیز
مسخره کردن
سر به سر گذاشتن
دست انداختن

بپرس